رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت148
لاریسا نگاهش را از آنها جدا کرده و به آبشار میدهد. حدسش کاملاً درست از آب در آمد.
چندی بعد آرامیس و ایلیاد کنار یکدیگر نگاهشان به آسمان احاطه شده از برگهاست و آرامیس آرام میگوید:
- تا کی باید یواشکی یک دیگه رو ببینیم؟
ایلیاد سرش را به سمتش میچرخاند و نگاهش در صورت زیبایش میچرخد...
#پارت148
در باز میشود و دو پرستار با لباسهای سراسر سرمهایرنگ داخل میآیند و پشت بندش یک مرد با روپوش سفید داخل میآید و با اخم میگوید:
- ببندینش به تـ*ـخت.
من با ترس بیشتر در خود جمع میشوم و با اشک و بغض میگویم:
- نه، خواهش میکنم. خفه میشم. دیگه خفه میشم. من رو نبندید، نبندید.
آنها گوش...