رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت144
آرامیس سرش را تکان داده و پشت سر مونا قدم بر میدارد. راهرویی که زمینش خاک گرفته و دامن بلند طلایی آرامیس را خاکی میکند. دیوارهایش تار عنکبوت گرفته و مورچهها از دیوارهایش بالا میروند.
بلاخره به انتهای راهرو میرسند. آرامیس منتظر میماند و مونا بیرون میرود.
صدای صحبت مونا با سرباز...
#پارت144
لبخند کوچکی میزنم:
- صبح توهم بخیر. ممنون که اومدی.
چشمک میزند:
- مگه میشه سر عقل اومدنت رو از نزدیک نبینم؟
میخندم و همانموقع صدای پدر میآید:
- سلام.
اردلان با ادب جواب میدهد:
- سلام آقای ارجمند، حال شما؟
پدر با لبخند جواب میدهد:
- ممنون، چه دوست خوبی داره آرمان که روزهای سخت...