رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#رمان_نیهان#پارت۱۸
بعد از کمی ور رفتن با لـ*ـب تابش، بالاخره آقا یادشون افتاد ما اینجاییم و افتخار دادن یه نگاهی به ما انداختن و دوباره مشغوله کار با لـ*ـب تاب شدن.
ایششش چقدر بدم میاد از این جور آدمهای بی تربیت که الکی خودشون رو میگیرن؛ فکر کرده کیه؟ دو ساعته منتظرم بناله ولی همش سرش تو لـ*ـبتابشه،...
#رمان_نیهان#پارت۱۷
اومد کنارم و با دستش سویی از باغ را که در آن قسمت یک آلاچیق از دور خودنمایی میکرد نشانم داد و بعد از آن با خوش رویی رو بهم کرد و گفت:
-عزیزم اگر اشکال نداشته باشه برو اونجا منتظر بمون تا من برم اومدنت رو اطلاع بدم و بیام پیشت.
از اونجایی که اون قسمت نگهبان اسلحه بدست نداشت...
#رمان_نیهان#پارت۱۶
بالاخره بعد از نیم ساعت چرخ زدن الکی تو خیابونها، ساعت مقرر برای قرارکاری فرا رسید.
با استرس به سمت خونهای که خانومه برام مسیج کرده بود رفتم، قبل از در زدن از کیفم آینه کوچیکم رو برداشتم و رژم رو تمدید کردم تا به چهرهی رنگ پریده و پر از استرسم رنگی داده باشم؛ بعد از ان دستی...