رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت58
آهی میکشم و نگاهم را به بیرون میدهم. کم کم به خانه نزدیک شده و بعد از پرداخت کرایه، پیاده میشوم.
کلید در قفل چرخانده و وارد حیاط میشوم. به لطف پدرم، کل حیاط از چراغهای پایه بلند سفید، روشن شده بود.
وارد خانه میشوم. خوب بود که چراغها را خاموش نکرده بودم. از پلهها بالا میروم و...
پارسیس با اخمهای درهم به تمام حرفهای هامان گوش میدهد و در آخر میگوید:
- مطمئنید که میشه بهشون اعتماد کرد؟
هامان کلافه به صندلی تکیه داده و میگوید:
- خودمم نمیدونم. لاریسا برای شناخت خودش دست به هر کاری میزنه، ولی به نظر میرسید، میشه بهش اعتماد کرد.
پارسیس آهی کشیده و به صندلی تکیه...