رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۳۹
****
«سهیل»
با حالی آشفته روی تختش دراز کشید. خیره به سقف اتاق، با چشمانی وق زده که دیگر در آنها اثری از اشک نبود، آهسته زمزمه کرد:
- چیکار کردی باهام سولماز.... چیکار کردی بی انصاف.
مشتش روی روتختی جمع شد. با اینکه تمام وجودم از کنجکاوی شنیدن ادامهی ماجرا...
هانیه ناراحت سرش رو تکون داد:
- افسانه گفت دیشب چقدر حالت بد بوده، فکر میکردم امروز حالت بهتر شده باشه، که میبینم نه!
یهو به خودم لرزیدم. چرا اینقدر سردمه آخه؟
هانیه دستم رو تو دستاش گرفت تا باهام حرف بزنه. نمیدونم چی دید که یهو متعجب نگام کرد:
- چرا اینقدر داغی تو؟
بعد دستش رو آورد روی...