رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۱۵
هیچ نگفت و حرکت کرد. دست خودم نبود که بغض چنبره زده به گلویم بزرگ و بزرگتر میشد. درد زخم ایجاد شده روی گونهام تازه نمایان شده بود و تا مغز استخوانم را میسوزاند. آوا دستمالی از جعبهی روی داشبورد کند و به طرفم گرفت.
- آهو جونم، بیا زخمتو با این پاک کن تا بریم...
باز صدای در اومد. امیر اومد تو:
- میبینم که دو خواهر نشستین گپ میزنین. یه کلمه اسم خودم رو شنیدم، اومدم بگم غیبت کار خوبی نیست!
همهمون خندیدیم که امیر ادامه داد:
- منم میتونم بیام یا جمعتون خودیه؟
روی تـ*ـخت براش جا باز کردم:
- تو از همه خودیتری داداش، بیا تو.
امیر هم اومد و روی تـ*ـخت کنارمون...