رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
مات و مبهوت بهش زل زدم که یهو پقی زد زیر خنده.
این من رو ایستگاه کرد الان؟
- ای زهرمار! ای مرض!
اون با شنیدن فحشهای من بیشتر میخندید:
- قیافت رو ندیدی آخه افسون! خیلی خوب ترسیدی!
اومد جلو تا لپم رو بکشه که محکم زدم رو دستش:
- دست به من نزن گفتم نکبت!
جلوی خندهاش رو گرفت:
- چه عصبی!
با تنفر...
#پارت_۳۱
انجمن رماننویسی | سایت دانلود رمان
بر روی تـ*ـخت چوبی با روکش قهوهای مینشیند و از او میخواهد کنارش بنشید ولی نجمه، ترسیده سری تکان میدهد و میگوید:
-نه خانوم جان.
ایرن قیافه غمگین به خود میگیرد و همانگونه که بجای دیگری خیره شده، با صدای دلخوری باشهای میگوید که نجمه، این پا و آن پا...