رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
نام اثر:مرگ واژه غریبی است.
ژانر:تراژدی.
منتقد: M O B I N A
نویسنده : موعود
مرگ چیست؟ آغاز یک پایان ؟ پایانی بر همه درد ها؟ خوابی آسوده؟یاسیاهی بی پایان؟ سوالات زیادی پیرامون مرگ بوده و هست. این ناشناخته از همه سوالات با قلدری خود، گردن کشیده و گذشته. گویا دوست دارد وجودی ناشناخته باشد و...
...ارزش دنیا به چیست؟به خانواده ؟ به ثروت؟به دوستان؟ به زمان ؟ به عمر ؟ به جان ؟ به عشق؟ چگونه چیزی که از دست خواهد رفت را ارزش طلقی کنم؟تنها چیز با ارزش مرگ است ، او حتی لحظه ای تنهایت نمی گذارد و در آخر آن است که تورا از قید این دنیا آزاد خواهد کرد.
#مرگ #درام #دل_نوشته #دل #کلمه...
...بی نشان ها
نگاه من چو موج شد
میان گیسوان تو
دلم هزار تکه شد
برای خنده های تو
تو رفتی و دلم فقط
کمی گرفته ای رفیق
تمام راه های تو
که ختم به نیمه راه شد
تمام سعی من در این
کلام بی نشانه چیست ؟
چشان تو نشان من
دریغ شد نشان ها
#مرگ #دل_نوشته #دل #کلمه #درام #شعر #غمگین #عاشقانه #مرگ_واژه_غریبی_است
...معنی است .
به قول یاس (خواننده رپ) : این همه دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
ماسک ها را باید از روی صورت هایمان برداریم و ترسی از نشان دادن چهره واقعی مان نداشته باشیم ، روبه رو شدن با خود واقعیمان و قبول درونمان است که زندگی را برای ما هدفمند می کند.
#مرگ #دل_نوشته #دل #کلمه #درام #مرگ_واژه_غریبی_است
تمامی مخلوقات محدوداند و محکوم به نابودی ،اما هستند کسانی که برای مرگ زندگی می کنند همان طور که افرادی از مرگ می ترسند. از آن گریزی نیست و ازآن ترسی نیست چرا که ترس از مرگ هر لحظه را برایت جهنم می کند ولی، قبول آن است که زندگی را برایت هدفمند می کند. مرگ موهبتی است که اگر ارزانی نمی شد انسان ها...
مرگ واژه ها در تمامی خط هایی که درذهنم جریان دارند احساس می شوند
خطی صاف که گویا دیگر ضربانی ندارد
محکم بر سـ*ـینه ذهنم می کوبم بلکه دمی دیگر به کلمات جانی ببخشم
ولی انگار خودشان نمی خواهند دیگر جریان داشته باشند
از چیزی خسته اند
شاید هم از کسی
#مرگ #دل_نوشته #دل #کلمه #درام #مرگ_واژه_غریبی_است
...، ما به زمان معنی و مفهوم می بخشیم نه او به ما ، اگر افسار زمان را در دستانت نگیری او تورا زمین خواهد زد و خواهد کشت ، با اینکه تو هنوز نفس می کشی. اگر تصمیم نگیری که با زمانت چه کنی ، او برای تو تصمیم خواهد گرفت.(قسمت هاییش برای رمانیه که دارم می نویسم)
#مرگ #دل_نوشته #درام #مرگ_واژه_غریبی_است
...در جهان خودم قدم می زنم
در دنیایی فرا تر از محدودت ها
فراتر از درد ها و بغض ها
در جهانی که دست ها به جای پس زدن یک دیگر را به جان می کشند
جایی که مرگ واژه ترسناکی نیست
و لازم نیست برای آرزو هایت از همه چیزت بگذری
ولی صبر کن
باید گذشت
باید گذاشت رفت
حتی اگر در جهان رویا ها قدم بزنی
#مرگ...
...کر بودن
مانند ساعت ها خوابیدن بعد از چند شبانه روز بیدار بودن
مانند یک نگاه و اولین عشق
مانند اولین قدم های یک نوزاد
مانند دیدن طلوع خورشید بعد از شبی سخت
مانند نور در دل غاری تاریک
مانند امیدی برای زنده ماندن
مانند آب و خاک برای کشاورز
مانند تمامی اینها تو را می خواستم
تو....
#مرگ #دل_نوشته...
...می کند. شاید باید پوچ گرایی را پیشه کنیم ، شاید فقط همه چیز بی ارزش تر از آن است که بخواهی به آن اهمیتی بدهی .
زندگی جز چهار چیز نیست ، بعد از آن گویا فقط روزمرگی است 1.خانه ای برای خودت 2.ماشینی برای خودت 3.لباسی برای خودت 4.همسر(حالاهرچی خودت دوست داری نکش خودتو) برای خودت
#مرگ #دل_نوشته #درام
...زندگی می کنم و به خاطر می سپارمشان و آینده ای را که در ذهنم با او ساخته بودم را هیچگاه فراموش نمی کنم؛ فراموش نمی کنم و زندگی می کنم .هر چقدر که بارش سنگین باشد ، زیرا اگر فراموش هم بکنم خودم خوب می دانم که فقط ذهنم را از واقعیتی غیر انکار منحرف کرده ام.
#مرگ #دل_نوشته #درام #مرگ_واژه_غریبی_است
...را وظیفه برای آنان تلقی می کنیم. اما فکر کنید ، بابت رفتن شب گریه می کنید ؟ رفتن ظلمت از زندگیتان!؟ برای آن کسی گریه می کنید و غمگینید که ظلمت را به زندگی شما تحمیل کرده و رفته است!؟ اگر این گونه است چه باک ، ظلمت را پرستش کنید که لایق همانید.
#مرگ #دل_نوشته #درام #تاریکی_افکار...
دردیست غیر مردن آن را دوا نباشد / پس من چگونه گویم آن درد را دوا کن؟ (مولانا)
چه چیز انسان را به این حد می رساند که چیزی جز مرگ دوای درد هایش نخواهد بود؟ انسان هرچقدر هم که درد داشته باشد غریزه بقا برای تلاش بیشتر به او یاری می رساند. تنها درد بی پایان که به نظر من مولانا نیز از همین نظر این شعر...
آه ای آرزو ، ای آرزو ، ای آرزو . ای آرزو های بلند و طولانی و بی اول و آخر . چه کسانی را با آ*غو*شت به کام مرگ کشیدی ؟ چند آرزوی دیدن قد کشیدن را به گور بردی ؟ چند آرزوی رفتن را به افسردگی ماندن بدل کردی ؟ چند شب بی خوابی را به چشم ها ارمغان دادی ؟ چه رویا های ساختن را به ویرانه هایی بی پایان بدل...
مرگ و زندگی قرینه اند، قرینه ای که خط میانی آنها زمان است هر دو ادامه دارند حتی اگر به هیچ چیز باور نداشته باشم به این قرینه ایمان دارم
#مرگ #دل_نوشته #درام #مرگ_واژه_غریبی_است
نام دلنوشته: مرگ واژه غریبی است
نگارشگر: موعود کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی
مقدمه:
مرگ چیست؟ آغاز یک پایان ؟ پایانی بر همه درد ها؟ خوابی آسوده؟یاسیاهی بی پایان؟ سوالات زیادی پیرامون مرگ بوده و هست. این ناشناخته از همه سوالات با قلدری خود، گردن کشیده و گذشته. گویا دوست دارد وجودی ناشناخته...