خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: دلنوشته

  1. موعود

    دل نوشته مرگ واژه غریبی است | موعود کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...ها در پی سیم هایی که نوازشش کنند گوش ها شده اند دروازه های بسته ای که پشتش صدای ضرب دائم آهنگران شنیده می شود آه از چشم ها که لحظه ای امان نمی دهند تا شاید آخرین نگاه کار خودش را بکند دیگر مغز خسته تر از آن است که دست به دامان تخیل شود #موعود #دلنوشته #غمگین #دل_نوشته...
  2. موعود

    دل نوشته مرگ واژه غریبی است | موعود کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...که چشمانم از زل زدن به ساعت خشک و سوزناک می شد الان فقط خاطره ای محو اند. ذهن من هنوز درگیر پیچ و خم زمان است که چنان به بازی مان گرفته و فقط مارا ریشخند میکند. اگر برای زمان تان تصمیم نگیرید ، او برای شما تصمیم خواهد گرفت. #زمان #دل #دلنوشته #دل_نوشته #مرگ_واژه_غریبی_است #انگیزشی #کلمه #خط
  3. دل نوشته هرماس | Tavan کاربر انجمن رمان ۹۸

    به نام خالق زیبایی دلنوشته : هرماس نگارشگر : Tavan ژانر: اجتماعی مقدمه:درحال ویرایش
  4. FaTeMeH QaSeMi

    دل نوشته گمشده‌ جان | FaTeMeH QaSeMi کاربر انجمن رمان ۹۸

    گمشده‌جان! خودم را با از تو نوشتن دلخوش کرده‌ام. شاید روزی برگه‌ای از دفتر را باد برد و درست جای میان دستانت رها کرد و تو از وجودم باخبرشدی و فهمیدی، گوشه‌ای از این کره‌خاکی، دختری انتظار لحظه‌ای باتو بودن، فرتوتش کرده و عاجزانه وجودت را می‌طلبد‌. #دلنوشته-گمشده-جان #فاطمه_قاسمی
  5. FaTeMeH QaSeMi

    کامل شده رویای ندیدنت | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...هفده ساله ام. فقط همین. هی بیخیال. عادت کرده‌ام به این حجوم درد. عادت کرده ام که برای نفسی دوباره، به قلبم التماس کنم. عادت کرده ام به اشک ریختن. میدانی؟ به ترس عادت کرده‌ام. از خوابیدن می‌ترسم. ازبیداری بدتر‌. اوایل تو بودی شاد بودم. اما حالا از بودنت فقط میترسم. #دلنوشته_رویای_ندیدنت...
  6. FaTeMeH QaSeMi

    کامل شده رویای ندیدنت | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...دست به دیوار رفت. دور شد. دورتر..خواستم صدایش کنم. اما فریادم در گلو خفه شده بود. بغض امانم نمی‌داد. پیرمرد رفت. خدا می‌داند کجاست. شاید لباس تنش راهم برده باشند. شاید بدنش را انسان های گرگ نما دریده باشند. اما.... کسی چه ‌می‌داند؟ شاید آه پیرمرد دنیا را گرفت. #دلنوشته-رویای-ندیدنت #فاطمه‌قاسمی
  7. FaTeMeH QaSeMi

    کامل شده رویای ندیدنت | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...ماند. خداراچه دیدی. شاید روزی درهمین روزها کنارهم، ازخودت نوشتیم. نوشته هایم را اگردرست خواندی، فهمیده ای که تک به تک بوی حسرت می دهند. اری، بوی حسرت داشتن تو. توکه نباشی خوشی نیست. خنده نیست. بعد تو کم کم غصه و غم مهمان قلبم می شوند. بعدتو انها رفیقم می شوند. #دلنوشته-رویای-ندیدنت #فاطمه-قاسمی
  8. FaTeMeH QaSeMi

    کامل شده رویای ندیدنت | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...کردن را بهتر از یک نوزاد بلدم. می توانم بگویم دلم را شکسته اند. ببارم همانند ابری که وقتی گرفته است، فقط باباریدن ارام می گیرد. من همه چیز را ازهمان ابتدا اموختم. جز بی تو بودن را. بی تو مانند ماهی می‌شوم، که تنگ ابش را از او گرفته اند ومی گویند به خشکی عادت کن. #دلنوشته-رویای_ندیدنت...
  9. ~PARLA~

    زندگی نامه ی شهیدان مدافع حرم

    دلنوشته... بسم رب الشهدا و الصالحین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم داشتم فکر میکردم چه شد که دلنوشته ملاقات و دیدار حضوری گروهی از دوستان دغدغه مند حزب اللهی مان با خانواده محترم و عزیز شهید اسلام"محمد هادی ذوالفقاری" چه ارتباطی هست؟؟؟ تصاویر شهید بزرگوار را نگاه میکردم، لباس خاکی وچفیه...
  10. ~PARLA~

    زندگی نامه ی شهیدان مدافع حرم

    دلنوشته... پروانه برای پروانه شدن به تنیدن ابریشم به دور خود محتاج است که اگر نپیچد می میرد و آن ابریشم است که از کرمی چاق و زشت پروانه ای می‌سازد زیبا و حیرت آور ... حکمتش را اما خیلی ها نمی دانند ... حکمت زیبایی پروانه به محبوس نگه داشتن خود هر چند در مدتی کوتاه از دست پر ظلم دنیاست ... عباس...
  11. ~PARLA~

    زندگی نامه ی شهیدان مدافع حرم

    دلنوشته... چه لذتی دارد در بین الحرمین باشی و ندانی رو به کدام سو افکنی!! از یک سو عباس است و از سوی دگر حسین......... آنجا بود که فهمیدم رو به جلو که می روی از پشت سرتت فارغ نشو! کاش تکرار میشد بعضی لحظات فقط باید شکرش کنم برای دادن آن لحظه اش که بزرگوارانه به من بخشید!!! در حالی که به خود که...
  12. ~PARLA~

    زندگی نامه ی شهیدان مدافع حرم

    دلنوشته... چهل روز گذشت.... اما برای من و با احتساب سرشماری انگشتان دستم ۹۰ روز بیشتر گذشته. هیچ کس نخواهد فهمید که هر روز با چه شوقی تاریخ های تقویم دفتر کوچکم را خط میزدم و چه عاشقانه به انتظار برگشتنت به روزهای خط خورده ی تقویم میخندیدم .. هر بار که به روزهای نبودنت فکر میکنم بارانی از نمک...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا