رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
پاکت رو باز کردم و اولین تیکه چیپس رو گذاشتم دهنم، بعد هم گرفتم سمت کسری و بعد هم سمت سرگرد.
سرگرد یه تیکه چیپس برداشت و رو به من گفت:
- مگه دکترا هم چیپس میخورن؟
مثل بچهها با دهن پُر جوابش رو دادم:
- نه فقط پلیسا میخورن!
سرگرد تا اومد جواب من رو بده کسری جلوش رو گرفت:
- دو دقیقه به هم...
#پارت_۲۰
صدای خنده الیاس بالا رفت و گفت:
- غزل بودن بهت نمیاد، خودت باش!
مروارید خندش گرفته بود. نمیتونست ادای غزل و در بیاره. در واقع هیچکس به جز غزل نمیتونست انقدر غزل باشه. حالا که کمی یخش با الیاس خونگرم باز شده بود خندید و گفت:
-انقدر ضایع بود!؟
الیاس تا اومد جوابش رو بده صدای اتوسا از...
#پارت_۲۰
چشمان پر از کینه و نفرت عماد که به خون نشسته بودند را میبیند؛ به راستی این همه نفرت سرازیر شده در چشمان آتشین عماد، فقط بخاطر اوست؟!
هرگز الیاد، ستونهای عمارت و قلب او را میلرزاند.
میدانست که عماد آدم بیخیالی است و اهمیتی برایش ندارد که با آن چاقو میتواند جان شخصی را بگیرد!
-خودت...