رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت.4
- آره، خیلی خوبم! خیلی خوب! سهیل... من احمق نیستم! احمق نیستم!
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
- کی گفته تو احمقی؟
عصبی خندیدم و گفتم:
- تو گفتی! تو با این رفتارات بهم فهموندی احمقم سهیل! احمق!
سهیل کلافه دست توی موهاش کشید و گفت:
- آرام تو چته؟ چرا عصبیه؟ هوم... دلیلش چیه؟
حرف سهیل تلنگری شد...
#پارت_4
به خودش اومد و تشکری کرد، درحالی که لیوان آب رو از دستم میگرفت گفت:
- همون طور که گفتم فشارش افتاده جای نگرانی نیست.
چینی به ابروهام دادم و یه نگاه به جسم بیحالش انداختم و سوالی پرسیدم:
- فشارش خیلی پایینه؟
نیم نگاهی انداخت و دوباره مشغول کارش شد و گفت:
- تقریبا رو 7
با چشمایی که از...
#تاب_رخ_او
#پارت.4
کاش میتونستم تمرکز از دست رفتهم رو برگردونم. سر دردم هرلحظه شدیدتر میشد و چارهای جز سیاه کردن این برگه لعنتی نداشتم.
وقتی به یاد حرفهای سعید میافتم از خودم بیزار میشم و برای هزارمین بار از خدا میخوام کمکم کنه.
با صدای استاد ملکپور که اعلام میکنه وقت تموم شده خودکار...