رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
من دلم تنگ است،
من دلم بسیار تنگ است!
من دلم برای حرفایش تنگ است،
حرفایی که من دل سنگ را می شکست و تبدیل به خاکی سرد می کرد !
دل من برای،
نگاهی که طلب کار بود،
صدایی که غم دار بود
و رد پایی که با راه رفتنش
به جا میگذاشت؛
تنگ است!
#به_وقت_شیدایی
...شاید نظری بر منِ تک دیوانه ات کنی،
رویت را، برگرداندی!
هرچه بر زمین خوردم،
شکستم، افتادم، اما پاشدم،
تو ز من دور تر میشدی!
صدایت کردم!
آری، صدایت کردم!
هرچه صدایت کردم، تو باز هم دور تر شدی!
من هرچه گویی کردم!
هرآنچه که به فکرت برسد!
هرچه کردم، تا بفهمی چقدر دوستت دارم،
نفهمیدی!
#به_وقت_شیدایی
...چون تاحالا عشق را از نزدیک، ندیده بودم!...
وقتی دیدم، وقتی به خودم آمدم، همه قلب من را پرکرده بود از خودش!...
عشق واقعا چیز عجیبی است!...
آری، من فهمیدم که او، خوده عشق است!
و عشق تنها در آن معنا میشه!..
من آن لحظه، از اون عشقی که در چشمانش دیدم
و باورش کردم، نتونستم بگذرم!...
#به_وقت_شیدایی