دل نوشته به وقت شیدایی | NAZI_KH کاربر انجمن رمان ۹۸

NAZI_KH · 4/5/21

"به نام خالق شیدایی"
نام دلنوشته: به وقت شیدایی
نگارشگر: نازی.خ
ژانر:عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
هرساعت، هردقیقه، هرثانیه،
که میگذرد، هر چیز در این دنیا تغییر میکند.
اما دل شیدایی من، هرچقدر بگذرد،
شیدا میماند!... .
تا زمانی که، برگ های پاییزی
این دل شیدایی من، دگر رنگی نداشته باشد!... .

NAZI_KH · 5/5/21

من به عاشق شدن،
در نگاه اول اعتقادی نداشتم!...
نه، من اصلا به عشق اعتقاد نداشتم!...
نه به معجزه اش، نه به کلمه اش و نه به هرچیزی که مربوط میشد به عشق!...
اما وقتی آن لحظه، یادم نمی آید کِی و کُجا،
آنگاه که به چشمانش نگاهی انداختم،
قلبم تیر کشید!...
چون تاحالا عشق را از نزدیک، ندیده بودم!...
وقتی دیدم، وقتی به خودم آمدم، همه قلب من را پرکرده بود از خودش!...
عشق واقعا چیز عجیبی است!...
آری، من فهمیدم که او، خوده عشق است!
و عشق تنها در آن معنا میشه!..
من آن لحظه، از اون عشقی که در چشمانش دیدم
و باورش کردم، نتونستم بگذرم!...

#به_وقت_شیدایی

NAZI_KH · 30/5/21

من در زندگی خود، اشتباهات فراوانی کرده ام
البته شایدم اشتباه های من، بزرگ تر از یک اشتباه باشد!
اما او، هعی!
اما او،
زیبا ترین، دوست داشتنی ترین و بزرگ ترین
اشتباه من بود!
او شاید اشتباهی تلخ بود،
اما برای من،
او شیرین ترین اشتباه تلخ من بود!
او دگر از زندگی من، رفت!
آری، رفت!
اون خیلی وقت است، که رفته!
هعی!
او خیلی وقت است، که از زندگی من، رفته!
و او فقط از خودش، خاطره هایش و یادش،
در زندگی من و برای من جا گذاشت!
اما، اما او نمیداند که،
با اینکه او خیلی وقته رفته،
هنوز فکر و قلب من، پر از اوست!
من مطمئن هستم،
که اگر روزی بخواهم باز هم اشتباه کنم،
فقط اوست!
چون او زیباترین، دوست داشتنی ترین و بزرگ ترین
اشتباه من بود!
و شیرین ترین اشتباه، تلخ من!
که قلب من، پر از اوست!

#به_وقت_شیدایی

NAZI_KH · 31/5/21

هرچه پل ساختم، بین دل خودت و من،
ندیده، خرابش کردی!
هرچه به سمتت آمدم، تا شاید،
شاید نظری بر منِ تک دیوانه ات کنی،
رویت را، برگرداندی!
هرچه بر زمین خوردم،
شکستم، افتادم، اما پاشدم،
تو ز من دور تر میشدی!
صدایت کردم!
آری، صدایت کردم!
هرچه صدایت کردم، تو باز هم دور تر شدی!
من هرچه گویی کردم!
هرآنچه که به فکرت برسد!
هرچه کردم، تا بفهمی چقدر دوستت دارم،
نفهمیدی!

#به_وقت_شیدایی

NAZI_KH · 20/8/21

من دلم تنگ است،
من دلم بسیار تنگ است!
من دلم برای حرفایش تنگ است،
حرفایی که من دل سنگ را می شکست و تبدیل به خاکی سرد می کرد...

NAZI_KH · 22/10/21

برای من مهم نبود!
آری، هیچ برای من مهم نبود!
که چه می گوید برای من
و چه میخواهد از جان من!
آری، او بود جان من...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

دل نوشته به وقت شیدایی | NAZI_KH کاربر انجمن رمان ۹۸

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر تالار گردشگری جهان

مدیر تالار گردشگری جهان

مدیر تالار گردشگری جهان

مدیر تالار گردشگری جهان

مدیر تالار گردشگری جهان

مدیر تالار گردشگری جهان

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین