خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت_۵

  1. فاطمه بختیاری

    رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸

    هانیه سریع خودش رو از اون دور به من رسوند. با اومدن هانیه حس کردم فرهاد اومد، به‌خاطر همین سریع پرسیدم: - فرهاد اومد؟ هانیه سرشو تکون داد: - نه بابا. من فکر کردم تو داری با فرهاد حرف می‌زنی‌،کی بود پس؟ دل‌‌دل کردم. با زبونم لبمو تر کردم. برام حرف زدن سخت بود. - هانیه از کلانتری بهم زنگ زدن. همین...
  2. آنیا عرفانی

    در حال تایپ رمان نیکتوفیلیا | آنیا عرفانی کاربر رمان ۹۸

    #پارت_۵ و دنبال خودش اروم به طبقه بالا کشوند. از کنار راه پله رد میشدن؛ که مهران هنوز همونجا ایستاده بود و با تعجب به غزل نگاه می کرد. غزل با نگاه همیشگیش، نگاهی بهش انداخت. - ماتت برده پسر. فقط تونست بگه: - چه یهویی! غزل جوابش رو نداد و با مروارید از پله ها بالا رفتن. مهران لبخندی زد. هر کار...
  3. آرام ضرونی

    در حال تایپ رمان جبهه‌ی عشق | آرام ضرونی کاربر انجمن رمان ۹۸

    پارت_۵ صبح دوباره روز از نو روزی از نو... همون کارای تکراری و رسیدگی به مجروح‌ها ولی خوشبختانه امروز همه‌جا سوت و کور بود. البته منظورم از سوت و کور اینه که صدای بمب و جنگ و تیر و تیراندازی نمی‌اومد وگرنه اینجا هر صدایی فکرش رو کنی همیشه هست. فریاد یکی از درد داد یکی که دکتر رو صدا می‌کرد و...
  4. آیدا رستمی

    ✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨

    #پارت_۵ - خدایی واسه یک همچین چیزی، ناراحت شدی؟! نگاه تیز ایرن را که می‌بینید، پوفی می‌کشد و با بی‌حوصلگی می‌گوید: - بی‌خیال... اگه باهام بیای کافی شاپ، هر چی خواستی مهمون من. لبخندی می‌زند که عصبانی سری تکان می‌دهد و هم‌‌زمان دستانش را در هم قفل می‌کند. - جون به جونت کنن، همون خسیس خودمی. ایرن...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا