رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#تملیک_روح
راشل و آنتونی لبخندی زدند و سری به تائید تکان دادند.
-برید خوش باشید. منم برم پیش الیزا. نمیخوام بیش از حد خودش رو خسته کنه!
راشل بعد رفتن پادشاه از آنتونی جدا شد.
-شاهزاده منو ببخشید. باید برم یه سر به خانواده ام بزنم ببینم رسیدن یا نه.
-مشکلی نداره بفرمایید...
آنتونی به چند نفری...
...که تموم شد، عزیزانشون رو از دست دادند. گریهها و ناراحتیهای زیادی این سرزمین به خودش دیده؛ اما الان همه به خصوص همون افراد با افتخار سرشون رو بالا و استفان رو میپرستند که تونسته انتقام خون عزیزانشون رو بگیره و سرزمین آفرودها رو به شکوه قبلی خودش برگردونه. من واقعا بهش افتخار میکنم.
#تملیک_روح
...و تعظیم کوتاهی کرد. با اینکه راشل چهره معمولی داشت؛ اما از نظر آنتونی راشل زیباترین دختر دنیا بود.
پیراهن بلندی درخشانی به رنگ آسمان به تن داشت. موهای خرمایی رنگ بلندش، بافته شده بود و تلی از گل میخک سفید روی سرش بود.
آنتونی عین بچهها دست و پایش را گم کرده بود و نمیدانست باید چه کند...
...دلبستگی هایت را
کرم ابریشم تا از پیله دل نکند،
پرواز را تجربه نخواهدکرد!
و روح زمانی به آرامش می رسد
که جسم و دلبستگی های
دنیویش را رها کند!
پرواز بال نمی خواهد پرواز شجاعت می خواهد
شجاعت رها شدن از تکیه گاهت!
شجاعت قبول کردن خود واقعیات را!
و جنگیدن با تمام توان برای کسب افتخار...!
#تملیک_روح