خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت11

  1. در حال تایپ رمان انگارین | حوری کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت11 با دیدن هوردیس، پوفی کشیدم. پس خواب نبوده. دلم می‌خواست، الان توی اتاق خودم بودم. به جای صدای هوردیس، صدای غر زدن مامان بود. - هوم؟ دیگه چی شده؟ چرا نمیزاری بخوابم؟ انگار که هول کرده باشه. - لطفاً هوشیار شوید. هم اکنون زمان رسیدگی به مطبخ است. رئیس مطبخ سر می‌رسد. هنوز منگ خواب بودم. نیم...
  2. Saba☆

    در حال تایپ رمان بالی شکسته | ☆Saba کاربر انجمن رمان ۹۸

    #بالی‌شکسته #پارت11 بابغض به بیرون خیره شدم. هیچ وقت فکر نمی کردم یه روزی کتا‌ب های دردناک شامل زندگی من باشه می گفتم دنیا با کتاب ها قابل قیاس نیست. ناگهان موزیک آروم پخش شد. وباصدای بم گیراش گفت: -به ذهن فندقت انقدر فشار نیار کوچولوی من از مسیر و آهنگ آروم لـ*ـذت ببر. هه! من کوچولو هم؟ چی فرض...
  3. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    خداروشکر که حداقل لرزشی در صدایم نبود. صدایش مجبورم می‌کند نگاهش کنم؛ ولی باز توان خیره شدن در چشمانش را ندارم. چشمان سیاه خالی از هر احساسش، بدجور آدم را می‌ترساند. - نه چیزی نشده؛ فقط اومدم عرض ادبی کنم. کمی از استرسم کاسته می‌شود و سرم را تکان می‌دهم: - مرسی. لـ*ـب هایش کش آمده و می‌گوید: - اسمت...
  4. zahra1400m

    در حال تایپ رمان دلدادگی نفس | zahra1400m کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت11 تا بعد‌ از ظهر تو گالری موندم؛ دیگه حس کردم نمی‌تونم سر پاهام وایسم از دیشب لـ*ـب به چیزی نزدم حتی صبحانه هم نخورده بودم. ناگهان صدای نرجس رو از پشت سرم شنیدم که گفت: - چیزی شده نفس؟ با عجز نگاهش کردم و گفتم: - خیلی گرسنم. خندی بلندی سر داد و باعث شد یه چشم غره نسیبش کنم که از چشمش دور...
  5. ~ریحانه رادفر~

    ✺اختصاصی رمان تروما‌ی‌تلخ (جلد اول) | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    #پارت11 صدای پخش قطع شد وحالا من بودم، میان کلی خرده شیشه ودستایی که خون ازش چکه می‌کرد، نفس‌نفس می‌زدم. بدون اینکه تکان بخورم نوید را از همان‌جا صدا کردم. با صدای تقه‌ای که به در خورد به خودم اومدم. محکم‌و بی‌وقفه گفتم: - بیا تو! به جای نوید کسی وارد اتاق شد که انتظارش رو نداشتم. درحالی که...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا