رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...دستش را در هوا تکان داد و گفت:
-صبرکن آقا، شاید ضربه جدی باشه!
دستم را تکان دادم و کلافه گفتم:
-نه نه خوبم!
پیرمردی که در کنارم ایستاد بود، دستم را گرفت. مهربان لـ*ـب هایش را تکان داد:
-پسرم صبرکن!
کلافه دستش را پس زدم، به سمت آنها برگشتم و کلافه غریدم:
-خوبم خوبم فقط خفه شید!
#هنری_جونز...
...برایان بهترین دوست توئه، راجبش درست صحبت کن!
عصبی نفسم را از دهانم خارج کردم:
-سوفیا لازم نیست بهم یاد بدی چطور راجب برایان صحبت کنم، من خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور کنی بیاعصابم، حوصله پرحرفیای تو و برایان رو ندارم!
با لحن غمگینی گفت:
-باشه هرطور راحتی! پس من میرم!
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...و دست از پرحرفی برمیداشت؛ اما سوفیا یک زن بود. و داد زدن سر زنان نشانهی بیوجدانی یک شخص است؛ به همین دلیل همیشه سعی کردهام در برابر پُرچنگیهایش سکوت کنم، و اما سوفیا از سکوت من سوءاستفاده میکند و به اندازهی چندین شخص پرحرفی می کند! به گفتهی برایان«دختراست دیگر»
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...دستم را در پالتوی قهوهای رنگی که برایان آن را برایم هدیه گرفته بود، فرو کردم و به سمت پنجره قدم برداشتم! از پنجره به فضای لس آنجلس خیره شدم و بعد از چند ثانیه با لحن جدیای گفتم:
-یعنی عین مردم عادی اگه مرتکب قانون شکنی بشم به زندان میرم؟!
راک، قاطعانه گفت:
-مطمئن باش.
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...شد و بعد از چند ثانیه نگاهش را در چشمانم دوخت و گفت:
-کم کمش بیست سال بندازمت زندان! تو نود درصد قوانین کلیسا رو زیر پا گذاشتی هنری! از دید کلیسا تو تموم شدهای؛ اما فراموش نکن که هنوز شانسی وجود داره! چون سازمان هیچ تصمیمی برات نگرفته. و این می تونه هم خوب باشه و هم بد!
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...کنم. خونسردانه جواب لحن حق به جانبش را دادم:
-مقصر مرگ مایکل من نبودم؛ تمام اتفاقات اون شب زیرسر مارتینه! تازه، شما حق اینکه حتی ازم توقع داشته باشید هم ندارید، من کالا یا مالی نیستم که بخواین سرم شرط بندی کنید یا توقع داشته باشید کارهام رو اونجور که شما می خواین انجام بدم!
#هنری_جونز...
...میبردم! انسانها به درستی زندگی نمیکنند؛ به معنای دیگر از زندگیاشان لـ*ـذت نمیبرند!
اوه، به گمانم مرا خونسرد نامید؛ به چه دلیل در چشمهایش خصمانه خیره شوم؟بعد از گذشت چند ثانیه پوزخندی برلب آوردم. اجازه دادم نیروی گرانشی چشمهایش نگاهم را به سمت خود جذب کنند:
-خیر
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...داخل این جلد تعداد شخصیتها خیلی بیشتر از جلد قبلیه؛ فقط میخوام بدونید هر ویژگی یا هر داستانی که در رابـ*ـطه با شخصیتها گفته شده ساختهی ذهن خودم هست؛ هیچکدوم واقعیت ندارن:) ممنون که تصمیم گرفتین جلد دوم رمان رو بخونید. امیدوارم به قدر کافی براتون جذاب باشه!
"حنانه حافظی"
#هنری_جونز
#حنانه_حافظی
...کپی برداری از آنها شرعا حرام است و پیگرد قانون دارد.
*نکته: این رمان کاملا تخیلی است، به هیچ عنوان براساس واقعیت نیست؛ تمامی نامها، شخصیتها، مکانها و تاریخها ساختهی ذهن نویسنده و فانتزی هستند. هرگونه شباهتی با حوادث، مکان ها و یا شخصیت های واقعی، مُرده یا زنده،کاملا تصادفی است...