رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
*آرشام*
چشمکی میزنه و رو زمین دراز میکشه پاهاش رو توی شکمش جمع میکنه و شروع به جیغوداد میکنه.
خودم رو هول زده نشون میدم و محکم به در میکوبم، با صدای لرزون داد میزنم.
-کمک! تروخدا، دروباز کنین! کمک!
دیگه داشتم ناامید میشدم که پنجره رنگو رو رفته اهنی روی در، با صدای گوش خراشی کنار رفت.
با دیدن...
#پارت_75
#رویای_قاصدک
محال است. یعنی آنجا هم متعلق به خودش بود؟ به معنای واقعی گند زده ام. کسی مگر از تو نظر خواست که پشت هم پشت هم در و گوهر خرج می کنی؟ یک چیز هایی در ذهنم کلید میخورد انگار که وقتی پری تماس گرفت گفت که در رستورانش با من قرار گذاشته. چطور فراموش کردم.
_خب... من نمی دونستم که...