رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت108
با رسیدن به آنها، سلام میکنم. نهال که حرفش نصفه مانده است، چشمغرهای میرود و پشت میز مینشیند و ادامه میدهد:
- داشتم میگفتم، واقعاً ازش توقع نداشتم که ازم خبر نگیره اصلاً.
زیبا لبخند میزند و دیس برنج را روی میز قرار میدهد. متعجب میگویم:
- مگه برنج داشتیم؟
نهال با اخم میگوید...
#پارت108
هامان متعجب میگوید:
- طلسم؟ کی ریتا رو طلسم کرده؟
سلامان سر تکان میدهد:
- یکی از اون ماسک طلاییها رو تو شهر دیدم. حتم دارم که اون ریتا رو طلسم کرده.
هامان سریع میپرسد:
- ماسک طلایی؟
سلامان جواب میدهد:
- با چشمای قرمزشون، همه رو میتونند به عروسک خیمه شب بازی تبدیل کنند.
هامان دستی...