رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_38
از ماشین پیاده شد و دستش را به نشانه خداحافظی تکان داد.
اردلان دستش را بالا برد و در عرض چند ثانیه ماشینش ناپدید شد.
تقصیرِ خودش بود...آن سیلی هم نوش جونش
اما آن حرفها هم حقش بودء؟
نوشین میدانست با حرفهایش چطور جیگرش را سوزانده؟
زنگ خانه سودابه را فشرد و مانتویش را کمی جلو کشید تا...
#پارت_38
#رویای_قاصدک
با صدای داد آرتا هراسان از جای برمیخیزم. نگاهی به نشمین می کنم وقتی میبینم که هنوز خواب است آرام از اتاق خارج می شوم و فورا خود را به آنها می رسانم.
-چیشده چرا داد و بیداد میکنی آرتا
آرتا -یعنی میخوای بگی نمیدونی مرتیکه پفیوز چی پیش خودش فک کرده که دو روز زن باردارشو ول...