خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Melika_hsh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
213
سن
17
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
8 روز 12 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
شبیه آن چیزی شده بودی که انگار وجود نداشت
مثل زیبایی داستانی که هیچ وقت خوانده نشد
مثل دنیای قشنگی که هیچ گاه زاده نشد
مثل
نگویم بهتر است
من یاد گرفته بودم با تو کنار بیایم
شبیه شکست من شده بودی تا من برنده باشم
و این به خاطر من نبود
تو خواستی که من نتوانم من باشم
تو مثل گذشته نگاهم میکنی اما طولانی تر
مثل ترسی که میخواهد صدق...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته امشب | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -DELI-، daryam1، Tiralin و 5 نفر دیگر

Melika_hsh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
213
سن
17
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
8 روز 12 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نظرم همه چیز مضحک بود
ولی همه میدانیم که مضحک تر از آن نفس های پی در پی مان است و خواهد بود
دوباره از ورود تشعشعات خورشید به داخل خانه ممانعت کردم
پرده های زبر و کلفت سیاه رنگ
درب و پنجره های عایق بندی شده
همه چیز از حضور خورشید در این اتاق پیشگیری میکرد
تنها چیزی که حق اعلام موجودیت در این اتاق را داشت، من بودم و شمعی نیمه...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته امشب | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -DELI-، daryam1، Tiralin و 4 نفر دیگر

Melika_hsh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
108
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
213
سن
17
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
8 روز 12 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
معلوم الحال بودنم دست من نبود
گویا نگاهم جامه دریده بود که هر که از راه می رسید
بعد از ثانیه های طولانی خیره شدن لـ*ـب می گشاد به کلام
"چرا چنین بی رمق و بی احساسی؟"
و اما من جوابی نداشتم
یا میدانستم و قادر به سخن ورزی نبودم
و یا آن قدر نسیان مرا در بر گرفته بود که حال حاضر به عروسکی می ماندم بی هویت
این تقصیر من نبود​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته امشب | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -DELI-، Tiralin، daryam1 و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا