- عضویت
- 16/5/23
- ارسال ها
- 501
- امتیاز واکنش
- 2,491
- امتیاز
- 183
- سن
- 16
- زمان حضور
- 11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستگیرهی در را فشرد و آرام به سمت جلو هل داده و وارد اتاق شد. صدای بوق دستگاهها و آن خطهای شکستهی روی مانیتور، خیالش را از بهتر بودن وضعیت برادرش نسبت به روزهای دیگر راحت میکرد. بغضی که چند وقتی بود که راه نفسش را گرفته بود را پایین فرستاد و با قدمهایی آهسته، به سمتش رفت. نگاهش را با دلتنگی به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان کین | حدیث امن زاده و زینب عشقه کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: