خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش سوم: شورش آرتاواسد
چون کنستانتین پنجم زمام امور مملکت را به دست گرفت وضع داخلی کشور ازنظر مذهبی و سـ*ـیاسی فوق‌العاده آشفته و مغشوش بود. او با سلسله شورش‌ها و تحریکات داخلی روبه‌رو گردید که یکی از آن‌ها شورش آرتاواسد بود.
آرتاواسد، استراتژ ارمنستان و از سرداران صمیمی لئون سوم، بود. زمانی که لئون می‌خواست به ضد تئودوز سوم قیام کند به او وعده داده بود که در صورت موفقیت دخترش آن را به ازدواج او درخواهد آورد و او را در خانواده سلطنتی خود شریک خواهد نمود. به‌این‌ترتیب بعد از برکناری تئودوز سوم به وعده خود وفا نموده و آرتاواسد را به استراتژ یکی از معروفترین تمها «اپسیکیون» (opsikion) منصوب نمود. اما آرتاواسد بعد از مرگ لئون سوم از وضع آشفته مملکت استفاده نموده و به این فکر افتاد که خود حکومت را به دست گیرد و شخصاً امپراتور روم شرقی شود. به دنبال چنین قصدی برعلیه کنستانتین پنجم قیام نمود و خود را امپراتور خواند (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۴-۱۷۳).
آرتاواسد، به یاری تم‌های اپسیکیون، تراس و ارمنستان و دیگر افراد ناراضی از سـ*ـیاست مذهبی امپراتور، سپاه عظمی فراهم آورد و موفق شد تا دوم نوامبر ۷۴۳ میلادی، قدرت را در دست بگیرد و شمایل پرستی را دوباره رایج کند (هاسی، ۱۹۶۶، بخش اول، ص ۷۳).
کنستانتین پنجم، با توجه به آرای وقایع نگاران، از این توطئه و نیت سوء آگاهی کامل داشته است و شاید به همین سبب بوده است که در ژوئن ۷۴۱ میلادی که می خواسته قسطنطنیه را برای شرکت در جنگ اعراب ترک گوید از آرتاواسد و پسران او دعوت می‌کند که در مرکز فرماندهی برای مشورت در امر نظامی شرکت نمایند. آرتاواسد، به‌جای اینکه دعوت امپراتور را بپذیرد، به طور ناگهانی به قسطنطنیه حمله برد و بزر از سرداران امپراتور را، که در نظر داشت از حملات و پیشروی او به پایتخت جلوگیری کند، غافلگیر کرد و به قتل رساند.
وقتی که کنستانتین پنجم ازاین‌رویدادها باخبر شد، بی‌درنگ به سوی آموریون شتافت و در مرزهای «تم» آناطولیک به دفع فتنه کوشید و آرتاواسد، با کمک و همراهی تئوفان مونوتیس که در غیاب امپراتور در قسطنطنیه حکومت می‌کرد، به‌آسانی وارد پایتخت شد. در شهر چنین شایع شد که چون کنستانتین پنجم در جنگ کشته شده است، لذا آرتاواسد یکی از مقربان و سرداران لایق امپراتوری به‌جانشینی وی برگزیده شده است.


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
چون آرتاواسد صاحب تاج و تـ*ـخت شد، برای پیشرفت نقشه های بعدی و استحکام و تقویت پایه‌های سلطنت به‌موجب فرمانی پرستش تصاویر را مجدداً برقرار کرد تا از این راه بتواند نظر پاپ روم را به خود جلب کند و از نفوذ و قدرت معنوی و مذهبی وی بهره گیرد، اما موفق نشد. زیرا طولی نکشید که کنستانتین پنجم با جمع‌آوری سپاه فراوان، در اوت ۷۶۳ میلادی، آرتاواسد را شکست سختی داد و، بعد از تصرف داردانل و محاصره قسطنطنیه، در دوم نوامبر ۷۴۳ میلادی، آرتاواسد و فرزندش را که موفق به فرار شده بودند دستگیر کرد (مؤیدی، ۱۴۶۵، ص ۱۷۵). آرتاواسد و دو پسرش را کور کردند. همچنین اسقف آناستازیوس، که در این قیام بر ضد امپراتور سهم اساسی ایفا کرده بودند دستگیر و در ملا عام شلاق زده شد و برای تحقیر بیشتر او را وارونه سوار الاغ کردند در شهر گرداندند. بقیه طرفداران و همکاران آرتاواسد یا اعدام مدد یا قطع عضو یا چشم‌های آن‌ها را کور کردند (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۸۱).

بخش چهارم: لئون چهارم (۷۸۰-۷۷۵ میلادی)
با مرگ کنستانتین پنجم، دوره اول ضد شمایل پرستی به پایان رسید. پسر کنستانتین، لئون چهارم، جانشین پدر گردید. نظام دفاعی امپراتوری را هم در برابر بلغارها و هم در برابر اعراب تقویت کرد. دوره سلطنت او را دوره گذار از ضد تصویر پرستی به تصویر پرستی قلمداد کرده‌اند، چون همسرش ایرن و پسرش کنستانتین ششم با تصویر پرستی موافق بودند (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۸۱). اما خود او مخالف تصویر پرستی بود (دولاندلن، ۱۳۷۰، ص ۳۵۶). او، باوجود ضعف مزاج، آنچه از دستش برمی‌آمد انجام داد. لئون چهارم برای جلب رضایت توده مردم به بهبود و توسعه اقتصادیات کشور همت گماشت، از گرانی اجناس موردنیاز مردم جلوگیری کرد، برای تعدیل مالیات‌ها اقدام و برای تأمین رفاه و آسایش ملت دستوراتی صادر کرد. به دنبال اقدامات مفید امپراتور، مردم پایتخت هم از وی خواستند که پسرش کنستانتین را، که در آن زمان ۵ سال بیشتر نداشت، در سلطنت با خود شریک کند. گرچه لئون چهارم قلباً به این امر راضی نبود، زیرا نمی خواست از طفولیت، فرزندش را گرفتار کشمکشهای سـ*ـیاسی کند، براثر اصرار و پافشاری مردم، با نظر آنان موافقت کرد و در عید پاک ۷۷۶ میلادی در مراسمی پسرش را با عنوان کنستانتین ششم در سلطنت شریک کرد. مرگ لئون چهارم در ۸ سپتامبر ۷۸۰ میلادی در سی سال اتفاق افتاد (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۸۲).


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش پنجم: کنستانتین ششم (۷۹۷-۷۸۰ میلادی)
امپراتریس ایرن با کفایت و بی هیچ باکی به اداره امور پرداخت و برای همدلی با احساسات مذهبی مردم، و بدون سروصدا، اجرای فرمانهای تمثال شکنی را خاتمه داد؛ به راهبان اجازه داد که به صومعه ها و منابر وعظ خویش برگردند و اسقفهای عالم مسیحیت را به شرکت در دومین شورای نیقیه (۷۸۷ میلادی) دعوت کرد. این شورا، که با حضور سیصد و پنجاه تن اسقف زیر نظر سفرای پاپ تشکیل شد، احترام گذاشتن به تمثال‌های متبرک (نه پرستش آن‌ها) را از نو معمول داشت، و این عمل را طریقه مشروعی برای ابراز ایمان و پرهیزکاری فرد مسیحی دانست (دورانت، ۱۳۷۳، صص ۹-۵۴۸).
این ملکه روشی مخالف مکتب ایکونوکلاسم (تمثال شکنی) اتخاذ کرد و با تمام قوا بر اکثریت روحانیون کمک کرد تا مجسمه ها و صورتها را به‌کلیسا برگردانند. به همین علت او را جزو مقدسان کلیسا (سنت ایرن) شمرده اند و در تقویم کلیسا روزی به نام او اختصاص داده اند (شیبانی، ۱۳۱۴، ص ۳۳۳).

ازنظر سـ*ـیاست خارجی، برای اینکه بتواند با مجال بیشتر و فرصت کافی دست به اصلاحات داخلی بزند، به ناچار روش ملایم و معتدل تری در پیش گرفت: در برابر حملات اعراب به کریزوپلیس در سال ۷۸۳ میلادی به عقد پیمانی اقدام کرد و به پرداخت خراج به اعراب تن داد (دولاندلن، ۱۳۷۰، ص ۳۵۴). این پیمان با هارون‌الرشید، پسر خلیفه مهدی، منعقد شد و مقرر گردید که بیزانس، به ازای آتش بسی سی ساله، سالانه۰۰۰/۷۰ یا ۰۰۰/۹۰دینار به مسلمانان پرداخت کند (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۸۳). او حمله اسلاوها به یونان را نیز خاتمه داد. و در ایتالیا ایالت‌های پاپی به سبب ناتوانی قسطنطنیه در برابر مهاجمات لمباردها آشکارا از بیزانس جدا می‌شدند و به ناچار به کارلوونژینها ملحق می گردیدند. رابـ*ـطه سـ*ـیاسی میان غرب و بیزانس، با الحاق لمباردی به امپراتوری فرانک، فوق‌العاده تیره و مغشوش شده بود.


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنابراین، ایرن به این فکر افتاد که، از طریق اصلاح مذهبی، باب مذاکرات را با فرانک ها باز کند و با ایجاد دشمنی بین پین پادشاه فرانک و پاپ پل اول به هدفهای سـ*ـیاسی خویش برسد. بنابراین، در بهار ۷۸۱ میلادی، بنا به گفته تئوفان، با اعزام دو مأمور عالی‌رتبه به ایتالیا، از شاهزاده خانم روترود، یکی از دختران شارلمانی، پادشاه فرانک، برای کنستانتین ششم خواستگاری کرد. با این درخواست موافقت شد، مشروط به اینکه شاهزاده خانم به سبب قلت سن چندی در غرب بماند و در این مدت به فراگرفتن زبان یونانی مشغول شود تا در آشنایی به رسوم و تشریفات خاص بیزانس دچار اشکال نگردد. بدین طریق، توانست درنتیجه این دادوستد زناشویی، سـ*ـیاست خارجی بیزانس را با شارلمانی که در آن زمان به اوج قدرت خود رسیده بود مدتی در حال موازنه نگاه دارد تا حد امکان قدرت مطلقه امپراتوری را در دست خود حفظ کند. او برای نیل به این مقصود از هیچ اقدام و جنایتی رویگردان نبود (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص ۴-۱۸۳).
در ۷۹۰ میلادی، کنستانتین ششم به سن بلوغ رسید و چون دید که مادرش از تفویض اختیارات به او اکراه دارد، وی را از مقامش معزول و تبعید کرد. دیری نگذشت که آن جوان رئوف بر سر رحم آمد و مادر را به دربار بازگردانید و او را شریک قدرت امپراتوری خویش ساخت (۷۹۲ میلادی) (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۵۴۰). از مراجعت ایرنه به قسطنطنیه و دخالت او در اداره امور کشور سبب شد که آتش کینه و انتقام در دل امپراتریس شعله ور گردد و دربار بار دیگر مرکز فتنه و دسیسه شود. سرانجام مادر سنگدل امپراتور، برای حفظ سلطه، و نفوذ خویش به فعالیت‌های علاقه‌مند آمیزی دست زد و باهمکاری عده‌ای از رجال مؤثر دستگاه توانست با سعایت و فتنه گری، مقام و قدرت پادشاهی فرزندش را در میان نظامیان، ملت و به‌ویژه کلیسا سخت متزلزل سازد (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص ۱۶۸).
درنهایت امپراتور، براثر توطئه‌ای که مادرش تدارک دیده بود، دستگیر و در« قصر مقدس» که بیست‌وشش سال قبل در آنجا به دنیا آمده بود محبوس و به امر امپراتریس کور شد. امپراتور زجرها کشید تا مرد و با مرگ او سلسله ایسوری منقرض شد (شیبانی، ۱۳۱۴، ص ۳۳۴). و با مرگ امپراتور، ملکه ایرنه در ۷۹۷ میلادی به قدرت رسید و تا سال ۸۰۲ میلادی، که برکنار شد، حکومت کرد. او حکومتش را با عنوان «امپراتور» آغاز کرد و نام باسیلیوس، و نه باسیلیسا را که اسمی زنانه است، بر خود نهاد (دورانت، ۱۳۷۴، ص ۵۴۹).


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملکه ایرنه (۸۰۲-۷۹۷ میلادی) پس از کور کردن فرزندش و به دست گرفتن زمام امور، روابط خود را با کشیشان و کلیسا مستحکم تر کرد، روحانیون را دلجویی کرد و نواخت و به تعمیر و بنای صومعه‌های متعدد پرداخت و کلیه دیرهای تعمیر شده، به‌ویژه صومعه بزرگ استودیوس در قسطنطنیه را به سبک خاصی تزیین نمود. مؤسسات خیریه بنا نهاد و پایتخت را زیبا کرد و به پیروی از سـ*ـیاست امپراتوران قرن ششم بیزانس مایل بود در بهبود و توسعه اقتصادیات مملکت بکوشد. ازاین‌رو، در تأمین رفاه و آسایش مردم اهتمام و مجاهدت کافی به خرج داد. قیمت اجناس ضروری مردم به وضع فاحشی کاهش یافت و در تعادل و موازنه دخل و خرج مملکت فعالیت و علاقه زیادی از خود نشان داد.

ملکه ایرنه
باوجوداین گونه اقدامات مفید، ایرنه در حفظ نظم و امنیت داخلی کشور نتوانست، چنانکه باید، توفیق کامل به دست آورد و اغلب با منازعات و تحریکات فتنه جویان و بزرگان کشور مواجه می‌گشت. این کشمکش‌ها و منازعات روزبه‌روز بحران داخلی را شدیدتر کرد. سرانجام، در ۸۰۲ میلادی هواخواهان بت‌شکنی علم طغیان برافراشتند و، با استفاده از غیبت او، که برای استراحت در کاخ ییلاقی نزدیک قسطنطنیه اقامت داشت، وی را از مقام امپراتوری عزل کردند و نیسفور، خزانه‌دارش، را امپراتور خواندند. ایرنه چون وضع را چنین دید سر تسلیم فرود آورد و از امپراتور جدید تقاضا کرد که فقط به وی اجازه دهد تا به سلامت و بدون تعرض کسی از پایتخت بیرون رود.
امپراتور جدید چنین وعدهای داد، لیکن وی را به جزیره لسبوس (میتیلین امروزی) تبعید کرد (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۹۰-۱۸۹). ایرنه از راه خیاطی روزگار می‌گذراند و ۹ ماه بعد در آنجا، بی‌آنکه پول یا دوستی در دنیا داشته باشد، درگذشت (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۵۴۹).


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش ششم: نیسفور اول (۸۱۱-۸۰۲ میلادی)
بعد از برکناری ایرنه و تبعید او به جزیره لسبوس، نیسفور شخصاً زمام امور مملکت را به دست گرفت. وی مردی بود محیل و قدرشناس و حریص و نالایق و بی تصمیم و متلون الطبع. شاید بخت نیز با او همراه نبود. اعراب لشکرش را در مشرق شکست دادند و قسمتی از ممالک روم را مجدداً به تصرف آوردند.
نیسفور از هارون‌الرشید، که در آن هنگام خلیفه بود، خواست تا باجی را که پرداخت شده بود پس دهد. این درخواست خشم هارون‌الرشید را برانگیخت و قلم و دوات خواست و بر پشت نامه وهن آور او نوشت «به نام خدای رحمان الرحیم» از هارون‌الرشید امیرمؤمنان به نیسفور، سگ روم، ای کافرزاده، نامهات را خواندم. جواب آن است که خواهی دید، نه آنچه خواهی شنید. والسلام» (حتی، ۱۳۴۴، جلد اول، ص ۳۸۰). | هارون‌الرشید در ۱۹۱ هجری/ ۸۰۶ میلادی به آسیای صغیر با ۰۰۰/۱۳۵۰ نفر لشکر کشید. او شهر هرقله و تعداد زیادی قلعه نظامی از استحکامات بیزانس را به تصرف خود درآورد و ۰۰۰/۳۰سکه و بقول اعراب ۰۰۰/۵۰ سکه از نیسفور جزیه گرفت و سپس به قبرس حمله کرد (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۹۱). این واقعه نمودار حد اعلای قدرت و تسلط دولت عباسی است (حتی، ۱۳۴۴، ج اول، ص ۳۸۰).

جزیره لسبوس
امپراتور جدید، ازنظر سـ*ـیاست داخلی به سبب بروز اختلافات و کشمکشهای مذهبی با مشکلات فراوانی روبه‌رو شد و برای اینکه با وضع موجود از عهده اداره و مملکت برآید، قصد کرد که با تغییر قوانین و اصلاحات مالی از این بی نظمی‌ها آشفتگی‌ها به نحوی که اقتضا می‌کند جلوگیری و سکون و آرامش کامل را در مملکت تأمین و برقرار کند.
برای رسیدن به این هدف، او نیز به مذهب توسل جست، زیرا به سبب نفوذ و قدرت روزافزون فرقه‌های ضد شمایل پرستی از طرفی و ازدیاد طرفداران متعصب صومعه‌ها و کشیشان از طرف دیگر، وضع مغشوش به وجود آمده بود که هر آن انتظار می‌رفت براثر گسترش منازعات مذهبی، مملکت گرفتار آشوب و هرج‌ومرج شدیدی شود


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این دوره، فعالیت و عقاید فعالیت مختلف دسته های مهم مذهبی به شرح زیر بود (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۵- ۱۹۴):
دسته اول ارتدوکسها، که طرفدار قدرت کلیسایی و دولتی بودند و آرزو داشتند، که با رفع هرگونه اختلافات مذهبی، محیط آرام و مناسبی به وجود بیاید تا در سایه آن صلح و امنیت عمومی در مملکت مستقر شود.

۲. هواخواهان شمایل شکنی که عده آن‌ها در ایالات شرقی رو به فزونی گذاشته بود و همواره در نظر داشتند که مانند سابق در مقابل توسعه و قدرت‌های مؤثر کلیساها و به‌ویژه کشیشان مبارزه کنند.

٣. دسته سوم طرفداران جدی و سرسخت کشیشان و صومعه‌ها، که سر دسته آن‌ها تئودور، کشیش متعصب صومعه استودیوس در قسطنطنیه بود. این جماعات، برخلاف دسته دوم، از مدافعان آشتی ناپذیر شمایل پرستی بودند و عقیده داشتند که باید تمام مردم و حتی امپراتور نیز در برابر دستورات و احکام کلیسایی سر اطاعت فرود آورند. نیسفور در برابر این قدرتهای مذهبی در ابتدا شدت عملی از خود نشان نداد و سـ*ـیاست معتدل و روش ملایمی در پیش گرفت، ولی چون دید که سـ*ـیاست مذهبی آن‌ها با آرای سـ*ـیاسی وی مغایرت کلی دارد و با این کیفیت نخواهد توانست به وضع آشفته مملکت سروسامانی ببخشد، به این فکر افتاد که از تحریکات کشیشان و هواخواهان آن‌ها، که اغلب از رجال مملکتی بودند، شدیدا جلوگیری کند و قدرت و تسلط کامل خویش را در دستگاههای دولتی و کلیسایی برقرار سازد. به همین علت به اذیت و آزار رساندن به کشیشان فرمان داد و ضمناً، برای اینکه اراده شخصی خود را ازنظر مذهبی نیز به آن‌ها تحمیل کند، با اصلاح قوانین مالی، معافیت مالیاتی املاک کلیسایی را لغو کرد تا از این راه هم بنیه مالی کلیسا را ضعیف کند و هم به دولت توانایی خریدن قسمت بزرگی از زمین دیرها را بدهد.

هواخواهان کلیسا شدیدا به این عمل دولت اعتراض و دخالت مستقیم امپراتور را در امور کلیسا رد کردند. وقتی که امپراتور از مخالفت علنی تئودور در این باب باخبر شد، تئودور و پلاتون را تبعید کرد و فرمان داد که صومعه استودیوس را، که بالغ بر ۷۰۰ تن کشیش در آنجا کار می‌کردند، ببندند و ویران کنند. بدین طریق، موفق شد بر مخالفان داخلی فایق آید (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص۶-۱۹۵).


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در باب روش و عقیده مذهبی نیسفور اول آرا و عقاید گوناگونی بیان شده که، به علت اهمیت موضوع، در زیر به طور خلاصه بیان می‌شود (مؤیدی، ۱۳۴۵ ، ص۱۹۷):
علت شکست تئودور کشیش متعصب استودیوس را ناشی از وجود عده‌ای از روحانیون مخالف می دانند که پنهانی در کار وی اشکال تراشی می‌کردند و باطنا نظرات و اقدامات پدرسالارانه نیسفور را تأیید و تقویت می‌کردند.

٢. در آغاز، روش مسالمت آمیز امپراتور در امور مذهبی سبب شد که مخالفان نیسفور نتوانند در این باره عقیده صریحی را ابراز بدارند، یعنی نه او را مخالف تصویر پرستی و نه موافق آن نشان دهند، از طرف دیگر رفتار محبت آمیز وی با فرقه پولیسین نیز این بهانه را به دست مخالفان امپراتور داد که تصور کنند که وی کم و بیش طرفدار این فرقه است. .

۳. عده‌ای معتقد بودند که نیسفور اول امپراتور بیزانس اصلا زندیق و مشرک است اتخاذ روشهای مختلف مذهبی فقط برای مصلحت مملکت بوده و ظاهری است.
وی برای مقابله با بلغارها و تصرف بلغارستان در سال‌های ۸۰۷ و ۸۰۸ میلادی دو اقدام بی نتیجه داد. اما کروم، خان مهاجم و جدید بلغارستان، با حمله به شهر ساردیکا (صوفیه) آن را با خاک یکسان کرد. نیسفور شهر را پس گرفت. و بازسازی کرد (هاسی، ۱۹۶۶ ،ص ۹۲ ). درنهایت، در طرف شمال غربی در جنگ با بلغارها در ۸۱۱ میلادی به قتل رسید و مردم روم از ظلم و تعدی او خلاص شدند. در این ضمن، شارلمانی تاج امپراتوری روم غربی را در پسین روز قرن هشتم میلادی بر سر گذاشت. و تقسیم دولت قدیم را به غربی و شرقی برای همیشه تکمیل کرد و دیگر امید برای وحدت این دو قسمت روم باقی نگذاشت (شیبانی، جلد دوم، ص ۳۳۵).


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش هفتم: میخاییل اول (۸۱۳-۸۱۱ میلادی )
میخاییل که رسماً طرفدار مرام ارتدوکسی بود، با موافقت سنا و مردم به تـ*ـخت امپراتوری نشست. او رئیس دربار و داماد نیسفور و پادشاهی ضعیف النفس و بی کفایت بود. در مدت سلطنت کوتاهش، نه تنها منازعات مذهبی زمان نیسفور اول فیصله نیافت، بلکه دوباره وضع نامناسبی در مملکت ایجاد گشت.
او نیز از امپراتوران نالایق به شمار رفته است. از سوء رفتار همسرش، پروکوپیا فتنه در مملکت پدید آمد، با توجه به بی کفایتی او، کارها به دست همسرش پروکوپیا، که رفتاری ناشایست داشت، اداره می‌شد. وضعیت امپراتوری در زمان سلطنت میخاییل اول به شرح زیر بود (مؤیدی ،۱۳۴۵، ص ۲۰۰-۱۹۹): ۱. در زمان امپراتوری نیسفور اول فرقه پولیسین به سبب آزادی که در ابراز عقیده داشتند به‌تدریج در تمام نقاط امپراتوری، به‌ویژه در قسطنطنیه و تراس، پراکنده شده بودند و عده زیادی از آن‌ها در خدمات دولتی و نظامی مشغول خدمت شده بودند. چون در این هنگام خطر هجوم بلغارها فوق‌العاده زیاد شده بود و امپراتور بیزانس، ازنظر حفظ و دفاع از پایتخت، به سربازان آزموده و سلحشور احتیاج فراوان داشت، مردم پایتخت برای افراد این فرقه، که از بهترین سربازان امپراتوری به شمار می‌رفتند، احترام خاصی قایل بودند. اما دیری نگذاشت که براثر سعایت و تفتین، امپراتور را از نفوذ و قدرت روزافزون پولیسینها ترساندند و او فرمان اذیت و شکنجه آنان را صادر کرد. در پی این دستور عده‌ای از آن‌ها کشته و عده‌ای دیگر به تبعید و شکنجه محکوم گردیدند. البته، ناگفته نماند که، به سبب اعتراض عده‌ای از رجال و بزرگان کشور به این عمل امپراتور، در تنبیه و تعقیب آن‌ها تخفیفی حاصل گردید و تنها به مصادره اموال و تبعید آن‌ها اکتفا شد.

۲. وجود اکثریت بت شکنان و نارضایی آن‌ها از سـ*ـیاست مذهبی امپراتور سبب شد که تشنجات و هرج‌ومرج داخلی افزایش یابد و آثار ضعف و ناتوانی در تمام شئونات مملکتی مشهود گردد. ذکر این نکته خارج از اهمیت نیست که عده مخالفان امپراتور در پایتخت بیش از سایر جاها بود و آن‌ها سعی داشتند از اتفاقات و جریانات عمومی کشور به نفع خود استفاده کنند و مخالفت خود را علنا به امپراتور نشان دهند. چنانکه در ۸۱۳ میلادی، که قشون متجاوز و خونخوار کروم در تراس و مقدونیه مشغول قتل و غارت بودند، فرق مخالف شمایل پرستی برای اعتراض به سـ*ـیاست مذهبی امپراتور، در کنار قبر کنستانتین پنجم، به تظاهرات دسته جمعی شدید پرداختند.


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,462
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در پی این اعتراضات متوالی و تهدید پایتخت امپراتوری از طرف تزار کروم به نظر می‌رسید که دوران سلطنت میخاییل اول به پایان رسیده است و تظاهرکنندگان قصد دارند با برکناری وی و انتخاب کس دیگر به مقام امپراتوری به وضع آشفته و مغشوش مملکت از نو سروسامانی بدهند، ولی آشکار شد که از تمثال شکنان، به جز اعتراض و هیاهو، اقدام دیگری در این باب برنمی آید.
ازنظر سـ*ـیاست خارجی میخاییل اول سعی داشت که سـ*ـیاست نیسفور اول را دنبال کند و، با تنظیم و امضای قراردادهای سـ*ـیاسی، خود را به دربار امپراتور فرانک نزدیک سازد و از بروز هرگونه اختلاف و علل دیگری که باعث جدایی قسطنطنیه و شارلمانی شود، شدیده اجتناب کند. بنابراین، در اکتبر ۸۱۲ میلادی، سفیری به همراه سفیر فرانکی، که در زمان نیسفور اول برای انجام قراردادی به قسطنطنیه آمده بود، به اکس لاشاپل روانه ساخت. سفیر بیزانس مأموریت داشت که نقشه های سـ*ـیاسی نیسفور اول را در دربار فرانک تعقیب و معاهده صلحی با امپراتور فرانک امضا کند و در ضمن از یکی از شاهزاده خانم‌های فرانک نیز برای تئوفیلاکت، فرزند میخاییل اول خواستگاری کند.
اما به علت وقوع پیشامدهای دیگر، امپراتور نتوانست از این اقدامات مفید سـ*ـیاسی خود بهره ببرد، زیرا در ژوئن ۸۱۳ میلادی، بعدازآنکه شکست سختی از خان تزار در نزدیکی آندریانوپل به قشون او وارد آمد، به علت طغیان قشون تراکیه، ناگزیر گردید، بدون اینکه دفاعی از خود یا از حق سلطنت فرزندش کند از سلطنت کناره بگیرد و بقیه عمر خود را در صومعه جزیره پروته به نام آتاناز گذراند.
سرش را تراشیدند و او را به زمره راهبان و دیر نشینان درآورند (دورانت، ۱۳۷۳،ص۵۵۰). گویی در آن زمان، دیرنشینی کفاره بی کفایتی و بی‌لیاقتی بوده است، نه زهد و پارسایی (ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۷۰۹).
ماسی (۱۹۶۶) در تاریخ کمبریج اروپا می‌نویسد: او در برخورد با بلغارها، پس از پیروزی‌هایی، عاقبت در ۲۲ ژوئن ۸۱۳ میلادی در ورسینسیا نزدیک آندریانوپل شکست سختی خورد. در این زمان رهبری گروه مخالفان را لئوی ارمنی، استراتژ آناتولی، بر عهده داشت که امپراتور را مجبور به کناره‌گیری کرد و خود به‌جای او نشست.


سلسله و دودمان ایزوری (۸۶۷-۷۱۷ میلادی)

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا