خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
حفظ کن خنده هایِ مرا
حفظ کن گریه هایِ مرا
هر روز یکی مان دارد فراموشی میگیرد!
تو مرا
من خودم را
تقویم بهار را ...
فراموشی واگیر نداشت!
حفظ کن خنده های مرا
و ذکر کن به گوشِ گلدانِ کوچکت!
شاید
تو مرا
من خودم را
و تقویم بهار را به خاطر آوردیم.
حفظ کن مرا...
[ #معصومه_صابر ]
***
از چراغانی چشمان تو،من جان دارم
بی تو یک نسبت نزدیک به باران دارم
#روشنم از تو و آن منحنی دهانت
من به لبخندِ پر از صبحِ تو ایمان دارم...
[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami و Z.A.H.Ř.Ą༻

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
در بین غریب و دوست آدم دارند
هر گوشه ی این شهر جهنم دارند
دلگیرم از این جماعتِ تنها و
از آینه هایی که تو را کم دارند...

[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
دانه دانه های ِ باران را نخ می کنم و می اندازم به گردنم
نوشته و نانوشته
گفته و نگفته را از چشم هایت می خوانم
حرفی بزن!
گردنبندی دارم از باران
که هر روز شعر تازه ای برایم می خواند
فقط
به اسم ِ تو که می رسد دست و پایش را گم می کند و اشتباهی می افتد توی ِ چشم های ِ من!
حالا تو بگو!
بهار که بیاید
خطی که گره زدم به ساقه ی نازک ِ توی باغچه
برگ می شود یا پرنده؟!

[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
دریا هم که باشی، گاهی دلتنگ ترینی.
دریا هم که باشی،گاهی غرق میشوی...


نشانی ات را که ندارم
غرق میشوم در خودم.
برایم،نامه ای بنویس و پست کن!
به نشانی دریایی که غرق شد در دلتنگی تو
در خودش!

[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
ابرها را بگذار توی جیب پیراهنت
و آن نقطه هایِ نورانی چشم هایت را پر بده به آسمان!
آنوقت خورشید را صدا بزن سر بر شانه ات بگذارد و بگرید!
می دانی؟!
زندگی آنقدر ها هم طولانی نبود!
پس چطور هزار سال من ادامه ی لبخند ِ توام؟
گاهی باید غم را لمس کرد!
گاهی باید با شادی گریست.
...
یکی بود ، یکی نبود!
گاهی،
غم را صدا بزن
و بخندانش!


[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
شادمانی ام طرحی ست
به لطافت لبخندِ تو
و غم!
آه از غم
آه از اندوه ِ بی پایان
آه از دوری ِ تو ...



[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
غمت قدبلندی میکند
آنقدر که اگر بر نوک پنجه هم بایستم
تا سر ِ شانه هایش هم نیستم!
شب بود.
تو را به خاطر آوردم
و گریستم
چون گریه ی کودکی بی آشنا
میان ِ های و هویِ بازار...
[ #معصومه_صابر ]
***
گریستم
تنهاتر از ابر ِ کوچکی
توی ِ یک قوطی کبریت!
گریستم...
[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
و عشق بال و پر ِ آدمی ست در عالم
فضایِ دل ی عاشق پرنده زارِ خداست...
[ #معصومه_صابر ]
***
تنها
چون ماه در آسمانم!
و خیالِ تو
و خیال ِ خوب ِ تو
و خیالِ خوب ِ غمگین ِ تو
دری ست
به جهانی دیگر
آنجا تو
ماه ی بر آسمانی
تنها...
[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
نمی رسد به تو پیغام و خطی از دلِ من
که نیست نامه رسانی
بغیرِ اشک مرا...

[ #معصومه_صابر ]
***
تمام فانوس های جهان را هم که روشن کنی
شب ، شب است.
آدم
دلش که روشن باشد
تمام شبهای تاریخ را هم طاقت می آوَرَد...


[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فاطمه نوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/10/19
ارسال ها
35
امتیاز واکنش
216
امتیاز
103
زمان حضور
4 روز 9 ساعت 5 دقیقه
دریا هم که باشی، گاهی دلتنگ ترینی.
دریا هم که باشی،گاهی غرق میشوی...


نشانی ات را که ندارم
غرق میشوم در خودم.
برایم،نامه ای بنویس و پست کن!
به نشانی دریایی که غرق شد در دلتنگی تو
در خودش!

[ #معصومه_صابر ]

عاقبت
"همه"ی ما در خاک خواهیم شد
"همه"ی ما از خاک خواهیم شد
"همه ی ما"...
جز
آن تکه ی نوری که گوشه ی چشمانمان بود، همان دو فانوس ِ کوچک ِ لرزان...
همان روشنی ِ کوچکی
که می دوید گوشه ی قلبمان گاه گاه ِ لبخند و اشک ها...
تمام ِ ما را خاک لمس کرد!
و تنها
آن تکه ی نور است که سوی آسمان می رود...
[ #معصومه_صابر ]


عاشقانه‌های معصومه صابر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا