خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_11
به سمت ماشین نفس که با چشمای ریز شده نگاهم می کرد رفتم و بعد از نشستن رو صندلی چشمامو بستم و با انگشت شصت و سبابه به سرم و شقیقه هام فشار اوردم و با کلافگی پوفی کردم که نفس نگران گفت:
_چیزی شده دلینا؟
همیشه همینطور بود جدی که میشد اسممو کامل صدا میکرد
نمی‌دونستم واقعا چی بگم هنوز حرف های راد رو هضم نکرده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 19 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_12
با سر درد چشمامو باز کردم و یه چرخی تو اتاقم زدم که چشمم به حموم خورد, همینه میرم حموم تا یکم این کسلی و سردرد لعنتی کم بشه. گوشیمو برداشتم و رفتم تو حمومو گوشیمو گذاشتم تو جیب حولم (خو حوصلم سر می‌ره تو حمومی که صدایی جز شُرشُر آب رو مخی نیست)
آب سرد و باز کردم تا خواب از سرم بپره بعدش آب گرم و باز کردم و شروع کردم به همراهی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_13
_نه مادر من، من کی انقدر بی حیا شدم که بیام از این چیزا جلوت حرف بزنم!!؟؟
_نمیدونم والا همچین گفتی از اینجا شروع شد که گفتم بچم عاشق شده
سرمو تو دستام گرفتم و گفتم:
_بحث مهم تر از عاشق شدنه
مامانم جدی شدو:
_بگو,گوش میدم
_استادمون یا همونی که بستنیارو روش خالی کردم..
مکثی کردمو آروم گفتم:
_پلیسه...
_چیییییی,چه ربطی به تو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_14
اوووم چی بپوشممم؟؟
مانتو لیمویی که خیلی بهم میومد با شلوار مشکیم پوشیدم آرایشمم با یه رژ زرشکی مات زدم چون همینطور مانتوم رنگش خستست(کم رنگه)دیگه رژمم ملیح انتخاب میکردم میشدم ارواح://
چون عادت کرده بودم به کوله یه کوله کوچولو مشکی (آخه من عاشق رنگ مشکیم)که روی لبه ای که روی کیفم ول بود(نمیدونم فهمیدید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_16
_این دیگه خارج از تصوره
_گفتم که چاره ای نیست اگه قبول نکنی از سمت فریبرز هیچکس رحم نداره
_نه تو داری
_وایی خدا چقدر کلکل می‌کنی تو بچه
_جییییغ....من بچم؟؟
_واییی الان موقع این حرفاست دلینا؟
_خانوم
_دلینا خانوم
_اصلانی
_لا اله الا الله...
_الله اکبر
_هووف خدا بهم صبر بده,سوال بعد!
_اممم اونوقت باید رزمی‌کاری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_17
صدای داد راد اومد:
_خانوم اصلانی...دلینا خانوم ..
....دلی کجایی دختر می‌شنوی صدای منو؟
با درد آخی گفتم که راد بدو اومد سمت پرتگاه که چشمش به من رسید:
_یا ابوالفضل
دستم دیگه توان نداشت داشت دستم لیز میخورد که راد محکم کتمو گرفت و بالا کشیدم خواستم پامو بزارم زمین که با درد جیغی کشیدم:
_آخ
راد با نگرانی:
_کجات درد میکنه؟
با درد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 17 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_18
_چشم باز کردم تو اوج بچگی با ۹سال سن چشمام شده بود پر از انتقام...حسرت از خواهر دوقولوی کوچیکی که تو سن ۵سالگی اون یکی قولشو از دست داده بود و داداش بزرگه نمدونست چیکار کنه با بهانه گیری های آجیش که اون یکی قولش رو از مامانش میخواست
خواهری پنج ساله که توی دام آدمای پست که تموم بدنشو تکه تکه کردن و فقط لباس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_20
*یک روز بعد
_دلی اینبار بلند نشی نفسو میگم بیاد
تو اوج خواب با گنگی گفتم:
_نفس کیه دیگه؟؟
یهو صدای جیغ اومد که دشوییی لازم شدم:
_من کیم؟جرئت داری وایسا
_آی نفس به جون تو حس دویدن نیست ببی ...
داشتم حرف میزدم که پس گردنی ای نثارم شد:
_بهتر کتکتم خوردی حالا هم بلند شو اردو داریما!
با غرغر بلند شدم برم دستشویی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_21
خلاصه بعد از حرف زدن رسوندم خونه و منم آروم آروم درو باز کردم کفشامو در اوردم و پاورچین پاورچین رفتم سمت مامان که داشت ظرف میشست و از پشت یکدفعه پهلوشو قلقلک دادم که با ترس برگشت و چاقو کفی رو به سمتم گرفتم که تا چشمش به من خورد گفت:
_دلی من از دست تو چیکار کنم هان؟ چیکار کنم دختر!آخه چرا انقدر شیطنت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 17 نفر دیگر

Doniyaslani

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/18
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
977
امتیاز
153
زمان حضور
48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_22
_مامان قربونت بره. ول کن اینا رو بریم وسایل ناهارو آماده کنیم تا دانیال نیومده؟
الهی من فدات شم که نگرانی و نمی‌خوای من فکرم درگیر بشه
باشه ای گفتم و مشغول آماده کردن سفره شدیم که همون موقع دانیال زنگ خونه رو زد
_کیه؟
_منم آجی
درو باز کردم و همینکه اومد خودمو انداختم تو دستاش ...آخ که من چقدر دلتنگ این...این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا