- عضویت
- 8/8/18
- ارسال ها
- 40
- امتیاز واکنش
- 977
- امتیاز
- 153
- زمان حضور
- 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
#part_11
به سمت ماشین نفس که با چشمای ریز شده نگاهم می کرد رفتم و بعد از نشستن رو صندلی چشمامو بستم و با انگشت شصت و سبابه به سرم و شقیقه هام فشار اوردم و با کلافگی پوفی کردم که نفس نگران گفت:
_چیزی شده دلینا؟
همیشه همینطور بود جدی که میشد اسممو کامل صدا میکرد
نمیدونستم واقعا چی بگم هنوز حرف های راد رو هضم نکرده...
به سمت ماشین نفس که با چشمای ریز شده نگاهم می کرد رفتم و بعد از نشستن رو صندلی چشمامو بستم و با انگشت شصت و سبابه به سرم و شقیقه هام فشار اوردم و با کلافگی پوفی کردم که نفس نگران گفت:
_چیزی شده دلینا؟
همیشه همینطور بود جدی که میشد اسممو کامل صدا میکرد
نمیدونستم واقعا چی بگم هنوز حرف های راد رو هضم نکرده...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان لجبازی با تو عالمی دارد | دنیا اصلانی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: