مشاعره با حرف ب

Saba hosseinzadeh · 28/4/22

b_a244 گفت:
بنده پیر مغانم که زجهلم برهاند

پیرما هرچه کند عین ولایت باشد

باز گذشتیم و دل ارام نگشت
هر چه خوردیم به گلستان نگشت

Mahii · 28/4/22

Saba hosseinzadeh گفت:
باز گذشتیم و دل ارام نگشت
هر چه خوردیم به گلستان نگشت

با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

moh@mad · 29/4/22

Mahii گفت:
با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

به اهی میتوان دل را ز مطلب ها تهی کردن
که یک قاصد برای بردن صد نامه بس باشد

b_a244 · 29/4/22

moh@mad گفت:
به اهی میتوان دل را ز مطلب ها تهی کردن
که یک قاصد برای بردن صد نامه بس باشد

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

Mahii · 29/4/22

b_a244 گفت:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

به خلق ولطف توان کرد سید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

SelmA · 29/4/22

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

b_a244 · 30/4/22

Ghoolagh گفت:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

بی گل و گلزار نتوانم نشست
کار من پیوسته چون بی کار تست

SelmA · 30/4/22

بــا خـــدا بـــاش و پادشـــاهـی کن

بی خدا باش و هر چه خواهی کن

P.E.G.A.H · 1/5/22

Ghoolagh گفت:
بــا خـــدا بـــاش و پادشـــاهـی کن

بی خدا باش و هر چه خواهی کن

بر دلم دختر سیری؛ عربی می‌رقصد
در سرم کودک پیری؛ عصبی می‌رقصد ...!

b_a244 · 2/5/22

ر.ناصر گفت:
بر دلم دختر سیری؛ عربی می‌رقصد
در سرم کودک پیری؛ عصبی می‌رقصد ...!

به پستی‌ افکن هر خود پسندی
گنـ*ـاه آمرز رندان قدح‌خوار.....

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی