خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند، کسی احوال فردا را

سعدی

به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی
چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت
الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی

شهریار

به آتش مي‌كشم آخر زبان سربه‌زيرم را
به توفان مي‌سپارم اسمان‌هاي اسيرم را
منم من، گردبادي خسته‌ام، زنداني خويشم
بگيريد آي مردم دست‌‌هاي ناگزيرم را

محمود اکرامی


مشاعره با حرف ب

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,971
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است
مرا فتاده دل از ره تو را چه افتادست

به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی
متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت


با همه کس بیان کنم قصه بی وفاییت
تا نکند کسی دگر میل به آشناییت

با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما


مشاعره با حرف ب

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند، کسی احوال فردا را

سعدی

به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی

شهریار


بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

فریدون مشیری


مشاعره با حرف ب

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,971
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ

سعدی

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

سعدی

به نزد من آن کس نکوخواه توست
که گوید فلان خار در راه توست

سعدی

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم


مشاعره با حرف ب

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ

سعدی

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

سعدی

به نزد من آن کس نکوخواه توست
که گوید فلان خار در راه توست

سعدی

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند، کسی احوال فردا را...

سعدی

به آتش مي‌كشم آخر زبان سربه‌زيرم را
به توفان مي‌سپارم اسمان‌هاي اسيرم را


اکرامی

بسکه از مغزِ محبت استخوان پر کردهایم
بوی مِهر آید چو بر آتش گذاری عودِ ما

طالب آملی


مشاعره با حرف ب

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,971
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
با دل خونین لـ*ـب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
حافظ


به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم

سعدی

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
اگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

سعدی


بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کین کارهای مشکل افتد به کاردانان

سعدی


مشاعره با حرف ب

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم

ابتهاج

بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند، کسی احوال فردا را

سعدی

به آتش مي‌كشم آخر زبان سربه‌زيرم را
به توفان ميسپارم اسمان‌های اسيرم را
منم من، گردبادی خسته‌ام، زندانی خويشم
بگيريد آی مردم دست‌‌های ناگزيرم را

محمود اکرامی


مشاعره با حرف ب

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,205
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
به خوان کسان برمنه نان خویش
بخور نان خود برسر خوان خیویش

برو ای رقیب و برمن سردست بیش مفشان
که به آستین غبارم نرود ز آستانش

به فلک می‌رسد از رویِ چو خورشیدِ تو نور
قل هو اللهُ احدْ چشم ِ بد از روی تو دور …

بهر دفع سخن دشمن و از بیم رقیب
دیده سوی دگری دارم و خاطر سوئی


مشاعره با حرف ب

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
963
امتیاز واکنش
4,205
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم
هوشنگ ابتهاج
****
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند، کسی احوال فردا را...
سعدی
***
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی
شهریار


مشاعره با حرف ب

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,533
امتیاز واکنش
20,956
امتیاز
423
زمان حضور
43 روز 20 ساعت 47 دقیقه
با یاد رنگ و بوی تو ، ای نوبهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام

رهی


بخود پیچیدگان در دل اسیرند
همه دردند و درمان ناپذیرند
سجود از ما چه میخواهی که شاهان
خراجی از ده ویران نگیرند

اقبال



با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مدامیم، بگویید به تیغ
ما شیشه عطریم بکوبید به سنگ


مشاعره با حرف ب

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا