مشاعره با حرف ا

~XFateMeHX~ · 19/2/22

امیـد خـسـتـه ام تـا چـنـد گـیـرد بـا اجـل کـشتی

بـمـیرم یـا بمانم پادشاها چـیـسـت فـرمـانـت

~XFateMeHX~ · 19/2/22

استخوان سر فرهاد فرو ریخت ز هم

دیده اش در ره شیرین نگران است هنوز

~XFateMeHX~ · 19/2/22

امشب

شعری نخواهم نوشت

شمع را….

برای تولدت روشن میکنم

و پرهایم را طواف میدهم

بر گرد آتشی که تــــو در جانم روشن کرده یی

تکه خاکستر کوچک کافی است

تا پر سوخته حرمت پیدا کند.

جشن تولد توست

و من…

بار به دنیا می آیم و خاکستر می شوم

تا راز حضور تو را بدانم.

ققنوسم من امشب!

~XFateMeHX~ · 19/2/22

از بهر ستیز و مرگ، آماده شوید

در محضر عشق دوست، افتاده شوید

از خون حسین بشنوید این پیغام

در طول زمان همیشه آزاده شوید

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد

هر کسی را آنچه لایق بود داد

~XFateMeHX~ · 19/2/22

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

~XFateMeHX~ · 19/2/22

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته هاهست ولی محرم اسرار کجاست

~XFateMeHX~ · 19/2/22

-آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین