مشاعره با حرف ا

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آمدی جانم بـــه قــربــانــت ولــی حــالــا چــرا

بی وفا حالا کــه مــن افــتــاده ام از پــا چــرا

~XFateMeHX~ · 19/2/22

اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل

حاصل عشقند و من این نکته می دانم چو شمع

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آن دل که به شاهد نهان درنگرد

کی جانب ملکت جهان درنگرد

بی‌زار شود ز چشم در روز اجل

کان روی رها کند به جان درنگرد

~XFateMeHX~ · 19/2/22

اغلب کسان که پرده ی همت دریده اند

در کودکی محبت مادر ندیده اند

~XFateMeHX~ · 19/2/22

افسرده ایم و خسته دل از هرچه هست و نیست

شاید به بوی زلف تو خور را دوا کنیم

~XFateMeHX~ · 19/2/22

ای کـاش نـالـه هـای چـو مـن بـلبلی حزین

بـیـدار کـردی آن گـل در خـاک خـفـته را

~XFateMeHX~ · 19/2/22

افسوس که افسانه سرایان همه خفتند

اندوه که اندوه گساران همه رفتند

~XFateMeHX~ · 19/2/22

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

~XFateMeHX~ · 19/2/22

اگر آلوده شد گوهر به یک ننگ

نشوید آب دریا ازو رنگ

~XFateMeHX~ · 19/2/22

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه ى فال بنام من دیوانه زدند…

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی