خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MēLįKąღ

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
284
امتیاز واکنش
3,020
امتیاز
228
سن
18
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
26 روز 16 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام رمان: یاسکا
نام نویسنده: ملیکا کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: جنایی-مافیایی، عاشقانه، تراژدی
ناظر: Mitra_Mohammadi
خلاصه: همه‌چیز از یک جرقه آغاز شد. جرقه‌ای بزرگ به نام مرگ. تنها کسی که می‌توانست از زیر بار این آوار برخیزد، قطعاً ققنوس بود. ققنوسی که از میان شعله‌های شیطان برمی‌خیزد و روی بال‌هایش نقش انتقام خودنمایی می‌کند. بی‌شک نام این ققنوس در زمره‌ی اولاد شیطان مقرر بود. یاسکا، دختر شیطان، از میان خاکسترهای قابیل به چنان ققنوسی مبدل شد که تاریخ از او به‌عنوان تنها وارث ضحاک یاد خواهد کرد.
لینک اثر:


نقد و بررسی رمان یاسکا | MęLįKa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

مبینا زارع

منتقد آزمایشی + طراح آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
72
امتیاز واکنش
777
امتیاز
178
زمان حضور
9 روز 21 ساعت 3 دقیقه
به نام خدا
نام رمان: یاسکا
نام نویسنده: ملیکا کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: جنایی-مافیایی، عاشقانه، تراژدی
ناظر: Mitra_Mohammadi
خلاصه: همه‌چیز از یک جرقه آغاز شد. جرقه‌ای بزرگ به نام مرگ. تنها کسی که می‌توانست از زیر بار این آوار برخیزد، قطعاً ققنوس بود. ققنوسی که از میان شعله‌های شیطان برمی‌خیزد و روی بال‌هایش نقش انتقام خودنمایی می‌کند. بی‌شک نام این ققنوس در زمره‌ی اولاد شیطان مقرر بود. یاسکا، دختر شیطان، از میان خاکسترهای قابیل به چنان ققنوسی مبدل شد که تاریخ از او به‌عنوان تنها وارث ضحاک یاد خواهد کرد.
لینک اثر:
به نام خالق هنر
نقد و بررسی رمان یاسکا


زندگی غم‌کده‌ای بیش نبود
بهر ما جز غم و تشویش نبود
ارس آرامی

در ابتدا اشاره‌ای می‌کنم به شناسنامه‌ی اثر. خلاصه‌ و مقدمه‌ی این رمان، هم با ژانر ارتباط داشت؛ و هم به خوبی توانسته بود مخاطب را برای خواندن این داستان، جذب کند. البته شروع خوب و هیجان‌انگیز داستان نیز در این امر بی‌تاثیر نبود.

توصیفات نکته‌ی مهمی در یک رمان است. در داستان‌ها برخلاف فیلم‌ و سریال‌ها، ما هیچ تصویری از هیچ‌کدام از عناصر داستانی نداریم؛ به همین دلیل لازمه‌ی هر داستان خوب، وجود توصیفات قوی می‌باشد. در این رمان توصیفات حالات و افکار چیزهایی بودند که نویسنده به خوبی توانسته بود از عهده‌ی آن‌ها بر آید، اما توصیفات ظاهری و مکان به شدت ضعیف بود و نیاز به جای کار بیشتری داشت. حتی با این‌که در پارت‌های اخیر، نسبتاً به این موضوع توجه شده بود، اما باز هم مخاطب از بیشتر فضا‌های داستان و کاراکترها تصویر خوب و درستی نداشت. همین مسئله صحنه‌پردازی را دچار مشکل و ضعف کرده بود. به‌طوری که می‌توان این موضوع را به عنوان یکی از نقاط ضعف داستان بر شمرد. البته نکته‌ی قابل توجه این است که توصیفات نباید یک‌جا وارد رمان شوند؛ چرا که سیر داستان را برای خواننده کسل‌بار می‌سازد. توصیفات باید به صورت قطره‌ای وارد داستان شوند و حتماً ویژگی‌های مهم، بار‌ها و بار‌ها مرور گردد تا در ذهن‌ها تثبیت شود.

شخصیت‌پردازی خوب، یکی از مواردی است که توجه به آن باعث بالا رفتن سطح کِیفی رمان می‌شود. کار‌هایی هم‌چون قتل و کشتار دسته جمعی که شخصیت اصلی داستان، مسبب آن است؛ نیاز به یک انگیزه‌ی قوی دارد که نویسنده به انداره‌ی کافی روی این موضوع مانور نداده و قطعاً جای کار بیشتری دارد. توصیه‌ام در این‌باره به نویسنده این است که گذشته را بیشتر بازگو کند و جزئیات و اتفاقات رخداد را بیشتر برای مخاطب به تصویر بکشد. هم‌چنین این کار را می‌توان با دادن انگیزه‌های منطقی و درست، سن و سال، تکه کلام‌های مختص به هر فرد و ویژگی‌هایی از این دست انجام داد.

در سیر داستان، نثر «ادبی» مونولوگ‌ها و نثر «محاوره»‌ای دیالوگ‌ها به خوبی رعایت شده بود. با این حال، وجود حجم عظیمی از مونولوگ‌ها و بودن دیالوگ‌های پشت سر هم کار غلطی بوده و علاوه بر این‌که نسبت ۴۰ دیالوگ به ۶۰ مونولوگ را بر هم می‌زند؛ باعث می‌شود از توصیفات نیز غافل شویم.
بین دو دیالوگ ما می‌توانیم مونولوگ قرار دهیم. مونولوگی که هم در توصیفات به ما کمک می‌کند و هم در شخصیت‌پردازی و نام بردن گوینده. برای مثال:
«- از کجا معلوم راست می‌گه؟
- می‌گه یه سند داره، اما تا وقتی دخترش‌و آزاد نکنیم، رو نمی‌کنه.»
می‌توانیم از مثال زیر استفاده کنیم که نه تنها در توصیفات بلکه در فضاسازی و صحنه‌پردازی به ما کمک می‌کنند:
«دستی به مو‌های مجعد و خرمایی رنگ کوتاهم کشیدم. در حالی که ابروانم از خشم، یک‌دیگر را سفت در آ*غو*ش کشیده بودند، ماگ سفید رنگ را روی میز کوبیدم. به چشمان سیاه رنگش نگریستم و خروشیدم:
- از کجا معلوم راست می‌گه؟
دانیال، که پیدا بود او هم کلافه و سردرگم است؛ تن صدایش را پایین آورد، تا از خشم من کاسته شود. چهره‌ی آشفته‌اش نشان می‌داد؛ روز سختی را در پیش داشته است، اما هنوز لحنش ملایم بود:
- می‌گه یه سند داره، اما تا وقتی دخترش‌و آزاد نکنیم، رو نمی‌کنه.»
با این کار هم توصیفات را به طرز چشم‌گیری اضافه کرده‌ایم، هم از دیالوگ‌های پیاپی که گاهاً ممکن بود از دست خواننده خارج شود چه کسی گوینده‌ی آن است، دور شدیم.

این داستان شامل سه ژانر: جنایی_مافیایی، تراژدی و عاشقانه می‌باشد. جنایی_مافیایی ژانری بود که به وضوح در داستان دیده می‌شد. در رابـ*ـطه با ژانر تراژدی، می‌توان گفت، با این‌که در داستان وجود داشت، اما یقیناً این مقدار کمتر از ژانر جنایی_مافیایی می‌باشد. باتوجه به جنایاتی که شخصیت اصلی در داستان به ارتکاب آن‌ها می‌پردازد، بهتر است با بازگویی گذشته، هم شخصیت‌پردازی را قوی‌تر سازد و هم به ژانر مربوطه بیشتر پرداخته شود. با این‌حال ژانر عاشقانه چیزی بود که نه تنها در طول رمان، بلکه در مقدمه و خلاصه نیز چندان توجه‌ی به آن نشده بود. امید است نویسنده در ادامه بیشتر به این ژانر بپردازد.

نکات نگارشی، موضوع دیگری است که علارغم توجه نویسنده به این موارد، اما به طور کامل رعایت نشده بود. علائم نگارشی و نیم‌فاصله‌ها نکاتی از این دست بودند که گاهی اوقات از کنترل خارج می‌شد.

به عنوان جمع‌بندی می‌توانم بگویم این رمان، داستانی خوب را در ژانر خود دارا بوده و هیجانات و کنترل سیر را به خوبی انجام داده است. با این حال با کار کردن بیشتر بر روی توصیفات و تقویت شخصیت‌پردازی می‌توان سطح کیفی رمان را به شدت ارتقا بخشید.

باآرزوی موفقیت و باتشکر از نقدپذیری شما.
تیم نقد انجمن رمان ۹۸
مبینا زارع


نقد و بررسی رمان یاسکا | MęLįKa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، Mitra_Mohammadi، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا