خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
861
امتیاز واکنش
10,285
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام اثر: مجموعه انشا‌ی سوگند چرخ بلند
نام نویسنده: Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸
مقدمه:
و سوگند بر چرخ بلند، که آدمیان به یک رنگ می‌نمانند و چندان رنگ در رنگ آمیزند که گاه خویش بیابند و گاه در بیابان سرگردانی روانه شوند.
پس باری دیگر سوگند بر چرخ بلند که گواه این بس رنگ در رنگ باید و بس.


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و MaRjAn

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
861
امتیاز واکنش
10,285
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع انشا: گذر رودخانه
آهسته آهسته با دو چکمه‌ی کوتاه و سیاه رنگش روی سبزه‌های سوخته و خاکستر شده گام برمی‌دارد و در همان حال کلاه شنلش را از روی چهره‌اش کنار می‌زند.
می‌بینی؟! تو را از شَهرت، از مهد تمدنت راندند، که اینک به این رودخانه پناه ببری‌‌. مگر این رودخانه پناهنده می‌پذیرد؟ آن هم رودخانه‌ای که در این سرزمین بر سر افسانه و سرگذشتش با یکدیگر می‌جنگند.
شنلش را بر زمین می‌اندازد و بی‌توجه به این هوای سرد بر تخته سنگی کنار این رودخانه‌ی زلال می‌نشیند. سپس بخارهای سرد را از دهان خشکش بیرون می‌فرستد و به این رودخانه چشم می‌دوزد.
این رودخانه از آبشاری سرد و مرگبار سرچشمه می‌گیرد، که کسی جرئت نمی‌کند از آن گذر کند، ولی همگان برای چشیدن مزه‌ی آبش از جانشان مایه می‌گذارند.
آهی می‌کشد و دوباره بخار سردتری را بیرون می‌فرستد.
ای کاش مردم این سرزمین چون این ماهی‌های سرخ و پولکی از دستی به دست دیگر نلغزند. ای کاش چون سنگ‌های دگرگونش ماهی را به جای زخم نوازش کنند. ولی در این میان اگر چون آن آبشار بی‌مهرش سنگ‌سار می‌کردند بهتر بود تا چون ره‌آوردهای این رودخانه به تدریجش زخم زنند و در پایان چون الماس پیش‌رویش که ماهی با گمان خوراکی برش ضربه می‌زند، به دو نیم شود.
سرش را به سوی ماهی بازیگوش خم می‌کند و همان‌گونه که به پولک‌های سرخ رنگش چشم دوخته است، می‌گوید:
- پی چه می‌گردی؟ برو که این رودخانه مرهمی چون تو را خواهان است.
ماهی دمی به چشمان بی‌فروغش که بیشتر از همیشه مهربان گشته است، چشم می‌دوزد، دهانش را چون همیشه تکان می‌دهد و دوباره با سرسختی احمقانه‌اش به الماس فشار بیشتری وارد می‌کند.
با دیدن این منظره تک خنده‌ای می‌کند و سرش را باز می‌گرداند.
این ماهی چون کودکی نادان است. آن هم کودکی که در دامان رودخانه‌ی خردمند پرورش می‌یابد و در پایان افسانه‌ای باشکوه را بازگو می‌کند.
#تیرالین
#گذر_رودخانه
#سوگند_چرخ_بلند


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و MaRjAn

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
861
امتیاز واکنش
10,285
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع انشا: سایه‌ی آدم
گویند سایه‌ی آدمیان را فرمانروای اندیشه‌های خود نکنید. سایه نشانی از اوست که باور آن شاید تو را به خاک و خون کشد و شاید هم بر شکوه خسروان خردمند.
به قول معروف " آواز دهل شنیدن از دور خوش است."
تو چون آن دختر بچه‌ای می‌مانی که از برای بازی و شادمانی با دوستان خود ره کوچه پس کوچه‌های شهر را می‌پیماید.
در این هنگام ساز و آوازی این شادمانی و تکاپو را به تاراج می‌برد.
پاهای دخترک که با کفش‌های بلورین بزرگ‌زادگان پوشیده است، به سوی آن آواز گمنام کشیده می‌شود.
یک کودک هرگز از خود نخواهد پرسید که سرانجام این آواز چه خواهد شد. او می‌رود و در میان این هیاهو فرمانروایی خاندان خود را به تاراج و فراموشی خواهد سپرد.
شب هنگام نیز بر دوش نقاب‌داری ره بردگی را خواهد پیمود.
این تست گوش سپردن بر نشانی بی‌زبان که در پایان ناله و شیون مادر آن کودک را بر شب آرام‌گرفته پیشکش می‌کند.
#تیرالین
#سایه‌_ی_آدم
#سوگند_چرخ_بلند


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، ~MobinA~ و MaRjAn

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
861
امتیاز واکنش
10,285
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع انشا: یکپارچگی
موضوع انشای من این است: یکپارچگی! آیا تاکنون به عمق و ژرفای این واژه اندیشیده‌اید؟ آیا می‌دانید از برای همین واژه‌ی چند حرفی تاریخ جهان چه چیزها به خود دیده است؟
بی‌پرده بگویم، کمی برایم سخن است درباره‌ی چیزی که اکنون وجودش را احساس نمی کنم سخن بگویم و یا حتی فراتر انشایی بنویسم.
واژه‌ی شگفتی بود، گاه مردمی را از دست ستمگران نجات می‌داد، گاه پادشاهی را به قدرت می‌رساند و گاه همه چیز را به تاراج می‌برد.
ولی پس از آن دیگر کسی ژرفایش را درک نکرد. یکی رفت و در بیداری شب‌های تار نقشه‌ی مرگ بی‌گناهی را بر کاغذ آورد، دیگری مشغل بدست گرفت و دار و ندار هم‌نوع خود را به دود و خاکستر کشاند.
در چنین روزگاری که هر کس پی بخت و دولت خود می‌دود، دیگر یکپارچگی و وحدتی نمی‌ماند! ولی ای کاش نباید چنین چیزی!
و در پایان غربی ها می‌گویند تفرقه بینداز و حکومت کن. نمی‌گویند یکپارچگی را فرمانروا کن، شاید حکومتی در تفرقه نباشد.
#تیرالین
#یکپارچگی
#سوگند_چرخ_بلند


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا