خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
838
امتیاز واکنش
10,207
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
53 روز 9 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام اثر: مجموعه انشا‌ی سوگند چرخ بلند
نام نویسنده: Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸
مقدمه:
و سوگند بر چرخ بلند، که آدمیان به یک رنگ می‌نمانند و چندان رنگ در رنگ آمیزند که گاه خویش بیابند و گاه در بیابان سرگردانی روانه شوند.
پس باری دیگر سوگند بر چرخ بلند که گواه این بس رنگ در رنگ باید و بس.


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
Reactions: MaRjAn

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
838
امتیاز واکنش
10,207
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
53 روز 9 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع انشا: گذر رودخانه
آهسته آهسته با دو چکمه‌ی کوتاه و سیاه رنگش روی سبزه‌های سوخته و خاکستر شده گام برمی‌دارد و در همان حال کلاه شنلش را از روی چهره‌اش کنار می‌زند.
می‌بینی؟! تو را از شَهرت، از مهد تمدنت راندند، که اینک به این رودخانه پناه ببری‌‌. مگر این رودخانه پناهنده می‌پذیرد؟ آن هم رودخانه‌ای که در این سرزمین بر سر افسانه و سرگذشتش با یکدیگر می‌جنگند.
شنلش را بر زمین می‌اندازد و بی‌توجه به این هوای سرد بر تخته سنگی کنار این رودخانه‌ی زلال می‌نشیند. سپس بخارهای سرد را از دهان خشکش بیرون می‌فرستد و به این رودخانه چشم می‌دوزد.
این رودخانه از آبشاری سرد و مرگبار سرچشمه می‌گیرد، که کسی جرئت نمی‌کند از آن گذر کند، ولی همگان برای چشیدن مزه‌ی آبش از جانشان مایه می‌گذارند.
آهی می‌کشد و دوباره بخار سردتری را بیرون می‌فرستد.
ای کاش مردم این سرزمین چون این ماهی‌های سرخ و پولکی از دستی به دست دیگر نلغزند. ای کاش چون سنگ‌های دگرگونش ماهی را به جای زخم نوازش کنند. ولی در این میان اگر چون آن آبشار بی‌مهرش سنگ‌سار می‌کردند بهتر بود تا چون ره‌آوردهای این رودخانه به تدریجش زخم زنند و در پایان چون الماس پیش‌رویش که ماهی با گمان خوراکی برش ضربه می‌زند، به دو نیم شود.
سرش را به سوی ماهی بازیگوش خم می‌کند و همان‌گونه که به پولک‌های سرخ رنگش چشم دوخته است، می‌گوید:
- پی چه می‌گردی؟ برو که این رودخانه مرهمی چون تو را خواهان است.
ماهی دمی به چشمان بی‌فروغش که بیشتر از همیشه مهربان گشته است، چشم می‌دوزد، دهانش را چون همیشه تکان می‌دهد و دوباره با سرسختی احمقانه‌اش به الماس فشار بیشتری وارد می‌کند.
با دیدن این منظره تک خنده‌ای می‌کند و سرش را باز می‌گرداند.
این ماهی چون کودکی نادان است. آن هم کودکی که در دامان رودخانه‌ی خردمند پرورش می‌یابد و در پایان افسانه‌ای باشکوه را بازگو می‌کند.
#تیرالین
#گذر_رودخانه
#سوگند_چرخ_بلند


مجموعه انشاء سوگند چرخ بلند | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
Reactions: MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا