خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
داگی، در قسمت سوم، فیلمِ یکی از جلسات گروه کانونیِ تماشاگران سریال را برای ویتنی و اشر پخش می‌کند و در طول این صحنه، مای تماشاگر می‌توانیم هرآن‌چه را که درباره‌ی رابـ*ـطه‌ی مبهمِ محوریِ نفرین در ذهن‌مان می‌گذشته است، از زبان تماشاگران «فلیپلنترپی» بشنویم! آن‌ها -درست مثل تماشاگران نفرین- ویتنی را به‌راحتی می‌پسندند؛ اما -درست مثل تماشاگران نفرین- اشر را زوج مناسبی برای او نمی‌دانند! اعضای گروه کانونی، اعتقاد دارند که اشر نه شخصیت جالبی دارد، نه خوش‌قیافه است و نه بامزه! در نتیجه، سریال نه‌تنها فقدان شیمی میان ویتنی و اشر را نادیده نمی‌گیرد که تازه از این‌جا به بعد، شروع می‌کند به استفاده‌ی تماتیک از آن!

از همان ابتدا و در نگاه ما به این زوج تلویزیونی، «چیزی می‌لنگد» و بعد از موردِ اشاره قرار گرفتن این مسئله در واکنش‌های گروه کانونی، سریال رفته‌رفته، آشغال‌های زیرِ فرش رابـ*ـطه‌ی ویتنی و اشر را بیرون می‌کشد. ابتدا و در قسمت چهارم، ویتنی از اشر می‌خواهد که در یک کلاس کمدی شرکت کند و برای قانع کردن او می‌گوید: «فقط می‌خوام اونا هم چیزی رو که من می‌بینم، ببینن.» در این لحظه‌ی طعنه‌آمیز، ما برای نخستین بار شروع می‌کنیم به زیر سؤال بردن صداقت ویتنی. اجرای اما استون، رنگ واضحی از معذب بودن و تعارف دارد و نیتن فیلدر هم تمام تلاش‌اش را می‌کند تا در این لحظه، کمترین اثری از بامزگی یا جذابیت در شمایل اشر یافت نشود!

شرکت کردن اشر در کلاس کمدی، در پایان همان قسمت چهارم، صرفا می‌رسد به یکی از روده‌برکننده‌ترین لحظات کمیک سریال -که شوخ‌طبعیِ نبوغ‌آمیز آن، مستقیما از ذهن یک درون‌گرای رنجور از اضطراب اجتماعی بیرون آمده است- و حاصلی برای بهتر کردن اوضاع ندارد! اگر ویتنی پیش‌تر سعی داشت که پیشِ چشمان تماشاگران «فلیپلنترپی»، تصویر بیرونی بهتری از رابـ*ـطه‌شان بسازد، در پایان قسمت پنجم، به درک خودش از ازدواج‌شان هم شک می‌کند و مهم‌ترین مظهر اختلاف اساسی دو شخصیت را مقابل دیدگان تماشاگرانِ نفرین می‌گذارد.



نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
داگی که از قسمت نخست سریال، به «جعل‌» کردن واقعیت می‌شناسیم‌اش، طی قسمت ششم و در تلاش برای افزودن تضاد و درام به برنامه‌ی در حال ساخت، نارضایتیِ «واقعی» ویتنی از اشر را از میان تصاویر ضبط شده‌ی پایلت برنامه بیرون می‌کشد، روی آن تاکید و ویتنی را به عمومی کردن این نارضایتی، به‌عنوان بخشی از متن «فلیپلنترپی»، ترغیب می‌کند. اگرچه مطابق اشاره‌های پراکنده‌ و بی‌تاکید سریال، در ابتدا این اصرار داگی را صرفا تلاش او برای به هم زدن رابـ*ـطه‌ی زوج تلویزیونی و نزدیک کردن خودش به ویتنی در نظر می‌گیریم، مسیر جدید برنامه، به افشای حقیقت درونی شخصیت‌های سریال، منتج می‌شود.

فیلدر و سفدی تا اندازه‌ای با اصول درام‌پردازی آشنا هستند که همدلی با شخصیت‌های دوست‌نداشتنی‌شان را ازطریق تاکید روی کمبودها و ضعف‌های ترحم‌برانگیز آن‌ها، ممکن می‌کنند. سریال نفرین، درست مثل هر اثر دیگری از نیتن فیلدر، کلکسیونی‌ از موقعیت‌های معذب‌کننده‌ای دارد که به شکلی ماهرانه نوشته و اجرا شده‌اند؛ اما تعداد و کیفیت این موقعیت‌ها، از قسمت هفتم و با تمرکز روی دوستیِ تحمیلیِ ویتنی با کارا و دوستیِ بیمارِ داگی و اشر، چندبرابر می‌شود!

از سویی، صحنه‌ی به‌غایت آزاردهنده‌ی گفت‌و‌گوی کارا و ویتنی را در قسمت هفتم داریم که طی آن، برای نخستین بار، ویتنی به شکلی صادقانه، درباره‌ی تجربه‌ی خفقان‌آور ازدواج‌اش با اشر و تفاوت‌های بنیادین‌ خودش و همسرش صحبت می‌کند و البته، همه‌ی این افشاگری‌های به‌غایت شخصی را مقابل کسی انجام می‌دهد که کمترین اهمیتی برای احساسات یا افکار او قائل نیست!



نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
تماشای اینکه ویتنی برای تحمیل صمیمیت به کارا تا چه عمق تحقیرآمیزی فرو می‌رود -درست مثل نمونه‌های آشنای تقلای نیتن برای برقراری ارتباط انسانی در «نیتن برای شما»- حقیقتا معذب‌کننده است و شدتِ تنهایی شخصیت را به شکل بی‌‌سابقه‌ای افشا می‌کند. ویتنی، نه‌تنها در حال «جعل» کردن «واقعیت» رابـ*ـطه‌اش با کارا است که از هویت خودش هم تصویری جعلی در ذهن دارد و به سختی می‌تواند توصیف کند که اشر چگونه جلوی رشد او را گرفته است! در نتیجه، اگرچه حقارت و عقده‌های ویتنی را به خوبی می‌شناسیم، با اضافه شدن این بعدِ تازه به روانشناسی شخصیت، می‌توانیم راحت‌تر با او همدلی کنیم.

مشابه همین تنهاییِ تکان‌دهنده را می‌توان در دوستیِ اشر و داگی هم پیدا کرد. در قسمت چهارم سریال، اشاره‌ای داریم به اینکه داگی در کودکی، اشر را مورد اذیت و آزار قرار می‌داده است. طیِ یک موقعیت نیتن‌فیلدر‌وارِ آشنا، وقتی داگی این مسئله را پیش می‌کشد و بابت آن از اشر عذرخواهی می‌کند، اشر -گویی فریبی تلقین‌شده را باور کرده باشد- آن تجربه را خاطره‌ای خوش می‌داند! اگر تفاوت‌های ظاهری و رفتاری امروز دو شخصیت برای افشای ماهیت حقیقی ارتباط‌شان کافی نیستند، در قسمت ششم، داگی علیه اشر توطئه‌چینی و در قسمت هفتم، به شکلی بی‌رحمانه‌، تحقیرش می‌کند!

فیلدر، در تمام صحنه‌های مربوط‌به تحقیر شدن اشر، نوعی از گیجی و حیرت را به چهره‌ی شخصیت می‌آورد که همه‌ی بلایای نازل شده بر سرش را «غیرمنصفانه» جلوه می‌دهد! پس، وقتی او بعد از آن‌همه تحقیر در قسمت هشتم، قراری دوستانه با داگی می‌گذارد و بی‌اطلاع از انگیزه‌های تهیه‌کننده‌ی فرصت‌طلب، معصومانه از او بابت رفاقت‌شان قدردانی می‌کند، کل موقعیت، زیرمتن تراژیک تکان‌دهنده‌ای می‌یابد. اشر، تجربه‌ی تروماتیک «واقعی‌» گذشته‌اش با داگی را «جعل» کرده است تا با این حقیقت مواجه نشود که در اصل، هیچ دوستی در این جهان ندارد! از این طریق، شخصیت دافعه‌برانگیزی مثل اشر، برای تماشاگر همدلی‌برانگیز می‌شود.

از سوی دیگر، روانشناسی داگی هم به تعریف عوضیِ منفعت‌طلب و آزارگر محدود نمی‌ماند و دست‌وپنجه نرم کردن او با ترومای تصادف منجر به مرگ همسرش، ضعفی همدلی‌برانگیز را به شخصیت اضافه می‌کند. او هم مثل اشر، برای خلاصی از ترومایش، روایاتی «جعلی» را از «واقعیتِ» ساخته است؛ از انکار نقش اعتیادش به الکل در حادثه تا اصلا پیش کشیدن احتمالِ «نفرین شدن» به‌عنوان مقصر اصلی تراژدی! این مسئله، بزرگ‌ترین ضعف درونی داگی است و او را تا اندازه‌ای آسیب‌‌پذیر می‌کند که در پاسخ به متلک بدجنسانه‌ی اشر در قسمت هشتم، به نفرین کردن عاجزانه‌ی او متوسل شود! این لحظه‌ی مضحک، در پایان سریال، معنای جالب‌تری هم پیدا می‌کند که توضیح خواهم داد.


نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


پس، هرسه شخصیت اصلی سریال، جعلِ واقعیت ناخوشایند را تا عمیق‌ترین لایه‌های روان‌شان امتداد داده‌اند و در نتیجه، عجیب نیست که هیچ چیز نتواند آن‌ها را به پذیرش حقیقت راضی کند. به همین دلیل است که وقتی در پایان قسمت نهم، ویتنی، داگی را به نمایش دادن بخش‌های حذف‌شده از پایلت برنامه مقابل دیدگان اشر مجبور می‌کند، اشر پس از عصبانیت اولیه، به‌سرعت، روایتی جعلی را در ذهن خودش می‌سازد تا بتواند با متوسل شدن به آن، از حقیقت پوچ زندگی مشترک‌شان فرار کند. ویتنی هم مثل ما، ناباورانه، نتیجه‌ی معکوس تلاش‌هایش برای خلاصی از شرِ اشر را تماشا می‌کند و این صحنه‌ی تکان‌دهنده، چکیده‌ای است از زندان زندگی دروغین شخصیت‌ها. آن‌ها تا اندازه‌ای در نسخه‌های ساختگیِ ذهنی‌شان فرورفته‌اند که ارتباط‌شان را با واقعیت، به‌تمامی از دست داده‌اند.

مسئله‌ی بنیادینی که به پیچیدگیِ نقطه‌ی اوج قسمت نهم سریال اضافه می‌کند، لایه‌های متعددی از جعل است که زندگی شخصیت‌ها را دربرگرفته است. ویتنی مقابل دوربین برنامه و به توصیه‌ی داگی، از دلایل نارضایتی‌اش از اشر حرف زده بود و این دلایل را می‌شود این‌طور خلاصه کرد: ویتنی به فرهنگ بومیان اسپانیولا احترام زیادی می‌گذارد و کار بازسازی خانه‌ها برای زن ثروتمند، ارزش معنوی دارد؛ اما ماجرا برای اشر، صرفا مادی و سودجویانه است. همچنین، اشر آن‌قدر عاشق ویتنی است که از وجود او در ذهن‌اش تصویری غیرواقعی ساخته است و همسرش را حقیقتا نمی‌شناسد.



نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
ویتنی به‌درستی اعتقاد دارد که اشر شخصیت او را نمی‌شناسد؛ اما وقتی می‌خواهد توضیح بدهد که این شخصیت، دقیقا چه ويژگی‌هایی دارد، به تصاویری جعلی رو می‌آورد! جایی از این تصاویر، کارا مقابل ویتنی نشسته است و جملاتی را که زنِ مجری به شکلی رقت‌انگیز به او دیکته کرده است، به زبان می‌آورد! جملاتی از جنس تایید و تحسین که ویتنی آرزوی شنیدن‌شان از زبان کارا را دارد و وقتی نمی‌تواند به شکل طبیعی به این خواسته‌اش دست بیابد، آن‌ها را در دهان هنرمندِ خوش‌نام می‌گذارد!

پس، اگر ویتنی بعد از مواجهه با حقیقت زندگی مشترک با اشر، برای خلاصی از دروغ خفقان‌آور ازدواج‌شان تلاش کرد، بی‌هویتیِ مطلق او و عدم شناخت صادقانه‌اش از درونیات و تمایلات حقیقی‌اش، به شکل‌گیری دروغ حتی بزرگ‌تری منتج شد! سخنرانی متوهمانه‌ی اشر در پایان قسمت نهم، نتیجه‌ی مستقیم همین دروغ است! زندان جعل، این‌بار با دیوارهای قطورتری، دورِ واقعیت زندگیِ ویتنی و اشر، برپا می‌شود.

در نتیجه، طبیعی است که دو شخصیت، قسمت پایانی سریال را، ۹ ماه بعد و در نوعی آرامش بیمارگونه آغاز کنند. واقعیتِ جهان داستان، به‌تمامی «معکوس» شده است و شخصیت‌ها حتی دیگر در خلوت‌شان -همان گوشه‌های پنهانی که ازطریق دیدن زدن دوربین، به‌شان سرک می‌کشیدیم- هم در حال اجرای نمایشی جعلی هستند. درواقع، جعل در ابتدای قسمت دهم، به واقعیتِ جدید جهان نفرین تبدیل شده است.



طی گفت‌و‌گوی طولانی اشر و ویتنی درباره‌ی بیان هنری و هولوکاست (!)، از صمیمیت یک زوج خبری نیست و بحث‌ها، بیش‌ازاندازه متظاهرانه هستند. این، اولین نمونه‌ی حکم‌رانیِ دروغ در خلوت زندگی شخصیت‌ها است. وقتی در پایان بحث، اشر از هدیه‌ای که برای ویتنی خریده حرف می‌زند، زنِ باردار، پس از مدت‌ها، به شکلی صادقانه، به ذوق می‌آید؛ اما لبخند، خیلی زود روی لبان ویتنی خشک می‌شود. چرا که اشر، برای او، ماکت یک خانه را هدیه آورده است! خانه‌ای که قصد دارد به سرپرست خانواده‌ی نیازمند سریال، یعنی ابشیر (برخد عبدی)، اهدا کند.

این ایده، به شکل دردناکی طعنه‌آمیز است! اشر به قدری کم‌هوش است که دروغ‌های ویتنی در برنامه‌ی تلویزیونی را باور کرده است و بابت همین، با توهمِ شناختنِ شخصیت نیکوکار و خیرخواه ویتنی، تصور می‌کند که اهدای یکی از خانه‌های تحتِ مالکیت‌شان به یک نیازمند، می‌تواند خوشحال‌کننده‌ترین هدیه برای ویتنی باشد! ویتنی هم به شکلی ناباورانه، با نتیجه‌ی مستقیم دروغ بزرگی مواجه می‌شود که پیش‌تر، برای خلاصی از شر اشر و تطهیر پرسونای رسانه‌ای خودش سرهم کرده است و در خلوت هم دست از سرش برنمی‌دارد! حالا و به شکلی طعنه‌آمیز، این ویتنی است که باید به‌دلیل از دست دادن حمایت مالی پدر و مادرش، بابت ابعاد «مادی» کارشان، نگران باشد!


نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


ایده‌ی طراحی مجزا برای اتاق خواب بچه در خانه‌ی منفعل اشر و ویتنی، گویی آخرین تکیه‌گاه بنای ریاکاریِ آن‌ها را هم فرو می‌ریزد و به همه‌ی ادعاهای زیست‌محیطی و فرهنگی‌شان رنگی از پوچی می‌زند. این ایده، البته که در ابتدا به‌عنوان توضیحی منطقی برای اتفاق جنون‌آمیز و سورئال معکوس شدن جاذبه در خانه‌ هم عمل می‌کند. اما پس از یکی از خلاقانه‌ترین ست‌پیس‌های تعلیق‌آمیز، اکشن، ترسناک و کمیک تاریخ تلویزیون که حدود ۲۰ دقیقه به طول می‌انجامد و اجرای خیره‌کننده و شگفت‌انگیزی دارد، اشر در فضای باز هم به بالا مکیده می‌شود و ابتدا به روی شاخه‌ی یک درخت و سپس به آسمان و خارج از جو زمین می‌رود!

این پایان جنون‌آمیز را از مناظر تماتیک و فرامتنی متعددی می‌توان خواند؛ اما نباید نکته‌ای را فراموش کنیم: این پایان‌بندی، از کیفیتی «لینچی» بهره می‌برد. هیچ‌یک از تلاش‌های ما برای فهمیدن‌ آن، قرار نیست «برداشت درست» را از اثر بسازد. ابهام، بخشی از کیفیت اصیل موقعیت‌های سورئالیستی غنی است و تجربه‌ی عمیق تماشا، از هر تلاش ما برای تجزیه و تحلیل منطقی این موقعیت‌ها، ارزش بیشتری دارد. البته که پایان‌بندی نفرین از وجوه متعددی معنادار است.

با وجود اینکه ویژگی‌های سبکی نفرین، در تلاش برای احضار کیفیت ملال‌آورِ واقعیت هستند، پایان سورئالیستی سریال، با نظم درونی آن، تناسب کاملی دارد. در حقیقت، این پایان هرچقدر هم که «غافلگیرکننده» باشد، به همان اندازه، «اجتناب‌ناپذیر» است. اولین و مهم‌ترین تناسب فرجام روایت با تجربه‌ی از سر گذشته، شکلی است که پایان‌بندی سریال، انرژی تاریک، ناجور، غیرقابل‌توضیح و آزاردهنده‌ای را که در تک‌تک دقایق پیشین اثر حاضر بوده است، جمع‌بندی می‌کند. نفرین، از این منظر، به فیلمِ ترسناک آرام‌سوزی شبیه است که بخش زیادی از زمان‌اش را به زمینه‌چینی واقعه‌ای شوم و ناخوشایند اختصاص می‌دهد و به هنگام فرارسیدن افشای این فرجام، تمام اشاره‌های ضمنیِ اثر، توجیهی قانع‌کننده پیدا می‌کنند.

جنبه‌ی دوم تناسب پایان‌بندی با تجربه‌ی سپری‌شده، جاافتادن سرنوشت اشر، در لایه‌ی نخست و ظاهریِ داستان است. به این معنا که برای معلولِ عجیب، مبتنی بر سرنخ‌های خودِ داستان، می‌توانیم عللِ مختلفی پیدا کنیم. با یک نگاه، اشر همان شخصیتی است که یک‌بار در قسمت نخست سریال و توسط دخترک و بارِ دیگر، در پایان قسمت هشتم و از سوی داگی، نفرین می‌شود و عجیب نیست اگر یکی از این نفرین‌ها، ‌درنهایت، واقعی از آب دربیاید و اشر بابت همین، سرنوشتی را که می‌بینیم، تجربه کند.


نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای زمینه‌چینیِ این فرجام، موتیف ترس و نگرانیِ دائمی اشر بابت وقایع عجیبی که پیرامون‌اش در حال وقوع هستند را داشته‌ایم که گویی، از تقدیری شوم خبر می‌دهد. همچنین، اشاره‌هایی بامزه و هوشمندانه به این احتمال را که دخترک، شاید واقعا از نوعی تواناییِ فراطبیعی بهره می‌برد! نفرین خنده‌دارِ ابتداییِ او هم از جنس «ناپدید کردن» چیزی بوده است و در پایان، اشر هم از جهان اثر، ناپدید می‌شود!

از سوی دیگر، گریه‌ی داگی در پایان سریال را هم می‌توان از این زاویه‌ دید که او بابت نفرین کردن اشر، خودش را در مرگ عجیب او مقصر می‌داند. این کاتارسیس احساسیِ تهیه‌کننده‌ی بیخیال، البته که هم در نسبت با قوس شخصیتی‌اش (رسیدن از جعل کردنِ گریستن پیرزن در قسمت نخست به گریه‌ای حقیقی در قسمت پایانی) معنادار است، هم در ارتباط با میل همیشگی‌ او به‌دست بردن در واقعیت (او تا خودِ لحظه‌ی مرگ‌ دوست صمیمی‌اش، از زجر کشیدن او، محتوا تولید می‌کند) و هم در نسبت با احساس گنـ*ـاه همیشگی‌اش که عنصر معرف اصلی شخصیت‌اش بوده است (او بارِ دیگر باید مرگ یکی از نزدیکان‌اش را تماشا کند درحالی‌که نتوانسته است برای جلوگیری از فاجعه، موثر باشد).

توجیه داستانیِ دیگر به آسمان مکیده شدن اشر، درست مثل ایده‌ی واقعی بودن نفرین، سورئالیستی است؛ اما در مقایسه با آن، پیوند عمیق‌تری با تم‌های داستان دارد. این توجیه، به همان صحنه‌ی به‌غایت مهم پایان قسمت نهم برمی‌گردد. جایی که اشر، به ویتنی تضمین می‌دهد که اگر روزی بفهمد که زن، او را نمی‌خواهد، بدون اینکه نیاز باشد کلمه‌ای را بشنود، خودش ناپدید می‌شود.

می‌شود استثنای فرمی پایان‌بندی نفرین را به پایانِ «یافتن فرانسیس» و نهایتا پرسونای نمایشیِ نیتن فیلدر مربوط دانست

آن‌چه در قسمت پایانی سریال و پیش از ایده‌ی معکوس شدن جاذبه می‌بینیم، نماینده‌ی همین بی‌نیازیِ ویتنی به اشر است. در مرور زمان، نامِ ریلیتی شوی این زوج از «فلیپلنترپی» به «ملکه‌ی سبز» تغییر کرده است، طیِ حضور ویدئویی ویتنی و اشر در برنامه‌ی آشپزی محبوب ابتدای قسمت دهم، نقشِ مرد مطیع، با جسمی تزئینی درکنار ویتنی تفاوت معناداری ندارد و فرزند زوج هم در آستانه‌ی تولد است. با اضافه شدن پسربچه به متنِ برنامه‌ی تلویزیونی، نیازِ ویتنی به اشر به‌عنوان پارتنر حرفه‌ای هم کمرنگ‌تر خواهد شد.

در نتیجه، در صحنه‌ی مشترک شبانه‌ی زوج روی تـ*ـخت قبل از حادثه‌ی بزرگ قسمت دهم، تاکید دوربین روی نگاه و حالات چهره‌ی ویتنی، گویی جاری شدن همین افکار در سرِ او را نماینده است. زن، به این نتیجه می‌رسد که دیگر به شوهرِ مزاحم‌اش نیازی ندارد. مطابق وعده‌ی اشر، وقت خروج او از جهان ویتنی فرارسیده است! بابت همین هم است که ویتنی پس از تولد فرزندش، هم حدی از رضایت و آرامش را تجربه می‌کند و هم چهره‌اش از نوعی آگاهی نسبت به‌دلیل غیبت اشر خبر می‌دهد!



نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
معنای دیگرِ به پرواز درآمدن اشر، ظرافت تماتیک جذابی دارد! این خوانش به حقیقتِ رابـ*ـطه‌ی بیمارِ اشر و ویتنی مربوط است و نشانه‌هایش را در همان صحنه‌ی تعیین‌کننده‌ی پایان قسمت نهم می‌توان پیدا کرد. مسئله این‌جا است که ویتنی، در مصاحبه‌‌ی افشاگرانه‌اش با داگی، به «عدم تعادل» آزاردهنده‌ی ازدواج‌اش اشاره می‌کند. اینکه اشر تا اندازه‌ای عاشق ویتنی است که ایده‌ای خیالی از او ساخته است و آن تصویر ذهنی را می‌پرستد و گویی بدون ویتنی، نمی‌تواند زندگی کند.

اشر هم -طی مصاحبه‌ای موازی که داگی، تصاویرش را به شکلی زیرکانه در میان نماهای مصاحبه‌ی ویتنی قرار داده است تا تاییدی باشند بر حرف‌های زنِ ناراضی- از این حرف می‌زند که بدون همسرش، از او هیچ نخواهد ماند. اما مسئله‌ی اصلی،‌ در واکنش اشر به این تصاویر نهفته است. او همان‌طور که از تیپ شخصیتی مطیع در یک رابـ*ـطه‌ی ناسالم انتظار می‌رود، در مواجهه با نارضایتی پارتنرش، تصمیم به فداکاریِ بیشتر می‌گیرد! این فداکاری، از «حذفِ خود» می‌گذرد. اشر، به شکلی ترحم‌برانگیز و البته ترسناک، عزم‌اش را جزم می‌کند که به همسر ایده‌آل ویتنی تبدیل شود و این، یعنی او ته‌مانده‌های هویت‌اش را هم برای جلب تایید پارتنرش، به باد خواهد داد.

ویتنی که شناخت خیلی کمی از خودش دارد و به‌سختی می‌داند که چه چیزی می‌خواهد، در مصاحبه با داگی، چیزهایی را در شرح دلایل نارضایتی‌اش سرِ هم کرد و اشر، هویت تازه‌اش را بر مبنای همین چیزها ساخت! در نتیجه، در قسمت دهم با نام معنادار «ملکه‌ی سبز»، علاوه‌بر همه‌ی جعل‌های پیشین شخصیت‌ها، با یک «انسانِ جعلی» هم مواجه هستیم که می‌توان این‌طور توصیف‌اش کرد: «تصورِ اشر از اشری که ویتنیِ جعلیِ حاضر در بخش‌های حذف‌شده‌ی پایلت «ملکه‌ی سبز»، می‌پسندد!» ایده‌ی سورئالیستیِ پایان‌بندی نفرین، از این زاویه، یک شوخیِ نبوغ‌آمیز است: اشرِ جدید، تا اندازه‌ی از هویت «تهی» است که گویی وزنی ندارد و مانند جسمی سَبُک، در آسمان به پرواز در‌می‌آید!

اما همه‌جانبه‌ترین خوانش نسبت به پرواز غیرارادیِ اشر، در ایده‌ی «تولد دوباره‌» او نهفته است. خودِ اشر در همان شبِ قبل از واقعه -طی یکی از همان جملات مورمورکننده‌ی نیتن‌فیلدروار- به ویتنی می‌گوید: «یک منِ کوچولو داخل تو است!» و گویی شنیدن همین جمله، ویتنی را نسبت به بی‌کارکرد بودن اشر در جهانِ پس از تولد پسرش، مطمئن می‌کند!



نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
از سوی دیگر، شکمِ برآمده‌ی یک زنِ باردار، هندسه‌ای کروی دارد و در ارتباط با ایده‌ی حیاط‌بخشی زن، می‌توان با کره‌ی زمین مقایسه‌اش کرد! از همین زاویه، اینکه گیرافتادن و سپس به بالا پرتاب شدن اشر از روی شاخه‌ی درخت، با صحنه‌ی زایمان ویتنی به شکل موازی تدوین می‌شود، اتفاقی نیست! اگر در عمل سزارین، بدن زن را شکاف می‌دهند، بندِ اتصال بچه به مادر را «می‌بُرند» و نوزاد را از فضای «کرویِ» شکم مادر بیرون می‌کشند، نیروی آتش‌نشانی هم شاخه‌ی درخت را -به‌عنوان تنها بند اتصال‌دهنده‌ی اشر به زمین- با اره‌ی برقی قطع می‌کنند و جاذبه‌ی معکوس، اشر را از «کره‌ی زمین» بیرون می‌کشد! اگر نوزاد به هنگام بیرون آمدن از بدن مادر گریه می‌کند، اشر هم برای جلوگیری از به پرواز درآمدن‌اش به خارج از زمین، با استیصالی هم دردناک و هم مضحک -که در بازیِ نیتن فیلدر، جلوه‌ای تحسین‌برانگیز دارد- فریاد می‌زند!

نمای شناور شدن اشر خارج از جوِ زمین، ارجاعی واضح است به پایان‌بندیِ «ادیسه‌ی فضایی» کوبریک و صحنه‌ی تولد «کودک ستاره‌ای.» کوبریک، آغاز مرحله‌ی بعدی تکامل بشر را به شکل تولد دوباره‌ی انسان در قالب گونه‌ای برتر به تصویر می‌کشید و فیلدر و سفدی ازطریق این اشاره‌ی میان‌متنی بامزه، مطمئن‌ می‌شوند که ایده‌ی «تولد دوباره» را به‌عنوان خوانشی معتبر برای پایان جنون‌آمیزِ نفرین، جدی بگیریم. رضایت و آرامش ویتنی پس از تولد پسرش را هم از همین زاویه می‌توان خواند: از آن‌جایی که اشرِ جعلیِ حاضر در قسمت پایانی، جز کارکرد حرفه‌ای به‌عنوان پارتنر ویتنی در اجرای برنامه، برای زن ارزشی ندارد، با مرگ اشر و تولد پسرش، ویتنی، «نسخه‌ی برتر» اشر را در اختیار خواهد داشت!

اینکه همسایگان خانه‌ی ویتنی و اشر در مواجهه با حادثه‌ی متافیزیکال رخ داده، با نوعی بی‌اعتناییِ تحقیرآمیز، کلِ موقعیت را حقه‌ای «برای تلویزیون» می‌دانند هم، یک معنای درون متنی دارد و یک معنای فرامتنی. وقتی به خودِ متن نگاه کنیم، اینکه کسی حرف‌های اشر گیرافتاده بالای درخت را باور نمی‌کند، امتدادی از همان جایگزینی‌ِ واقعیت با جعل در جهان شخصیت‌ها است! اشر تا اندازه‌ای خودش را در لایه‌های عمیقی از دروغ پیچیده است که حتی مرگ‌اش هم بخشی از نمایشی بزرگ برای جذاب‌تر کردن برنامه‌ی تلویزیونی به نظر می‌آید!

معنای فرامتنیِ این «برای تلویزیون» بودن معرکه‌ی بزرگ پایانی اما، مثل بسیاری دیگر از عناصر نفرین، به کارنامه‌ی فیلدر برمی‌گردد. به جز فصل چهارم و اپیزود استثناییِ «یافتن فرانسیس» که درباره‌اش توضیح دادم، فصل‌های اول و سوم «نیتن برای شما» هم نزدیک به پایان، اپیزودهایی با محوریت ایده‌‌هایی تماشایی و جنون‌آمیز دارند. این ایده‌ها، اجرای یک نمایش حیرت‌انگیز توسط نیتن مقابل دیدگان تعدادی تماشاگر را شامل می‌شوند. در قسمت هفتم فصل اول، نیتن، باید قبل از اینکه مقابل چشمان چند کودک، صحنه‌ای غیراخلاقی رخ دهد، یک ربات را متوقف کند! اگر او در انجام این کار ناکام بماند، بابت عمل غیرقانونی‌اش، توسط مامور پلیسی که در صحنه حاضر است، دستگیر می‌شود!




نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,514
امتیاز واکنش
39,398
امتیاز
473
زمان حضور
289 روز 5 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
در قسمت پایانی فصل سوم «نیتن برای شما» هم، نیتن، تصمیم می‌گیرد تا با شبیه کردن خودش به یک جوان بازنده و اجرای نمایش بندبازی میان دو ساختمان بلند، آن جوان را مشهور کند و زندگیِ تلخ‌اش را متحول سازد! اجرای هردوی این ایده‌های عجیب و پرت و بی‌ربط، به‌قدری دشوار است که تماشا کردن‌شان، بدون تردید در ماهیت پوچ‌شان، ممکن نیست!... فیلدر از انجام این کارهای عجیب چه منظوری دارد؟! فارغ از هر تحلیل جدی ممکن، برای هردوی این موقعیت‌ها، توجیه ساده اما صادقانه‌ای هم می‌شود پیدا کرد: «نیتن برای شما» با چنین ایده‌های جنون‌آمیزی، بسیار جالب‌تر می‌شود!

در نتیجه، چه به هنگام تماشای تقلای اشر در جاذبه‌ی معکوس فضای درون خانه و چه به هنگام گیرافتادن او بالای درخت و سپس، مکیده شدن‌اش به آسمان، گویی فیلدر در حال خلق یکی دیگر از همان مناظر خیره‌کننده اما پوچ همیشگی‌اش است و برای توجیه دلیل وجود این منظره داخل اثر، می‌توان به شوخی گفت: چون در حال تماشای یک سریال تلویزیونی هستیم و نفرین، با این پایان جنون‌آمیز، جالب‌تر می‌شود!

دوربینِ فیلدر برای نخستین بار در طول «نفرین»، به‌جای از دور تماشا کردن شخصیت، نزدیک او می‌ماند؛ گویی اشر از نظم زیباشناختی سریال هم خارج شده است

اما اگر بنا به خوانش فرامتنی باشد، می‌شود از زیبایی‌شناسی سریال شروع کرد و استثنای فرمی پایان‌بندی نفرین را به پایانِ «یافتن فرانسیس» و نهایتا پرسونای نمایشیِ نیتن فیلدر مربوط دانست. همان‌طور که پیش‌تر توضیح دادم، نفرین، سبک بسیار متمرکز و برجسته‌ای دارد که برای پرداخت المان‌های مختلفی از متن، به کار می‌آید. در تک‌تک لحظات سریال، از دور و بافاصله، در حال دید زدن خلوت شخصیت‌ها هستیم و فیلدر و سفدی، برای بازآفرینیِ «واقعیت»، آن را ازطریق عناصر استایلیستیک، به شکلی هدفمند، «جعل» می‌کنند. باورنکردنی‌ است که حتی ست‌پیس دیوانه‌وار داخل خانه در قسمت آخر هم بدون تغییری محسوس در این رویکرد سبکیِ حساب‌شده، به شکل موثری اجرا می‌شود!

ولی در پایانِ‌ سریال و به هنگام نمایش صعودِ اشر در آسمان، برای نخستین بار، نظم فرمیِ نفرین به‌هم‌می‌خورد و دوربینِ لرزان، برای نشان دادنِ بلایی که بر سر شخصیت می‌آید، به همراه او به آسمان می‌رود و در نزدیکیِ او می‌ماند. مثل پایانِ «یافتن فرانسیس»، دوربین از واقعیت و عملِ جعل آن، فاصله می‌گیرد؛ اما این‌بار، به‌جای نمایشِ تصویر بزرگ‌ترِ موقعیت، خودِ نیتن فیلدر را نشان‌مان می‌دهد. به شکلی طعنه‌آمیز، گویی فیلدر، از دستاورد این‌سال‌هاش در بازی کردن متمرکز با مرز واقعیت و جعل و شکل دادن به بازتاب‌هایی دفرمه از زندگی، خسته شده است. او بیگانه‌ای است که هرچه تلاش کند، در جهان انسان‌ها جا نمی‌افتد! به همین دلیل، به دور از ظرافت‌های خوددارانه‌ی همیگشی‌ِ آثارش، خودش را از «خانه‌ی منفعل»/ناحیه‌ی امن‌اش بیرون می‌کشد و ازطریق انفجاری بی‌سابقه و سورئالیستی، به خارج از جهانِ کنترل‌شده‌ی ذهنی‌اش، پرتاب/ایجکت می‌کند!




منبع: زومجی


نقد سریال نفرین (The Curse) | بازتاب دِفُرمه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا