خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
پنجره باز بودو دسته گل لاله و رز بر زمینه آسمانی نور تابستانی، تابلوهای ماتیس را به خاطرش می‌آورد، و حتی به نظر می‌رسید گلبرگ‌های زردی که بر چهارچوب پنجره افتاده‌اند به ظرافت از قلم موی استادی بزرگ تراویده‌اند. لیدی ال از رنگ زرد بیزار بود و تعجب می‌کرد که چگونه این گل‌ها به آن گلدان دوره مینگ راه یافته‌اند. زورگاری گذاشتن هیچ دسته گلی در خانه بی‌اجازه و تایید او مسیر نبود.
***
بیایید از دنیا تا زمانی که هنوز فاسد است لـ*ـذت ببریم.
***
گل‌ها اهمیتی نمی‌دهند که جوان هستی یا پیر، تنها می‌دانند چطور احساس جوانی را در تو بیدار کنند.


لیدی ال | رومن گاری

 

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادت باشد دخترم… تو سرد و بی‌اعتنایی… دست یافتنی نیستی… همیشه دور از دسترس باقی می‌مانی… الهه‌ای هستی که به تنهایی در اولمپ خودت نشسته‌ای… هیچ‌کش نباید پیشت به خود جرات و جسارت بدهد… فقط باید از دور ترا ببینند و به ‌احترام ستایشت کنند.
***
هدف هنر نجات جهان نیست، بلکه آن است که دنیا را پذیرفتنی‌تر کند.
***
مسیو، شما تصور خیلی نادرستی از مردم دارید. من خودم گرچه یک اشرافی هستم و خیلی منحط، اما نظرات درست‌تر و عالی‌تری از مردم دارم. آن‌ها دوست ندارند که به ضرب مشت و لگد به سوی انقلاب رانده شوند. پس از سال‌ها نظاره‌ی طرز زندگی من لحظه‌ای خواهد رسید که آن‌ها هم آرزو کنند در خوشی‌های من سهیم شوند. و تا آنجا که آنها به راستی مصمم باشند از زندگی لـ*ـذت ببرند، من اهمیتی نمی‌دهم که از بین بروم و جای مرا میلیون‌ها نفر لـ*ـذت طلب بگیرند. من خوشی و نشاط را دوست دارم. هیچ چیز بالاتر از آن نیست که لـ*ـذت‌طلبی ببیند مردم در لذاتش سهیم می‌شوند. لـ*ـذت‌طلب حقیقی و مخلص می‌تواند از لذات خود چشم بپوشد، به شرطی که ببیند همه مردم از زندگی خود لـ*ـذت می‌برند.


لیدی ال | رومن گاری

 

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمی‌دانی چه روزهایی را بی‌تو گذرانده‌ام. به خاطر این روزها از تو بدم می‌آید. می‌توانستیم باهم خوشبخت باشیم.
***
عجیب است که شانه‌های آدم این همه تنها و درمانده شود! سر آخر مثل اینکه مال تو نیستند و احساس می‌کنی که بیگانه‌اند و کسی فراموش کرده و آن‌ها را جا گذاشته است.


لیدی ال | رومن گاری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا