دفتر خطاطی عشق | mystery کاربر رمان ۹۸

Mystery · 24/5/24

خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل
در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم

Mystery · 24/5/24

تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم.

Mystery · 24/5/24

به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدایی
اگر چه شهره به هر شعر و شهریار تو بودم

Mystery · 25/5/24

آنجا که به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دل‌خسته دوا کن

Mystery · 25/5/24

شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی

Mystery · 25/5/24

از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد.
کافر نه‌ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آن را که شور عشق به سر نیست کافر است.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی