خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم هو

نام دل‌نوشته: پنجره‌ای رو به تنهایی
نگارشگر: حسینعلی مبینی کشه
ژانر: تراژدی
مقدمه:
دنیایِ تنهایی‌‌هایم؛ زنده به دنیائی‌ست، که از دارِ دنیا؛ زنده به چهاردیواری‌ایست، گِرداگِرد!
جداره‌هائی استوار، که جوان‌مردانه؛ حاجبِ یگانگی‌هایم، از دنیائی ناشناخته شده‌اند.
سپری در برابرِ تهاجمِ اَغیار!
جان‌پناهی برای دفعِ سمومِ انظار!
مامنی امن، مقابل سِیلِ گفتار!


دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MaRjAn، Arti، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
او یارِ مهربانِ من‌ست.
یار ندیدن‌ها و دیده نشدن‌هایم!
یارِ نگفتن‌ها و نشنیدن‌هایم!
یارِ رفت و آمد نشدن‌هایم!
اوست که به صد چشمِ تنهائی‌اش، تنهائیِ مرا می‌بیند و من هم تنها او را می‌بینم.
اوست که به هزار پژواکِ تنهائیم، هم‌زبانِ من است؛ وقتی که سخنش می‌گویم.
و به هر سَمت که گام برمی‌دارم؛ تنها اوست که با من گام برمی‌دارد.
اوست، کسِ بی‌کسی‌هایم!


دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما چندی‌ست، که حالِ چهاردیواریِ تنهائیم خوب نیست!
چهاردیواریِ مهربانم، به زهرِ خجرِ پنجره‌ای ناخوانده، زخم برداشته. زخمی به پهنای سـ*ـینه‌ی یکی از همان دیوارهای وفادار! خنجرِ زهردارِ پنجره‌ای چشم‌چران؛ که تمام هستی‌ام را به حراجِ رسوائی گذارده. آنی‌ست که بر بادِ فنا رود، هر آن‌چه که در این تنهائی‌ها اندوخته بودم.


دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti و -FãTéMęH-

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
آه پنجره؛ چگونه این‌چنین جفا توانی کرد، بر هستیِ تنهائیم؟
چگونه این‌چنین بی‌رحمانه فرو توانی کرد، خنجری بر سـ*ـینه‌ی محرم اسرارم؟
او که این‌چنین می‌آزاری‌اش؛ تنها پناه من‌ست.


دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti و -FãTéMęH-

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما چه کنم که دیگر، دیوارِ تنهائی‌ام، زخم برداشته.
حالش بد است.
آن‌قدر بد که دیگر، او درکی از من ندارد، و من هم حسی از او نمی‌گیرم.
آری؛ حالِ من هم، مثل حالِ تنهائیم بد است.
گوئی آن‌که به سـ*ـینه‌ی دیوارِ تنهائیم خنجر زده؛ آن‌چنان فرو برده؛ که خون‌آلودخنجرش، از پشتِ من سر برآورده!

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti و -FãTéMęH-

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
و دیگر تنها شدم! تنهائیم مرا با پنجره‌ای ناشناخته تنها گذارد و رفت!
برق چشمانِ پنجره؛ آن‌چنان کمندی از نور بر گردنم افکنده بود، که جبرش جز بیرون کشیدنم از تاریکیِ تنهائیم نبود.
و تنم آلامِ خجری بود، که گوئی از پشتم؛ زجرآلود سر بر می‌آورد.
می‌گریستم.
حالا من مانده بودم و نگاه‌های وهم‌آلودِ آن‌سوی آن روزنِ بی‌رحم؛ که به نوائی غریب، اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti، Tiralin و یک کاربر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
295
امتیاز
63
سن
41
زمان حضور
11 روز 5 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
و اکنون جسته، و در دنیائی بودم که از آن گریزان بودم.
دیگر تنم هم، فارغ از هر دردی، آسوده بود و در پشتم؛ به‌جای آن دردِ تنهائی؛ دو سبک‌بالی برای پرواز حس می‌کردم.
پرواز در آ*غو*ش گرم و بی‌کرانِ آسمانی مقدس؛ به نامِ "مادر".
(روزِ آن کس که عذابِ پروردن ما را در بطنِ تنهائیش، تنها بدوش کشید؛ بر همه‌ی مادران مبارک‌باد.)

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته پنجره‌ای رو به تنهایی | حسینعلی مبینی‌کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Arti، Tiralin و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا