خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
کارل هاینریش مارکس (آلمانی: Karl Heinrich Marx؛ ۵ مه ۱۸۱۸ – ۱۴ مارس ۱۸۸۳) فیلسوف، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس، نظریه‌پرداز سـ*ـیاسی، روزنامه‌نگار و سوسیالیست انقلابی آلمانی بود. او در شهر تری‌یر در آلمان متولد شد و در دانشگاه به تحصیل حقوق و فلسفه پرداخت. در ۱۸۴۳ با جنی فون وستفالن ازدواج کرد و به دلیل نوشته‌های سـ*ـیاسی‌اش، از او سلب تابعیت شد و به همین جهت دهه‌ها به همراه همسر و فرزندانش در تبعید در لندن زندگی کرد. در لندن، او با همکاری فریدریش انگلس به بسطِ اندیشه‌هایش پرداخت، نوشته‌هایش را منتشر کرد و در کتابخانه موزه بریتانیا به تحقیق پرداخت. معروف‌ترین نوشته‌های او مانیفست حزب کمونیست (چاپ ۱۸۴۸) و اثر سه جلدی سرمایه (۱۸۶۷–۱۸۸۳) هستند. تفکرات سـ*ـیاسی و فلسفی مارکس، تأثیری شگرف بر تاریخ روشنفکری، اقتصادی و سـ*ـیاسی دوره‌های پس از او گذاشت و نام او به شکل صفت، اسم عام و نام مکتب اجتماعی به کار می‌رود.

Karl_Marx_001.jpeg


نظریات انتقادی مارکس دربارهٔ جامعه، اقتصاد و سـ*ـیاست — که مجموع آن‌ها را مارکسیسم خطاب می‌کنند — بر این پایه استوار است که جوامع انسانی از طریق مبارزه‌های طبقاتی پیش می‌روند. در سرمایه‌داری، این موضوع خود را به شکل مبارزه میان طبقات حاکم (معروف به بورژوازی) که ابزارهای تولید را در اختیار دارند و طبقات کارگر (معروف به پرولتاریا) که با عرضه نیروی کارشان در ازای پرداخت حقوق ابزارهای تولید را به کار می‌اندازند، نشان می‌دهد. مارکس در رویکردی انتقادی معروف به ماده‌باوری تاریخی، پیش‌بینی کرد سرمایه‌داری مثل نظام‌های اقتصادی-اجتماعی گذشته، تنش‌های درونی ایجاد کرده‌است که منجر به نابودی آن و جایگزینی‌اش با نظام جدیدی، معروف به مناسبات تولید سوسیالیستی می‌شود.
در نظر مارکس، دشمنی میان طبقات در سرمایه‌داری که بخشی از آن از ناپایداری و ذات مستعد بحران سرمایه‌داری سرچشمه می‌گیرد، در آخر به این منجر می‌شود که طبقه کارگر به آگاهی طبقاتی برسد که نتیجه آن، در اختیار گرفتن قدرت توسط آنان و برپایی جامعه‌ای کمونیستیِ فاقد طبقه اجتماعی و دولت است. مارکس به‌جد در پیِ عمل به این نظریه بود و استدلال می‌کرد که طبقه کارگر باید انقلابی سازماندهی‌شده جهت براندازی سرمایه‌داری و برپایی آزادی اجتماعی-سـ*ـیاسی به سرانجام برساند.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
مارکس از تاثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ محسوب می‌شود و آثار او مورد ستایش و نقد قرار گرفته‌است. آثار او راجع به اقتصاد پایه‌گذار بخش بزرگی از ادراک کنونی از نیروی کار و رابـ*ـطهٔ آن با سرمایه و تفکرات اقتصادی بود. بسیاری از روشنفکران، اتحادیه‌های کارگری و احزاب سـ*ـیاسی در سراسر جهان تحت تأثیر آثار مارکس بوده‌اند و بسیاری از ایده‌های او اقتباس کردند یا در آن‌ها تغییراتی اعمال نموده‌اند. مارکس را از معماران اصلی علوم اجتماعی نوین می‌دانند.

زندگی

کودکی و سال‌های اولیه تحصیل

کارل هاینریش مارکس به تاریخ ۵ مه ۱۸۱۸ متولد شد و والدینش هاینریش مارکس و هنریِت پرسبورگ بودند. او در محله پروکنگاس ۶۶۴ در شهر تری‌یر متولد شد که در آن زمان بخشی از استان راین سفلی از پادشاهی پروس بود. مارکس یهودی‌تبار بود اما از نظر دینی به یهودیت باور نداشت. پدربزرگ مادری‌اش یک ربی هلندی بود و اجداد پدری‌اش، از جمله پدربزرگش مایر هالوی مارکس، از سال ۱۷۲۳ ربی‌های تری‌یر بودند. پدر کارل که در کودکی هرشل خوانده می‌شد، اولین نفر در خانواده بود که تحصیلاتی غیرمذهبی را پشت سرمی‌گذاشت. او وکیل شد و درآمدی بالاتر از میانگین درآمد طبقه متوسط برای خود دست‌وپا کرد؛ علاوه بر درآمدش از این راه، خانواده آن‌ها همچنین مالک تعدادی از تاکستانهای موزل بود. پدر مارکس قبل از تولد پسرش و بعد از اعمال محدودیت‌هایی برای یهودیان در راینلاند،یهودیت را رها کرد و برای پیوستن به کلیسای انجیلی پروس به مسیحیت گروید؛ از آن پس نام یهودی خود هرشل را کنار گذاشت و اسم آلمانی هاینریش را برگزید.

Trier_BW_2014-06-21_11-11-49.jpeg

خانه کارل مارکس در کودکی که به موزه تبدیل شده‌است.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسیاری از افراد طبقه متوسط تری‌یر در زمان تولد مارکس ایده‌های لیبرال متفکران عصر روشنگری فرانسه و آرمان‌های سـ*ـیاسی انقلاب فرانسه را می‌ستودند.[۷] از جمله این افراد، پدر و مادر مارکس بودند؛ پدر او به‌عنوان فردی غیرمذهبی، مردی از عصر روشنگری و علاقه‌مند به تفکرات فلاسفه‌ای چون ایمانوئل کانت و ولتر بود. هاینریش یک لیبرال کلاسیک و حامی اصلاحات و ایجاد قانون اساسی برای پروسی بود که در آن زمان سلطنتی مطلقه بر آن حکومت می‌کرد.[۸] در ۱۸۱۵، هاینریش کار خود به‌عنوان وکیل را آغاز و در ۱۸۱۹ خانواده خودش را به ملکی ده اتاقه در نزدیکی پورتا نیگرا منتقل کرد.[۹] همسر او، هنریِت پرسبورگ، یک زن یهودی هلندی از خانواده‌ای تاجر و ثروتمند که بعداً شرکت فیلیپس را تأسیس کردند، بود. سوفی، خواهر هنریت، با لیون فیلیپس ازدواج کرد و مادربزرگ جرارد و آنتون فیلیپس و همچنین مادر مادربزرگ فریتز فیلیپس بود. لیون فیلیپس یک صنعت‌گر و تولیدکننده تنباکو بود که بعدها کارل مارکس و همسرش جنی در زمان تبعید خود در لندن از او کمک مالی می‌گرفتند.[۱۰]

از کودکی مارکس، اطلاعات کمی وجود دارد.[۱۱] او سومین در میان نه فرزند بود. زمانی که برادر بزرگش موریتس به سال ۱۸۱۹ مرد، او به پسر ارشد خانواده تبدیل شد.[۱۲] مارکس به همراه خواهر و برادرهایش—سوفی، هرمان، هنریت، لوئیز، امیلی و کارولین—در اوت ۱۸۲۴ در کلیسای لوتری غسل تعمید داده شد. مادرشان نیز در نوامبر ۱۸۲۵ چنین کرد.[۱۳] کارل تا ۱۸۳۰ به‌طور خصوصی توسط پدرش تعلیم داده می‌شد، تا اینکه در آن سال وارد دبیرستان تری‌یر که رئیسش هوگو ویتنباخ از دوستان پدرش بود، شد. ویتنباخ تعداد زیادی لیبرال اومانیست را به‌عنوان معلم استخدام کرده بود که موجب خشم دولت محلی شد. نتیجتاً، پلیس در ۱۸۳۲ به مدرسه حمله کرد و مشخص شد مدیران مدرسه میان دانش‌آموزان آثار ادبی نوشته‌شده در حمایت از لیبرالیسم سـ*ـیاسی توزیع کرده‌اند. مقامات که این را عملی فتنه‌برانگیز به حساب می‌آوردند، در مدرسه اصلاحاتی به وجود آوردند و در همان زمانی که مارکس به آن مدرسه می‌رفت، چند تن از کارمندان را جایگزین کردند.[۱۴] اومانیسمِ ویتنباخ عمیقاً بر مارکس نوجوان اثر گذاشت و همو بود که باعث علاقه‌مندی مارکس به هومر و شکسپیر شد.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اکتبر ۱۸۳۵ در ۱۷ سالگی، کارل مارکس راهی بن شد تا در دانشگاه بن به تحصیل کند. او دوست داشت فلسفه و ادبیات بخواند اما مطابق تأکید پدرش بر حقوق، به‌عنوان زمینه‌ای عملی‌تر، آن رشته را ادامه داد.[۱۶] زمانی که کارل ۱۸ ساله شد، به دلیل وضعیتی که آن را «سـ*ـینه ضعیف» خواندند، از خدمت در ارتش معاف شد.[۱۷] هنگام تحصیل در بن، به باشگاه شاعران، گروهی از افراط‌گرایان سـ*ـیاسی که پلیس تحت نظرشان داشت، پیوست.[۱۸] او همچنین به عضویت باشگاه میخانه تری‌یر هم درآمد و مدتی نائب‌رئیس آن بود.[۱۹] به علاوه، مارکس در مجادلاتی هم شرکت داشت: در اوت ۱۸۳۶، او در دوئلی با یکی از اعضای دسته بروسیا شرکت جست.[۲۰] مارکس در ترم اول نمرات خوبی گرفت اما سپس با افت تحصیلی مواجه شد؛ نتیجتاً، پدرش او را به دانشگاه سطح بالاتر هومبولت برلین منتقل کرد.

آشنایی با فلسفه هگل و آغاز روزنامه‌نگاری
کارل تابستان و پائیز ۱۸۳۶ را در تی‌یر سپری کرد و از این زمان جدیت بیشتری در ربط با زندگی و تحصیلات خود به خرج داد. در همان سال با جنی فون وستفالن، از اعضای تحصیل‌کرده پایین‌ترین طبقه اشرافی آلمان، نامزد کرد. جنی پیش از آن با پسری اشراف‌زاده نامزد بود و برای اینکه با مارکس باشد، به نامزدی خود با او پایان داده بود. به علاوه، آن دو از نظر طبقاتی و دینی با یکدیگر تفاوت داشتند. این دلایل باعث شده بود نامزدی کارل و جنی از نظر اجتماعی مجادله‌آمیز باشد. اما مارکس با پدر نامزدش، لودویگ فون وستفالن (اشراف‌زاده‌ای لیبرال) دوست شد و حتی بعداً تز دکترای خود را به او تقدیم کرد. بعد از هفت سال نامزدی، کارل و جنی به تاریخ ۱۹ ژوئن ۱۸۴۳ در کلیسایی پروتستان در کرویتسناخ ازدواج کردند.
در اکتبر ۱۸۳۶ مارکس وارد برلین شد؛ او در دانشکده حقوق دانشگاه برلین نام‌نویسی و در میتلشتراسه اتاقی اجاره کرد. مارکس در طول ترم اول در سخنرانی‌های ادوآرد گانتس (که دیدگاه مترقی هگلی را نمایندگی می‌کرد) و کارل فن ساویگنی (که نماینده مکتب تاریخی قانون بود) حاضر شد. مارکس با وجود تحصیل در رشته حقوق، شیفته فلسفه بود و چون اعتقاد داشت «بدون فلسفه هیچ حاصل نمی‌شود» به دنبال راهی برای ترکیب این دو بود.او به گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف آلمانی که به‌تازگی درگذشته بود و دربارهٔ تفکراتش در محافل فلسفی اروپا بحث می‌شد، علاقه پیدا کرد. زمانی که در استرالائو بسـ*ـتری بود، به دکترکلوب، گروهی دانشجویی که در مورد تفکرات هگلی بحث می‌کرد، پیوست و از طریق آن‌ها در سال ۱۸۳۷ با گروهی از متفکران رادیکال معروف به هگلی‌های جوان آشنا شد. این گروه دورِ لودویگ فویرباخ و برونو باور گرد می‌آمدند و مارکس آنجا دوستی نزدیکی با آدولف روتنبرگ برقرار کرد. هگلی‌های جوان مانند مارکس به مفروضات مابعدالطبیعی هگل انتقاد داشتند، اما روش دیالکتیکی او را برای انتقاد از جامعه مستقر، سـ*ـیاست و دین از دیدگاهی چپ‌گرایانه در پیش گرفتند.پدر مارکس در ماه مه ۱۸۳۸ درگذشت و در نتیجه درآمد خانواده کاهش پیدا کرد. مارکس از نظر عاطفی به پدرش نزدیک بود و پس از مرگش خاطرات او را بسیار ارزشمند می‌دانست.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا سال ۱۸۳۷، مارکس مشغول نوشتن آثار داستانی و غیرداستانی بود و نوشتن رمانی کوتاه به نام کژدم و فلیکس، درامی به نام اولانم و مجموعه شعرهایی عاشقانه خطاب به جنی را به اتمام رسانده بود؛ هر چند هیچ‌یک از این آثار اولیه او در زمان زندگی‌اش منتشر نشدند. مارکس مدتی بعد داستان‌نویسی را جهت اختصاص وقت بیشتر به کارهای دیگر، از جمله آموختن انگلیسی و ایتالیایی، مطالعه تاریخ هنر و ترجمه آثار کلاسیک لاتین، کنار گذاشت. او در سال ۱۸۴۰ همکاری با برونو باور در زمینه ویراستاری فلسفه دین هگل همکاری کرد. مارکس همچنین نوشتن پایان‌نامه دکترای خود به نام اختلاف بین فلسفه طبیعت دموکریتی و اپیکوری را تا سال ۱۸۴۱ به پایان رساند. پایان‌نامه او توسط فرانسیس وین «یک اثر جسورانه و ناب که در آن مارکس تلاش کرد نشان دهد که الهیات باید در برابر حکمت برتر فلسفه تسلیم شود» توصیف شده‌است. این اثر مجادلاتی ایجاد کرد؛ خصوصاً بین استادان محافظه‌کار دانشگاه برلین. مارکس در عوض تصمیم گرفت پایان‌نامه خود را به دانشگاه لیبرال‌تر ینا ارائه دهد که نتیجه‌اش دریافت پی‌اچ‌دی در آوریل ۱۸۴۱ بود. مارکس و باور که هر دو خداناباور بودند، در مارس ۱۸۴۱ قدم‌هایی برای تأسیس نشریه‌ای به نام بایگانی‌های آتئیستی برداشتند که هرگز به نتیجه نهایی نرسید. در ژوئیه مارکس و باور از برلین به بن سفر کردند. آن‌ها آنجا با سرخوش‌کردن، خندیدن در کلیسا و چهار نعل رفتن با خر در خیابان‌ها، رسوایی‌هایی به بار آوردند.
مارکس قصد داشت حرفه‌ای دانشگاهی برگزیند، اما مخالفت روزافزون دولت با لیبرالیسم کلاسیک و هگلی‌های جوان راهش را سد کرد. او در سال ۱۸۴۲ راهی کلن و آنجا به‌عنوان روزنامه‌نگار در روزنامه اخبار راینلاند مشغول به کار شد؛ روزنامه‌ای رادیکال که مارکس در آن نظرات اولیه خود را در ارتباط با سوسیالیسم و اقتصاد ابراز و از دولت‌های راست‌گرای اروپا و نیز چهره‌های لیبرال و سوسیالیست که بی‌اثر یا مخرب به حسابشان می‌آورد، انتقاد می‌کرد. این روزنامه توجه سانسورگران دولت پروس را جلب کرد و آن‌ها هر شماره را قبل از چاپ بررسی می‌کردند. مارکس نارضایتی خود را از این وضعیت چنین ابراز کرد: «روزنامه ما باید به پلیس ارائه شود تا آن را بو کنند و اگر دماغ پلیس بوی غیرمسیحی یا بوی غیرپروسی استشمام کند، روزنامه اجازه چاپ نخواهد داشت.» انتقاد شدید یکی از مقالات اخبار راینلاند از سلطنت روسیه باعث شد تزار نیکلای اول خواستار ممنوعیت آن شود و دولت پروس در سال ۱۸۴۳ اجابت کرد. با وجود تعطیلی روزنامه، دوره کوتاه کار مارکس در آن نقش مهمی در رادیکالیزاسیون او بازی کرد.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاریس
در سال ۱۸۴۳، مارکس مشترکاً با آرنولد روگه سردبیری روزنامه تازه تأسیس و رادیکال چپ تندرو پاریسی سالنامه آلمانی فرانسوی را عهده‌دار شد و در اکتبر ۱۸۴۳ به همراه همسرش به پاریس نقل مکان کرد. آن دو در ابتدا با روگه و همسرش در یک مکان به‌طور مشترک زندگی می‌کردند اما زمانی‌که شرایط زندگی را دشوار یافتند، بعد از تولد دخترشان جنی به سال ۱۸۴۴ در جای دیگر مستقر شدند. هدف از تأسیس سالنامه جذب نویسندگان از فرانسه و ممالک آلمان بود اما نویسندگان آلمانی در آن غالب بودند و تنها نویسنده غیرآلمانی آن میخائیل باکونین، آنارشیست روس تبعیدی، بود. مارکس دو مقاله با عنوان‌های «نقد فلسفه حق هگل» و «اندر مسئله یهود» در سالنامه منتشر کرد که در مقاله دوم از کمونیست‌بودن خود و انقلابی‌بودن پرولتاریا نوشت و هشدار داد که دموکراسی سـ*ـیاسی به تنهایی برای آزادی انسان کفایت نمی‌کند. او در نقد فلسفه حق هگل، دفاع هگل از دولت پروس را رد و بر تفاوت‌های سازش‌ناپذیر منافع طبقاتی تأکید کرد.از سالنامه فقط یک شماره منتشر شد، اما نسبتاً موفق بود و دلیل این موفقیت از انتشار اشعار طنز هاینریش هاینه در مورد لودویگ، پادشاه بایرن، سرچشمه می‌گرفت که در نتیجه آن، ممالک آلمانی روزنامه را ممنوع و نسخه‌های وارداتی آن را توقیف کردند (روگه در هر صورت قصد نداشت هزینه بیشتری صرف انتشار روزنامه کند و دوستی‌اش با مارکس شکرآب شد). پس از انحلال روزنامه، مارکس شروع به نوشتن برای تنها روزنامه رادیکال آلمانی‌زبان سانسورنشده به نام فوروارتس! (رو به جلو!) کرد. این روزنامه که در پاریس چاپ می‌شد، به انجمن عادلان، جمعیتی مخفی سوسیالیستی‌تخیلی از کارگران و صنعتگران، وابسته بود. مارکس در چند گردهماییشان شرکت کرد، اما به آن‌ها ملحق نشد. در فوروارتس! مارکس به تفکرات خود در مورد سوسیالیسم با تکیه بر نظریات هگلی و فویرباخی دربارهٔ ماتریالیسم دیالکتیکی شکل داد و در نقد دیگر سوسیالیست‌ها و نیز لیبرال‌های اروپا نوشت.
در ۲۸ اوت ۱۸۴۴ مارکس در کافه‌ای در پاریس با فریدریش انگلس، سوسیالیست آلمانی، ملاقات کرد و این آغاز دوستی مادام‌العمر آن دو بود. انگلس اثر تازه خود به نام وضعیت طبقه کارگر در انگلستان را به مارکس نشان داد و او را متقاعد کرد که طبقه کارگر عامل و ابزار انقلاب نهایی تاریخ خواهد بود. مارکس و انگلس مدتی بعد با یکدیگر در نوشتن نقدی بر عقیده‌های فلسفی دوست سابق مارکس، برونو باور، همکاری کردند. این اثر در سال ۱۸۴۵ با عنوان خانواده مقدس منتشر شد. اگرچه مارکس منتقد باور بود، اما بیش از پیش تحت تأثیر ایده‌های هگلی‌های جوان ماکس اشتیرنر و لودویگ فویرباخ قرار داشت، هر چند سرانجام مارکس و انگلس ماتریالیسم فویرباخی را کنار گذاشتند.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
مارکس از اکتبر ۱۸۴۳ تا ژانویه ۱۸۴۵ به‌طور فشرده‌ای خود را وقف مطالعه اقتصاد سـ*ـیاسی (آدام اسمیت، دیوید ریکاردو، جیمز میل و دیگران)، سوسیالیسم فرانسوی (به ویژه کلودهانری سن سیمون و شارل فوریه) و تاریخ فرانسه کرد. مارکس مطالعه اقتصاد سـ*ـیاسی را تا آخر عمر ادامه داد[۶۱] که نتیجه آن اثر مهم اقتصادی او – مجموعه سه جلدی سرمایه – است. مارکسیسم تا حد زیادی تحت تأثیر دیالکتیک هگلی، سوسیالیسم تخیلی فرانسوی و اقتصاد انگلیسی شکل گرفته‌است. با توجه به مطالعات قبلی او دربارهٔ دیالکتیک هگلی، مطالعه اقتصاد سـ*ـیاسی در پاریس، بدان معنا بود که تمام مولفه‌های اصلی «مارکسیسم» تا پاییز ۱۸۴۴ سر جای خود قرار گرفته بودند. در طول زندگی، موانع زیادی مارکس را از مطالعه اقتصاد سـ*ـیاسی بازمی‌داشتند، اما او همیشه زمانی را به مطالعه اقتصاد اختصاص می‌داد؛ زیرا قصد داشت «لایه‌های درونی کاپیتالیسم» را درک کند.
نمای کلی «مارکسیسم» تا اواخر سال ۱۸۴۴ در ذهن کارل مارکس شکل گرفته بود. بسیاری از جنبه‌های دیدگاه مارکسیستی در مورد اقتصاد سـ*ـیاسی جهان با جزئیات زیاد بررسی شده بودند، اما مارکس نیاز داشت برای از بین بردن ابهامات ذهنی خود دربارهٔ این نظریه اقتصادی جدید، جهان‌بینی اقتصادی خود را به کاغذ منتقل کند. مارکس در همین باب دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی را نوشت.دست‌نوشته‌ها دربارهٔ موضوعات متعددی، شامل شرحی از «ازخودبیگانگی کارگران»، بود. در همین اثر او برای اولین بار کمونیسم را جنبشی لقب داد که به این ازخودبیگانگی پایان خواهد داد.با این حال، تا بهار ۱۸۴۵ مطالعه ادامه‌دار مارکس دربارهٔ اقتصاد سـ*ـیاسی، سرمایه و سرمایه‌داری او را بدین نتیجه رساند که نظریه اقتصادی سـ*ـیاسی جدید مورد نظرش – سوسیالیسم علمی – لازم است بر پایه دیدگاهی ماده‌باورانه (ماتریالیستی) از جهان استوار شود.
دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی بین آوریل و اوت ۱۸۴۴ نوشته شد اما مارکس مدتی بعد، آن را تحت تأثیر برخی عقیده‌های متناقض لودویگ فویرباخ یافت. نتیجتاً، تصمیم گرفت فلسفه فویرباخ را به کناری افکند و دیدگاهی مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی پیش گیرد؛ بنابراین یک سال بعد (در آوریل ۱۸۴۵) پس از مهاجرت از پاریس به بروکسل، تزهایی درباره فویرباخ را نوشت. تز یازدهم، شامل جمله «فلاسفه تنها جهان را به طرق مختلف تفسیر کرده‌اند، اما هدف تغییر آن است»، از دیگر تزها شناخته‌شده‌تر است. این اثر حاوی نقد مارکس بر ماتریالیسم (به دلیل تأکید بسیار بر تأمل)، ایدئالیسم (برای تقلیل عمل به تئوری) و فلسفه (برای بالاتر قرار دادن واقعیت انتزاعی نسبت به جهان جسمانی) است بدین ترتیب ماتریالیسم تاریخی مارکس، استدلالی مبنی بر اینکه جهان نه توسط ایده‌ها بلکه توسط فعالیت‌ها و اعمال فیزیکی و مادی تغییر می‌کند، برای اولین مرتبه در این اثر دیده شد. در سال ۱۸۴۵، دولت فرانسه درخواست پادشاه پروس برای توقیف فوروارتس! را اجابت کرد و وزیر داخله، فرانسوا گیزو، به مارکس دستور داد خاک فرانسه را ترک کند.مارکس بروکسل را به‌عنوان مقصد بعدی خود انتخاب کرد و امید داشت آنجا بتواند به مطالعه سرمایه‌داری و اقتصاد سـ*ـیاسی ادامه دهد.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
بروکسل
مارکس که نمی‌توانست در فرانسه بماند یا به آلمان بازگردد، در فوریه ۱۸۴۵ تصمیم گرفت به بروکسل در بلژیک مهاجرت کند. هر چند او برای اقامت در بلژیک مجبور شد تعهد کند که هیچ چیز در ربط با سـ*ـیاست روز منتشر نخواهد کرد. در بروکسل، مارکس با دیگر سوسیالیست‌های تبعیدی از سراسر اروپا، از جمله موشه هس، کارل هاینتزن و یوزف وایدیمایر، همنشین شد. در آوریل ۱۸۴۵، انگلس خود را از بارمن در آلمان در بروکسل به مارکس و کادر در حال رشد اتحادیه عادلان که در پایتخت به دنبال خانه بودند، رساند. چندی بعد مری برنز، معشـ*ـوقه دیرین انگلس، منچستر را ترک کرد و در بروکسل به او پیوست.
در اواسط ژوئیه ۱۸۴۵، مارکس و انگلس بروکسل را به مقصد انگلیس ترک کردند تا با رهبران جنبش منشورگرایی، جنبشی کارگری در بریتانیا، دیدار کنند. این اولین سفر مارکس به انگلیس بود و انگلس او را در این سفر راهنمایی می‌کرد. انگلس پیش از این دو سال از نوامبر ۱۸۴۲ تا اوت ۱۸۴۴ در منچستر زندگی کرده بود. او همچنین زبان انگلیسی می‌دانست و با بسیاری از رهبران منشورگرایان رابـ*ـطه نزدیک داشت. انگلس حتی به‌عنوان خبرنگار در روزنامه‌های منشورگرا و سوسیالیست انگلیس فعالیت می‌کرد.مارکس این فرصت را غنیمت شمرد تا منابع اقتصادی موجود برای مطالعه در کتابخانه‌های لندن و منچستر را ارزیابی کند.
مارکس همچنین با همکاری انگلس نوشتن کتاب ایدئولوژی آلمانی را آغاز کرد که اغلب بهترین اثر او در ربط با ماتریالیسم تاریخی تلقی می‌شود. او در ایدئولوژی آلمانی راه خود را از لودویگ فویرباخ، برونو باور، ماکس اشتیرنر و سایر هگلی‌های جوان و همچنین از کارل گرون و دیگر «سوسیالیست‌های واقعی» که فلسفه آن‌ها هنوز تا حدی بر ایدئالیسم استوار بود، جدا کرد. در همین کتاب بود که مارکس و انگلس سرانجام فلسفه خود را که کاملاً بر ماتریالیسم به‌عنوان تنها نیروی محرکه تاریخ بود مبتنی بود، کامل کردند. ایدئولوژی آلمانی با لحنی طنزآمیز نوشته شده‌است، اما حتی این ترفند هم باعث نشد از سانسور دور بماند. مانند بسیاری دیگر از نوشته‌های اولیه مارکس، این اثر نیز در زمان زندگی او منتشر نشد و انتشار آن تا سال ۱۹۳۲ طول کشید.
پس از تکمیل ایدئولوژی آلمانی، مارکس خود را به اثری معطوف کرد که قصد داشت در آن موضع خود در ربط با «تئوری و تاکتیک» یک «جنبش پرولتری واقعاً انقلابی» که از دیدگاه فلسفه‌ای واقعاً «ماتریالیستی علمی» نگاشته شده بود را روشن سازد. در واقع او می‌خواست در این اثر تمایز بین سوسیالیست‌های تخیلی و فلسفه سوسیالیستی علمی خود را آشکار کند. در حالی که سوسیالیست‌های تخیلی اعتقاد داشتند مردم باید برای پیوستن به جنبش سوسیالیسم یک به یک ترغیب شوند، مارکس معتقد بود اکثر انسان‌ها در بیشتر مواقع با در نظر گرفتن منافع اقتصادی خود عمل می‌کنند و بنابراین جذب یک طبقه به صورت کلی (طبقه کارگر در این مورد) با توسل به منافع مادی آن طبقه بهترین راه برای بسیج توده طبقه مد نظر برای آغاز انقلاب و تغییر جامعه است. این پیام کتاب جدیدی بود که مارکس در نظر داشت آماده کند، اما برای اینکه از سانسور حکومت عبور کند، آن را «فقر فلسفه» (۱۸۴۷) نامید و مدعی شد پاسخی به «فلسفه خرده‌بورژوازی» سوسیالیست و آنارشیست فرانسوی، پیر ژوزف پرودون و نظریات او در کتاب فلسفه فقر (۱۸۴۰) است.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
این کتاب‌ها تبدیل به پایه و اساس معروف‌ترین اثر مارکس و انگلس تبدیل شدند؛ رساله‌ای سـ*ـیاسی که به مانیفست کمونیست معروف است. مارکس در زمان اقامت در بروکسل در سال ۱۸۴۶، ارتباط خود با سازمان رادیکال و مخفی «اتحادیه عادلان» را حفظ کرد. او تصور می‌کرد این اتحادیه همان سازمان رادیکالی است که می‌تواند طبقه کارگر اروپا را به سمت انقلاب کارگری رهنمون کند. با این حال، اتحادیه می‌بایست به «مخفی» و «زیرزمینی» بودن خود پایان دهد و به‌طور علنی به‌عنوان یک حزب سـ*ـیاسی فعالیت کند. اعضای اتحادیه سرانجام در این زمینه با مارکس هم‌نظر شدند. نتیجتاً، در ژوئن ۱۸۴۷ اتحادیه عادلان تبدیل به یک جمعیت سـ*ـیاسی «روی زمینی» با هدف جذب طبقه کارگر شد و «اتحادیه کمونیست‌ها» نام گرفت. مارکس و انگلس هر دو در تهیه برنامه حزبی و اصول سازمانی اتحادیه کمونیست‌ها مشارکت کردند.
مارکس و انگلس در اواخر ۱۸۴۷ نوشتن برنامه حزبی را به صورت مشترک آغاز کردند؛ اثری که به مانیفست کمونیست معروف است و بین دسامبر ۱۸۴۷ تا ژانویه ۱۸۴۸ نوشته و در ۲۱ فوریه ۱۸۴۸ منتشر شد. اعتقادات اتحادیه کمونیست‌ها در این اثر بیان شده‌است زیرا آن‌ها می‌خواستند، برخلاف گذشته، خواسته‌ها و اهداف خود را به صورت عمومی اعلام کنند. خطوط ابتدایی این رساله شامل مبنای اصلی مارکسیسم است: «تاریخ تمام جوامع تا کنون، تاریخ مبارزات طبقاتی است.» مانیفست در ادامه به بررسی تعارض‌هایی می‌پردازد که مارکس ادعا می‌کرد با برخورد منافع بورژوازی (طبقه سرمایه‌دار) و پرولتاریا (طبقه کارگر صنعتی) به وجود آمده‌است. سپس، تلاش می‌کند تا روشن کند چرا اتحادیه کمونیست‌ها، برخلاف دیگر احزاب و گروه‌های سوسیالیست و لیبرال وقت، به واقع در جهت منافع پرولتاریا برای سرنگونی جامعه کاپیتالیستی و جایگزینی آن با سوسیالیسم قدم برمی‌دارد.
در اواخر همان سال، اروپا موجی از اعتراضات، شورش‌ها و آشوب‌های اغلب خشونت‌بار را تجربه کرد که به انقلاب‌های ۱۸۴۸ معروف شد. در فرانسه، انقلابی به پیروزی رسید که سلطنت را سرنگون و جمهوری دوم فرانسه را بر پا کرد. مارکس از چنین فعالیت‌هایی حمایت می‌کرد و یک سوم ارثی که به تازگی از پدرش به او رسیده بود (پنج یا شش هزار فرانک) را به مسلح‌کردن کارگران بلژیکی که قصد اقدام انقلابی داشتند، اختصاص داد.اگرچه صحت این ادعا مورد اختلاف است، اما وزارت دادگستری بلژیک مارکس را به آن متهم و به همین دلیل دستگیرش کرد. در نتیجه، او مجبور شد دوباره به فرانسه فرار کند، جایی که انتظار داشت با توجه قدرت یافتن جمهوری نوظهور، در امان باشد.


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,343
امتیاز واکنش
15,915
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 17 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
کلن
مارکس که موقتاً در پاریس مقیم شده بود، مقر اتحادیه کمونیست‌ها را نیز به همان شهر منتقل و همچنین با کمک دیگر سوسیالیست‌های آلمانی ساکن پاریس، کلوب کارگران آلمانی را تأسیس کرد. او که امید داشت موج انقلاب به آلمان هم گسترش پیدا کند، در سال ۱۸۴۸ به کلن بازگشت و اعلامیه‌ای تحت عنوان «مطالبات حزب کمونیست در آلمان» صادر کرد که فقط چهار اصل از ده اصل مانیفست کمونیست را طلب می‌کرد، زیرا عقیده داشت در آلمان پیش از به ثمر رسیدن انقلاب پرولتری، ابتدا بورژوازی باید سلطنت و اشراف فئودالی را سرنگون کند. در اول ژوئن، مارکس انتشار نشریه روزانه روزنامه جدید راین: ارگان دموکراسی را با استفاده از ارثیه خود آغاز کرد. این روزنامه بنا داشت اخبار اروپا را با تفسیری مارکسیستی منتشر کند و مارکس نویسنده اصلی و تأثیرگذارترین عضو تحریریه آن بود. علی‌رغم مشارکت دیگر اعضای اتحادیه کمونیست‌ها، به گفته فریدریش انگلس این روزنامه تحت «دیکتاتوری ساده مارکس» اداره می‌شد.
مارکس و دیگر سوسیالیست‌های انقلابی به دلیل نوشتن در این روزنامه مرتباً مورد آزار پلیس قرار می‌گرفتند و مارکس چندین بار با اتهامات مختلفی از جمله توهین به دادستان کل، ارتکاب تخلف مطبوعاتی و علاقه‌مند به شورش مسلحانه از طریق تحریم مالیات به محکمه برده شد، هر چند در همه موارد تبرئه گردید. در همین حال، مجلس دموکراتیک پروس سقوط کرد و پادشاه، فریدریش ویلهلم چهارم، کابینه جدیدی از طرفداران «مرتجع» خود تشکیل داد و برای جلوگیری از فعالیت‌های انقلابی قصد داشت عناصر چپ و سایر انقلابیون را از کشور بیرون کند. در نتیجه، روزنامه جدید راین سرکوب و به مارکس دستور داده شد در ۱۶ مه از کشور خارج شود. مارکس به پاریس بازگشت؛ جایی که در آن زمان تحت کنترل دولتی ضدانقلابی و با همه‌گیری وبا درگیر بود. مقامات شهر که او را تهدیدی سـ*ـیاسی یافتند، از فرانسه بیرونش کردند. همسرش جنی در آستانه زاییدن فرزند چهارمشان بود و در شرایطی که نمی‌توانستند به آلمان یا بلژیک بازگردند، در اوت ۱۸۴۹ به لندن پناهنده شدند


بیوگرافی کارل مارکس | فیلسوف و اقتصاددان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا