- عضویت
- 27/8/23
- ارسال ها
- 385
- امتیاز واکنش
- 1,371
- امتیاز
- 168
- محل سکونت
- دنیای خیال
- زمان حضور
- 15 روز 19 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
و با عصبانیت بهش تنهای زدم و تا خواستم برم، برای خودم میوه جمع کنم، دستم رو کشید، سوال نگاش کردم که دستم رو گرفت و همه میوههایی که جمع کرده بود رو توی دستم ریخت و بخاطر کوچیکی دستم چند تا از میوهها ریخت.
سرم رو بالا گرفتم و بهش خیره شدم، اون هم توی چشمام زل زد، عمیق به به چشمای سبز رنگش نگاه میکردم، چشماش خیلی قشنگ بود، از قشنگ هم...
سرم رو بالا گرفتم و بهش خیره شدم، اون هم توی چشمام زل زد، عمیق به به چشمای سبز رنگش نگاه میکردم، چشماش خیلی قشنگ بود، از قشنگ هم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان زوال | Asal1387s کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com