M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
زمینه تاریخی سیطره روشهای علوم طبیعی بر علوم اجتماعی
پیش از این که در اندیشه روش شناختی و معرفت شناختی هیک (1) پیرامون علوم اجتماعی کاوش کنیم، بجاست به عنوان مقدمه، بر زمینه تاریخی و چگونگی تاثیر و نفوذ علوم طبیعی بر علوم اجتماعی در قرون هجدهم و نوزدهم تامل کنیم. در ضمن طرح این تاثیر، ارزیابی هیک را که یکی از بزرگترین نظریه پردازان اقتصاد سـ*ـیاسی و اندیشه سـ*ـیاسی معاصر جهان غرب است باز خواهیم گفت.
در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، انتخاب روشهای تحقیق در حوزه علوم اجتماعی، از جمله اقتصاد، عمدتا با توجه به نوع و ماهیت مسائل مبتلابه و مورد توجه صورت می گرفت و اگرچه کلیت این سخن به طور مطلق صحیح نیست زیرا حتی در قرن هجدهم نیز نگرش علم پرستانه و سیانیتستی جسته و گریخته ظهور و بروز داشت، به طوری که درر مثل، جای پای آشکار این نگرش را می توان در آثار منتسکیو یافت اما در مجموع، بزرگترین دستاوردهای نظری در علوم اجتماعی در این قرن، از قبیل آثار کانتیون، (2) دیوید هیوم، تورگو (3) و ادم اسمیث، عاری از این نگرش هستند. (4) این استقلال بدین گونه بود که حوزه ها کار و کاوش خود را بدون تامل بر روشها و یا نسبت حوزه معرفتی خود با سایر حوزه ها انجام می دادند. کلمه صعلمش هنوز دلالت و معنای مخصوص و محدود امروزین خود را نیافته بود و هیچ امتیاز و برتری خاصی، علوم طبیعی را از سایر علوم متمایز نمی کرد و علوم طبیعی مقام و منزلت ویژه ای نزد عالمان نداشت. وضع چنان بود که حتی برخی از عالمان طراز اول و نوآور این حوزه ها بدون کمترین دغدغه و تردید و نگرانی، برای اندیشه های خود در مواقعی که قدری کلی تر می شد از عنوان فلسفه استفاده می کردند. برای نمونه، شیمیدان نام آوری چون جان دالتون (5) کتاب معروف خود را نظام جدید فلسفه شیمی نام می دهد و لامارک (6) اثر خود را فلسفه جانورشناسی ،و فورکوری (7) کتاب خود را فلسفه شیمی می نامد. برخی تمامی این حوزه از معارف را صفلسفه طبیعیش می نامیدند و آن را بدین ترتیب از ص علوم اخلاقیش متمایز می کردند.
پیش از این که در اندیشه روش شناختی و معرفت شناختی هیک (1) پیرامون علوم اجتماعی کاوش کنیم، بجاست به عنوان مقدمه، بر زمینه تاریخی و چگونگی تاثیر و نفوذ علوم طبیعی بر علوم اجتماعی در قرون هجدهم و نوزدهم تامل کنیم. در ضمن طرح این تاثیر، ارزیابی هیک را که یکی از بزرگترین نظریه پردازان اقتصاد سـ*ـیاسی و اندیشه سـ*ـیاسی معاصر جهان غرب است باز خواهیم گفت.
در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، انتخاب روشهای تحقیق در حوزه علوم اجتماعی، از جمله اقتصاد، عمدتا با توجه به نوع و ماهیت مسائل مبتلابه و مورد توجه صورت می گرفت و اگرچه کلیت این سخن به طور مطلق صحیح نیست زیرا حتی در قرن هجدهم نیز نگرش علم پرستانه و سیانیتستی جسته و گریخته ظهور و بروز داشت، به طوری که درر مثل، جای پای آشکار این نگرش را می توان در آثار منتسکیو یافت اما در مجموع، بزرگترین دستاوردهای نظری در علوم اجتماعی در این قرن، از قبیل آثار کانتیون، (2) دیوید هیوم، تورگو (3) و ادم اسمیث، عاری از این نگرش هستند. (4) این استقلال بدین گونه بود که حوزه ها کار و کاوش خود را بدون تامل بر روشها و یا نسبت حوزه معرفتی خود با سایر حوزه ها انجام می دادند. کلمه صعلمش هنوز دلالت و معنای مخصوص و محدود امروزین خود را نیافته بود و هیچ امتیاز و برتری خاصی، علوم طبیعی را از سایر علوم متمایز نمی کرد و علوم طبیعی مقام و منزلت ویژه ای نزد عالمان نداشت. وضع چنان بود که حتی برخی از عالمان طراز اول و نوآور این حوزه ها بدون کمترین دغدغه و تردید و نگرانی، برای اندیشه های خود در مواقعی که قدری کلی تر می شد از عنوان فلسفه استفاده می کردند. برای نمونه، شیمیدان نام آوری چون جان دالتون (5) کتاب معروف خود را نظام جدید فلسفه شیمی نام می دهد و لامارک (6) اثر خود را فلسفه جانورشناسی ،و فورکوری (7) کتاب خود را فلسفه شیمی می نامد. برخی تمامی این حوزه از معارف را صفلسفه طبیعیش می نامیدند و آن را بدین ترتیب از ص علوم اخلاقیش متمایز می کردند.
آیا علوم اجتماعی باید از ارزشهای علوم طبیعی تبعیت کند؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com