خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Melika_hsh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
107
امتیاز واکنش
979
امتیاز
213
سن
17
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
7 روز 7 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
از زبان فرحزاد#

با لباس سرمه‌ای رنگی که به تن داشتم بر روی ایوان شمالی ایستاده و نگاهی به اندک تعداد تفنگچی‌ها انداختم. صدایم را صاف کرده و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
- اقبال عجیبی در انتظار ماست. یا به بالاترین مقام یعنی درجه‌ی شهادت در راه نامـ*ـوس و وطن می‌رسیم و یا پیروزمندانه به چشمان خانواده‌هامون نگاه می‌کنیم و امنیتمون رو جشن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یاغی تبار | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، Tiralin، SelmA و 5 نفر دیگر

Melika_hsh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
107
امتیاز واکنش
979
امتیاز
213
سن
17
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
7 روز 7 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
از زبان شهرزاد#

نگاهم خیره ی شمعدانی های مادربزرگ بود و دلم پر از تشویش. گویی در دلم رخت می شستند و میدانستم این حس و حال بی معنا نیست. قرارم را در عمارت میدیدم و میدانستم که همه ی این ناخوشی ها بدان جا ختم می شود. گره روسری ام را محکم کرده و بدون اینکه توضیحی به مادربزرگ و مادرم بدهم فقط گفتم که باید به عمارت بازگردم. سوار اسب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان یاغی تبار | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، MaRjAn، daryam1 و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا