- عضویت
- 20/4/22
- ارسال ها
- 107
- امتیاز واکنش
- 979
- امتیاز
- 213
- سن
- 17
- محل سکونت
- اردبیل
- زمان حضور
- 7 روز 7 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
از زبان فرحزاد#
با لباس سرمهای رنگی که به تن داشتم بر روی ایوان شمالی ایستاده و نگاهی به اندک تعداد تفنگچیها انداختم. صدایم را صاف کرده و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
- اقبال عجیبی در انتظار ماست. یا به بالاترین مقام یعنی درجهی شهادت در راه نامـ*ـوس و وطن میرسیم و یا پیروزمندانه به چشمان خانوادههامون نگاه میکنیم و امنیتمون رو جشن...
با لباس سرمهای رنگی که به تن داشتم بر روی ایوان شمالی ایستاده و نگاهی به اندک تعداد تفنگچیها انداختم. صدایم را صاف کرده و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
- اقبال عجیبی در انتظار ماست. یا به بالاترین مقام یعنی درجهی شهادت در راه نامـ*ـوس و وطن میرسیم و یا پیروزمندانه به چشمان خانوادههامون نگاه میکنیم و امنیتمون رو جشن...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان یاغی تبار | Melika_hsh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com