خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
مجموعه اشعار: آوارهای حزن
نام شاعر: آیناز کاربر انجمن رمان ۹۸
قالب: سپید
ژانر: تراژدی، عاشقانه
درست است
که من محبت را به تو آموختم؛
اما پس از اتمام شاگردی
چنان در یخ‌بندان بی‌مهری
و جهانی پر از سیاهی و تاریکی
به من گرمای عشق بخشیدی
و الفبای دوست داشتن را
روی دستان نوازش‌گرت حک کردی
که من هرگز
در دل خویش

چنین مهری نیافتم!


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: حسینعلی مبینی کشه، Whisper، Sajede Khatami و 9 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگرانی‌ام بابت مرگ تنها
فرو بستن چشمانم
بر فر و فروغ آن چشم‌ها
و فراق تلخ لـ*ـب‌هایم
از ش*راب گس این لـ*ـب‌ها
و خاموشی مشامم
از عطر پیراهنت
که می‌رباید هر بار
هوشیاری من را
و دلتنگی بی‌پایانم
حتی زیر سقف شانه‌ها
پریشان و پر تلاطم
طلب می‌کند

آ*غو*شی گرم و بی‌انتها


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
در خانه‌ای‌ پوشالی
تعلق‌یافته به
امیدهای واهی
گام برمی‌دارم
و با اشک‌ها
چشمانم را تار می‌کنم
مبادا نگاهم بیوفتد
به آینه‌های سرنوشت
که سرتاسر دیوارها
آویزان شده‌اند
و پایان را نشان می‌دهند
پایان عشق
پایان نفس‌ها
پایان قدم‌ها
پایان تو

و پایان من


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیبا!
ما می‌دانیم
که در همین سال‌ها
در همین ماه‌ها
و حتی
در همین شب‌ها
ممکن است
بیاید جبر مرگ
با تیغ کین
بخراشد شاه‌رگ
در حمام فین
ما باخبریم
از بی‌رحمانه محکوم شدن
به حکم حزین مختوم شدن
اما بلورهایی که می‌غلتد
روی گونه‌هایت
بزاقی نیست
که بمکی با آن
زخمت را
و تسکین دهد
دردت را
تو نیستی
شازده‌ی سوار بر اسب
و من نبودم نیز
دختر خوشبخت قصه‌ها
اندیشه به بهشت
خجستگی‌ست
تا آخرین نفس
بـ*ـو*سه‌های گرم و دلتنگت را
بر پیکرم بریز
حتی اگر بیش از جنازه‌ای سرد
چیزی نبود مقابلت...


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
زده است به سرم
هـ*ـوس سیگار شدن
تا تو ز من
هر شب و هر شب
کام گیری
و رد سرخی لـ*ـبت
بماند بر بدنم
که در خلوت خویش
به آ*غو*ش گیرمش
حتی اگر
باقی جانم
به خاکستر و دود
شود بدل
درد و زجر می‌طلبم
به قیمت
پریشانی و بی‌تابی چشمانت
و بـ*ـو*سه‌هایی که
بر زخمم می‌زنی
تا باشند درمانی
بر رنج بی‌پایانم
دلم مرگ می‌خواهد
به بهانه‌ی
انداخته شدن
در آ*غو*شت
و دلتنگم شدن
حتی در پیکری مرده
دلم محتاج است
دوست داشنت را


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
نشسته‌ام در کافه‌ی عشق
و عطر رشته‌های زلفت
چاشنی اغواگرِ
اسپرسوهایی شده‌اند
که مرا هر لحظه
بیشتر شیفته‌ی نگاهت می‌کنند
باریستای خوبی هستی زیبا
نمی‌دانم باید خود را
از شدت ضعف
همین حالا
به بـ*ـو*سه‌هایت آغشته کنم
یا آن‌ها را
در دستمال حریر نوازش‌هایت
بپیچم تا با خود ببرم
و درد دلتنگی‌ات
هرگز
به سراغم نیاید


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
میان شاعران
و اشعار فلسفی‌
هرگز و هرگز
نشدم شاعر چیره‌دستی
زیرا
در ژرفای
گودال چشم‌هایت
جست‌ و جو کردم و یافتم
فلسفه‌ای گنگ و تاریک را
که برایم
راز خلقت شد
و عاجز مانده‌ام
در حل آن
برحتم سرودن در وصفش
کار ساحر ماهریست
و من نیستم
چیزی جز بنده‌ای
درمانده و قاصر
که برنمی‌آید
کاری ز دستش
غیر از پرستشی
کلیشه‌ای و بی‌اختیار


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
من خالی شده‌ام
تهی و واهی
قایق‌هایی که بر دریای دلم
شناور بودند
یک به یک غرق شده‌اند
و تکه‌هایشان در قلبم
فرو رفته است
می‌خندم
با همان تحریر لوده‌وارِ
قهقهه‌های شبانه
آن فروغ چشمانم را اما
هرگز نمیابم
گویا فرسنگ‌ها دورتر از
درخت‌های آلبالو
گم شده است
چشمانم می‌بارند
اما دردی که
در اشک‌ها نهفته بود
و عطر تسکینِ
امیدهای واهی را می‌داد
پر کشیده است
این خون گریستن‌ها
از ناچاری‌ایست که خفه‌ام می‌کند
من در جاده‌ی بیراهگی
گام برمی‌دارم
و میان زمین و فلک پوچستان
خرد می‌شوم
گویا دریایی شده‌ام
که در ژرفای دلش
گردابی سرکوب‌شده
طغیان می‌کند
و پیش از بدل شدن
به موجی مرگبار
بی‌رحمانه برمی‌گردد
و همانند تازیانه‌ای
به وجود خودش برمی‌خورد


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 7 نفر دیگر

Aynaz1

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/12/21
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
577
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
14 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیبا!
دردهایم چیزی نیستند
که در نظم و قافیه‌ و آرایه
درک شوند
رنج‌هایم را
نه تراژدی رومئو و ژولیت
توصیف می‌کند
و نه ظلم‌هایی که
بر قلبم خراش می‌اندازند را
درام زهرآگین هملت
هزاران حرف ناگفته در دل دارم
جوهر قلمم اما
ناخوانایی احساس دارد انگار
گویا باید در خون خویش زنمش
و بنویسم با آن
تا مردم بفهمند غمی را
که بر گلویم چنگ می‌اندازد...


★مجموعه اشعار آوارهای حزن | Aynaz1 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Whisper، Sajede Khatami، سیده کوثر موسوی و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا