خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
فلما جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من‏العلم و حاق بهم ما کانوا به‏یستهزءون.» (51) «و چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند، به آن چیز [ مختصرى ]از دانش که نزدشان بود خرسند شدند و [ سرانجام ] آنچه به ریشخند مى‏گرفتند آنان رافروگرفت‏».
این آیات به روشنى مى‏رساند که از دیدگاه اسلام، ابزارهاى ادراکى انسان به گونه‏اى‏نیست که مستقلا بتواند درراه تکامل خود، در رفتارهاى فردى و اجتماعى، همواره مسیرصحیح را از باطل تشخیص دهد.
بازرگان، که جدایى دین از سـ*ـیاست را تایید کرد، خود پیشتر در کتاب بازیابى ارزشها،در نقد اومانیسم نوشته‏بود:
«آنهایى که از خدا مهجور و محروم شده بودند، به قول خدا و به خلیفه خدا (انسان)روآوردند، غافل از این که انسان مختار و گرفتار خود شده بیش از آنچه بنده خدا وتصویرى از او باشد پیروى از شیطان و از نفس اماره بالسوء مى‏نماید در فطرت انسان‏اگر، همانطور که در روانشناسى و جامعه‏شناسى محقق شده است، کششهاى طبیعى‏خدادادى براى زیبایى و کنجکاوى و نیکوکارى وجود داشته خالق هنر و علم و انسانیت‏و نوعدوستى شده‏ایم شیطنت و طاغوتیت، موجد و فساد و خونریزى هم در سرشتمان‏جاسازى گشته است.» (52)
در این جا دو نکته شایان توجه است:
اول: اصل این اندیشه و طرز پاسخ صغروى ما به آن، از سنخ مسائل کلامى و برون‏دینى است، در حالى که نگاه درون دینى به مسائل اسلام، جایى براى بروز این اندیشه‏باقى نمى‏گذارد و پیش از این نیز گفتیم که ریشه این سخن در رویارویى با مسیحیت‏بوده‏است. وقتى اسلام خود، حقوق اساسى در حکومت را بیان فرموده و وقتى از متن دین‏اسلام درمى‏یابیم که نبى‏اکرم - صلى‏الله علیه و آله - و ائمه اطهار - علیهم‏السلام - پس از آن‏حضرت و فقهاى جامع‏شان در زمان غیبت‏براى حکومت منصوب شده‏اند، دیگر چه‏جاى سؤال است که آیا اسلام حکومت دارد یا نه؟
بله نگاه اسلام به دنیا، واقع بینانه است و آن را محل امتحان و گذر مى‏داند، لذا تمام‏بیان او در مسائل دنیا و از جمله حکومت، هدفدار و جهت‏دار است اما این هدفدارى‏باعث نمى‏شود آن را منصرف از قصد سامان امور دنیا بدانیم.
دوم: این دید واقع بینانه در محدودیت دانش بشر، براى او انتظارات خاصى را از دین‏خاتم ایجاد کرده است. انتظار برنامه‏اى براى سامان دنیا و از جمله طرح حکومت، که‏بتواند سعادت او را در دنیا و آخرت تامین کند. این انتظارات گرچه به عنوان ارتکازات‏عقلایى، در فهم متون دینى بى‏تاثیر نیست اما نمى‏تواند قلمرویى را که در دین نیست، به‏آن تحمیل کند چرا که متن، خود سخن مى‏گوید و انتظارات پیشین را تعدیل و یا تبدیل واصلاح مى‏کند.
حذف «سنت‏» از شمار منابع دین
آنان که تنظیم روابط اجتماعى و سامان امور دنیا را خارج از برنامه اسلامى مى‏دانند،خود مواجه با انبوهى از سنت نبوى و ائمه اطهار در این باره دیده‏اند و بنابراین، حذف‏این بخش از سنت از اعداد منابع دین، راهى است آنان پیموده‏اند. مهندس مهدى‏بازرگان در مقاله «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا» مى‏گوید:
«حضرت رسول و امامان و بزرگان دین مانند هر انسان و بندگان مؤمن و برجستگان‏امت، علاوه بر وظایف رسالت و امامت، معلم و مصلح و مؤظف به خدمت و اعمال‏صالح بودند و مى‏بایستى به مصداق (ولکم فى رسول‏الله اسوة حسنه) الگو و نمونه باشند.بنابراین در کنار وظایف نبوت و سوق‏دادن به خدا و آخرت، هر جا که عهده‏دار کارى‏براى زندگى شخصى یا عمومى شده‏اند به اصلاح و آموزش مردم و به دعوت به خیر یاامر به معروف و نهى از منکر نیز پرداخته به عنوان انسان مسلمان و خداپرست‏با ایمان‏مبادرت به خدمت و تربیت همنوعان مى‏کرده‏اند تعلیماتى که این نظرها داده‏اند در عین‏ارزنده و ممتاز بودن جزء دین و شریعت‏حساب نمى‏شود و مشمول «ان هو الا وحى‏یوحى‏» نمى‏گردد.» (53)
محمد سلیمان‏الاسقر، در کتاب «افعال الرسول‏» (54) مى‏گوید: «افعال دنیوى‏رسول‏اکرم(ص) به هفت دسته تقسیم مى‏شود: طبابت، زراعت، صناعت، تجارت،مکاسب دیگر، تدابیر و اداره جامعه. لزوم متابعت و تاسى در آنچه از آن حضرت در این‏زمینه‏ها به ما رسیده، متوقف است‏بر این که اعتقادات حضرت در این امور مطابق واقع‏باشد و به عبارت دیگر حضرت در این امور نیز معصوم باشد». او خود در انکار این مبنابه دو دلیل تمسک مى‏کند:
1- آیه «قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى‏» (55) «بگو: من هم مثل شما بشرى هستم [ ولى ]به من وحى مى‏شود».


دین و سـ*ـیاست

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
روایت عایشه: رسول اکرم(ص) صداهایى شنید و از آن پرسید، گفتند نخل را لقاح‏مى‏دهند حضرت فرمود اگر رهایش کنند خودش اصلاح مى‏شود و آنان لقاح را ترک‏کردند آن سال نخل بارور نشد، این خبر را به حضرت رساندند ایشان فرمود:
«اذا کان شیئا من امر دنیاکم فشانکم به و اذا کان شیئا من امر دینکم فالى‏»، «اگر کارى‏درباره دنیایتان است‏خودتان به آن رسیدگى کنید و اگر کارى درباره دینتان است‏به من‏رجوع کنید.» (56)
بازرگان هم براى قضاوت خود در حذف این بخش از گفتار و رفتار دلیل پیامبر وامامان(ع) از سنت و دین، دلیل مستقلى ذکر نکرده و فرضیه جدایى دین از امور دنیا را ازابتداء مفروض گرفته است.
عمده دلیل او بر جدایى دین از امور دنیا دو امر است: 1 - هدف دین منحصر در خداو آخرت است; 2 - دین منحصر است در مسائلى که دست دانش بشر به آن نمى‏رسد وامور دنیا در دسترس دانش بشر است.
ملاحظه مى‏شود که نحوه قضاوت بازرگان و محمد سلیمان‏الاسقر در این مساله‏متفاوت است گرچه هر دو به یک نتیجه رسیده‏اند.
در این مقاله، که اصل سخن در مبناى جدایى دین از امور دنیا است، به ادله بازرگان‏در این مبنا پاسخ گفتیم; اما سزاوار است که پس از ابطال مبناى جدایى دین از امور دنیا واثبات امکان دخالت دین در امور دنیا و از جمله سـ*ـیاست، براى قضاوت در مساله حذف‏گفتار و رفتار در این امور دنیا از سنت و دین به صورت مستقل و خرد به بررسى بنشینیم.
اول - امورى که «محمد سلیمان‏الاسقر» به عنوان افعال دنیوى رسول‏اکرم(ص)شمرده است، همگى از یک سنخ و در یک مرتبه نیستند. «حکومت‏» از آن میان، داراى‏سه ویژگى است که هر یک به نوعى آن را داخل دین قرار مى‏دهد در حالى که امور دیگرفاقد این سه ویژگى‏اند:
اول: رسول‏اکرم(ص) و ائمه‏اطهار(ع) از جانب خداوند، متصدى امر زراعت وصنعت نشده‏اند و خود نیز چنین ادعائى نکرده‏اند. در حالى که امر «حکومت‏» و اداره‏جامعه، مسؤلیتى است که خداوند بر عهده آنان نهاده و منصب کومت‏براى‏نبى‏اکرم(ص)، منصبى دینى به شمار مى‏آید. چنانکه خلافت ائمه‏اطهار(ع) هم منصب‏دینى و ابلاغ آن توسط رسول‏اکرم(ص) از وظایف رسالت‏بوده است و شاهد ما قرآن وروایات است.
دوم: اهمیت‏حکومت در سرنوشت دنیوى و اخروى انسان، نسبت‏به دیگر اموردنیوى، قابل مقایسه نیست زیرا که «حکومت‏» در جهت‏دهى شئون مختلف زندگى‏فردى و اجتماعى، بشدت مؤثر است. لذا لزوم تشریع و دخالت دین در امر حکومت،بیش از دیگر امور است.
بازرگان پیش‏از تحویل‏فکرى خود، در جزوه «مرز بین دین‏وسیاست‏»،در پاسخ‏کسانى‏که سـ*ـیاست را مانند طبابت امرى تخصصى دانسته که باید به اهلش واگذار شود مى‏گوید:
«این دسته، دانسته یا ندانسته اشتباه مى‏نمایند، قیاس مع‏الفارق مى‏کنند. میان طبابت‏و سـ*ـیاست‏خیلى فرق است، عمل طبیب هر قدر ضرورى و اساسى باشد، یک عمل‏جزئى موقت‏براى دورانهاى کوتاهى از زندگى فرداست و چندان وسیله سوء استفاده‏شدید نیست... از طرف دیگر نظارت و کنترل آن آسان است و سلب آزادى از شخص‏نمى‏شود در حالى که سیاستمدار و شخص حاکم مقدرات و سرنوشت‏یک ملت را دردست مى‏گیرد. مردم را در جهت مطلوب خود به کار و حرکت وامى‏دارد. غفلت در این‏امر عواقب زیان‏بخش عمومى و کلى دارد....» (57)
سوم: امور دنیوى را مى‏توان به دو بخش تقسیم کرد:
1 - آنچه از سنخ ارتباط انسان با طبیعت است.
2 - آنچه از سنخ ارتباط انسان با انسانهاى دیگر در این امور است.
بخش اول مانند فن و دانش زراعت و طبابت و صنعت و ... است که اولا با پیشرفت‏علوم متحول مى‏شود; و ثانیا پیامبراکرم(ص) مردم را به طلب علم و دانش در آن ترغیب‏نموده است.
بخش دوم خود بر دو قسم است:


دین و سـ*ـیاست

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش دوم خود بر دو قسم است:
الف) ثابت: که شامل حقوق زراعت و طبابت و صنعت و ... و حقوق ثابت (اساسى)حکومت مى‏شود، که به دلیل ثبات و مطابقت‏با اهداف دین، جزو دین است.
ب) متغیر: و مراد از آن، احکام حکومتى در این امور است که به دلیل عدم ثبات،مضمون آن، جزء دین نیست اما داراى جنبه‏هاى ثابتى است که از آن جهت، جزء دین‏قرار مى‏گیرد.
«شهید صدر» در کتاب گرانقدر اقتصادنا، درباره حیطه قانونگذارى اسلام سخنى‏دارد که بى‏ارتباط به تفاوت مذکور نیست:
«انسان در حیات اقتصادى خود، با دو امر در ارتباط است، نخست ارتباط با طبیعت‏یاثروتهایى که در قالب «ابزار تولید» تجسم مى‏یابد، و دیگرى ارتباط با انسانهاى دیگر، که‏در «حقوق‏» منعکس مى‏شود. اسلام میان این دو نوع ارتباط تفاوت گذاشته است. ارتباط‏انسان با طبیعت، در طول زمان به تبع مشکلات جدید و راههایى که انسان در حل آن‏مى‏یابد تکامل پیدا مى‏کند و پیوسته سیطره او را بر طبیعت افزایش مى‏دهد. اما ارتباط اوبا انسانهاى دیگر متحول نمى‏شود چرا که این ارتباط براى حل مشکلات ثابتى به وجودآمده است. مثلا هر جامعه‏اى که در خلال ارتباطش با طبیعت، بر ثروتى ست‏یافت، بامشکل توزیع آن و تخصیص حقوق افراد و جامعه در آن مواجه خواهد شد. چه تولید درسطح نیروى بخار و برق صورت گیرد چه در سطح آسیاب دستى. قوانین اسلام درباره‏ارتباط نوع دوم است و لذا ثابت و جاودان است و مى‏تواند روابط انسانها را در هر زمانى‏تنظیم نماید. اما گاه، پیشرفت رابـ*ـطه اول بر اجتماعى تاثیر مى‏گذارد، لذا اسلام به حاکم‏اسلامى این اختیار را داده است که در دایره فعالیتهاى مباح قوانینى را جعل کند تا این‏تاثیرات را در راستاى اهداف حکومت اسلامى قرار دهد.» (58)
نتیجه آن که مسائل «ثابت‏» مربوط به حکومت، که از سنت‏به ما رسیده‏است چه درحقوق اساسى آن و چه در شیوه‏ها و ملاکهاى صدور آن جزء دین محسوب مى‏شود.
دوم - گذشته از روایات متواترى که درباره «علم‏الامام‏» در منابع روایى شیعه وجوددارد، در خصوص مساله سـ*ـیاست و اداره جامعه، روایاتى وجود دارد که عصمت‏رسول‏اکرم(ص) و ائمه‏اطهار(ع) را در آن ثابت مى‏کند. مرحوم کلینى بخشى از این‏روایات را در باب تفویض گردآورده است:
عن فضیل‏بن یسار قال: سمعت اباعبدالله(ع) یقول لبعض اصحاب قیس‏الماصر: ان‏الله‏عزوجل ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب قال: «انک لعلى خلق عظیم‏»، ثم فوض الیه‏امرالدین و الامه لیسوس عباده فقال عزوجل: «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»و ان رسول‏الله(ص) کان مسددا موفقا مؤیدا بروح القدس، لایزل و لایحظى فى شى‏ء مما یسوس‏به‏الخلق متادب باداب‏الله.... (59)
فضیل بن یسار مى‏گوید: شنیدم امام صادق(ع) به بعضى از اصحاب قیس ماصرفرمود: همانا خداوند عزوجل پیغمبرش را تربیت کرد پس نیکو تربیت کرد. چون تربیت‏او را تکمیل نمود گفت: «تو بر خلق و خوى عظیمى استوارى‏» سپس امر دین و امامت رابه او واگذار فرمود تا سـ*ـیاست‏بندگانش را به عهده گیرد سپس فرمود:
«آنچه رسول براى شما آورده بگیرید و از آنچه شما را نهى کرده بازایستید» همانارسول خدا استوار و موفق و مؤید به روح‏القدس بود، نسبت‏به سـ*ـیاست و تدبیر خلق‏هیچگونه لغزش و خطایى نداشت. به آداب خدا تربیت‏شد....
در روایت دیگرى از همین باب از امام صادق(ع) مى‏گوید: «آنچه را خدا به رسولش‏واگذار نموده به ما واگذار کرد.» (60)
سوم - چنانچه گذشت، اصول کلى سـ*ـیاست و حکومت در اسلام، از قرآن و سنت‏مفسر، (گفتار و رفتارى که ناظر به آیات قرآن است)، استفاده مى‏شود لذا حذف این‏بخش از سنت هم سود چندانى به منادیان جدایى دین از سـ*ـیاست نمى‏بخشد.


دین و سـ*ـیاست

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پى‏نوشت‏ها:
1- مراد گفتار غیر از قرآن و رفتار غیر از افعال شخصى و خصوصى است. رجوع کنید به: الشاطبى‏ابى‏اسحق، الموفقات فى اصول الشریعه، دارالمعرفه، بیروت، الجزءالرابع، ص 3، درباره قید افعال‏شخصى در همین نوشتار سخن خواهیم گفت.
2- نحل/ 44.
3- ترجمه آیات، مطابق با ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند است.
4- حشر/7.
5- احزاب/ 21.
6- جعفر لنگرودى، ترمینولوژى، ص 371، شماره 2981.
7- گفته مى‏شود «اقتضاى جامعه دینى این است که حکومت نیز دینى باشد ولو برنامه حکومت را از دین‏نگیرد» اما این مقدار از مناسبت تنها براى اسناد عرفى حکومت‏به دین کافى است و در بحثهاى جامعه‏شناختى مفید است، نه براى اسناد حقیقى و بحثهاى کلامى و فقهى، حداکثر دینى بودن حکومت‏بنابراین نظریه عبارت است از این که حکومت‏سر مخالفت‏با آیینهاى دینى و الگوهاى جاافتاده دینى رانداشته باشد و به آن احترام بگذارد و همچنین دست رهبران دینى را در اشاعه تقواى دینى بازبگذارد.
8- ر.ک: عبدالکریم سروش، ایدئولوژى و دین دنیوى، کیان شماره 31. و نیز: مهدى بازرگان، جزوه خدا وآخرت هدف بعثت انبیاء.
9- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 362، ج 1.
10- على عبدالرازق، الاسلام و اصول الحکم، ص 145، بند 3.
11- همان، ص 149، بند 10.
12- نساء/ 59.
13- ر.ک: طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج 4، ص 412.
14- نساء/ 105.
15- ابن هشام، السیرة‏النبویه، ج 2، ص 424.
16- شیعه به آیاتى چون «انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا...» و حدیث غدیر و مانند آن و اهل سنت‏به‏آیات شورى و حدیث لایجتمع امتى على‏الخطاء و امثال آن تمسک کرده‏اند.
17- در مجلسى که براى انتخاب عثمان به خلافت تشکیل شد عبدالرحمن به على‏بن ابى‏طالب گفت‏با توبیعت مى‏کنم به شرطى که به کتاب و سنت نبوى و سیره ابوبکر و عمر عمل کنى، او پاسخ داد به کتاب‏و سنت نبوى عمل مى‏کنم ولى عثمان آن شرط را پذیرفت. ر.ک: تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 162.
18- مائده/ 67، براى شان نزول و تفسیر رجوع کنید به المیزان، ج 6، ص 42.
19- مائده/ 3، براى شان نزول و تفسیر رجوع کنید به المیزان، ج 5، ص 177.
20- ر.ک: وسائل‏الشیعه، شیخ محمدبن الحسن الحرالعاملى، ج 18، باب 11، از ابواب صفات القاضى.
21- على‏بن‏الحسین الکرکى، جامع المقاصد، ج 4، ص 44.
22- ر.ک: الشهید السیدمحمد باقرالصدر، اقتصادنا، مجمع‏الشهید الصدر العلمى والثقافى، ص 401.
23- همان.
24- آل‏عمران / 159.
25- مهدى بازرگان، جزوه آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، سمینار هفت جلسه‏اى، بهمن‏ماه 1372، ص 37.
26- همان، ص 36.
27- ابن خلدون مى‏نویسد «اسلام برخلاف دیگر ادیان، علاوه بر دعوت و تبلیغ، به تنفیذ و اجراى آن نیزپرداخته است.
28- میرچاالیان، فرهنگ و دین، مقاله جدا انگارى دین و دنیا، ترجمه دکتر مرتضى اسعدى، ص 135.
29- براى نمونه: طه/ 126 - 124.
30- براى نمونه: توبه/ 36 - 35 و قلم/ 43 - 42.
31- براى نمونه: زلزله/ 8 - 6.
32- این جمله را در روایات نیافتم. ر.ک: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 105، ص 8.
33- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 78، ص 46، روایت 57، باب 16.
34- احزاب / 67.
35- احزاب / 46.
36- حدید / 25.
37- مهدى بازرگان، جزوه آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، ص 11.
38- ر.ک: محمد تقى مصباح، دروس فلسفه اخلاق، ص 195.
39- درباره‏محدودیت‏علوم‏ر.ک:المیزان، علامه‏طباطبایى،دارالکتب‏الاسلامى، ج‏6، ص‏214، ج 1،ص‏297.
40- علق/ 5 - 1.
41- اعراف/ 176 و نحل/ 44.
42- زمر/ 9.
43- شمس/ 8.
44- اسراء/ 85.
45- بقره/ 216.
46- علق/ 7 - 5.
47- عادیات/ 8.
48- اسراء/ 11.
49- نمل/ 14.
50- حدید/ 14.
51- مؤمن/ 83.
52- مهدى بازرگان، بازیابى ارزشها، ج 3، ص 152، بى‏جا، بى‏تا.
53- جزوه «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا»، ص 29.
54- محمد سلیمان الاشقر، افعال الرسول و دلالتها على‏الاحکام الشرعیه، مؤسسه الرساله، ج 1، ص 239.
55- کهف/ 110
56- المسند للام احمد بن حنبل، دارالفکر (حروفچین)، ج 9، ص 438، حدیث 24974.
57- مرز بین دین‏وسیاست، نقل‏وتکمیل سخنرانى، مهدى بازرگان در دومین کنگره انجمنهاى‏اسلامى‏ایران.
58- خلاصه‏از: الشهید السید محمد باقر الصدر، اقتصادنا، مجمع الشهید الصدر العلمى و الثقانى،ص‏745-722.
59- ابى‏جعفر محمدبن یعقوب الکلینى، الاصول من‏الکافى، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 266، کتاب‏الحجه، باب «التفویض الى رسول‏الله(ص) و الى‏الائمه(ع) فى امرالدین‏»، حدیث 4.
60- همان، حدیث 2.
منبع: انسانی


دین و سـ*ـیاست

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا