خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوره‌ی سلطنت رضاشاه پهلوی (1304-1320) از جنبه‌ی حکومتی دوره‌ی استقرار حاکمیت نظامی، و پیوند دیوان سالاری سنّتی با عناصر نوگرا و شکل گیری نهادهای جدید و نظام اداری بود. این عصر از جنبه‌ی اجتماعی، سـ*ـیاسی، دوره‌ی انتقال از نظام فئودالی و حاکمیت چندگانه به حاکمیت متمرکز و از جنبه‌ی فرهنگی - مذهبی، دوره‌ی برخورد ارزش‌های سنّتی و مذهبی با فرهنگ وارداتی غربی و غیر دینی و از جنبه‌ی اقتصادی، دوره‌ی تکوین صنایع جدید بر پایه‌ی فنّاوری غرب بود.

دوران پهلوی اول

عصر پهلوی اول از دو دوره‌ی مشخص تشکیل می‌شود:
دوره‌ی نخست (1304-1312ش) پس از گذر از یک مقطع کوتاه (1299-1304ش) برای دستیابی به حاکمیت و با انقراض سلسله‌ی قاجاریه و تاج گذاری رضاشاه شکل گرفت. شاخص اصلی این دوره حضور افراد نوگرا و تحصیل کرده‌ی غرب چون علی اکبر داور، عبدالحسین تیمورتاش و نصرت الدوله فیروز (از خاندان فرمانفرما) است که شاه از طریق آنان موفق به اجرای برنامه‌های نوسازی شد. این دوره همچنین دوره‌ی آغاز طرح‌های اقتصادی بلند مدت چون طرح احداث راه آهن، شروع تحول در نظام قضایی و آموزشی، ایجاد تغییر در پوشش سنّتی و مقابله با پوشش دینی و آغاز تحول در آداب و رسوم سنّتی و مذهبی بود.

دوره‌ی دوم (1312-1320ش)، به بیان صریح رضاشاه، دوره‌ی «رژیم یک نفره» یا حاکمیت مطلق بود. شاخصه‌های این دوره کنار گذاشتن رجال مقتدر دوره‌ی نخست چون تیمورتاش و داور، اجرای سـ*ـیاست‌های غیر دینی و غرب گرای و بهره برداری از طرح‌هایی بود که در دوره‌ی نخست سلطنت به اجرا درآمده بود.

جایگاه حکومت پهلوی اول

شکل اجرایی حکومت، استبداد شرقی در قالب نظامی غرب گرا بود؛ شاه در رأس هرم قدرت قرار داشت و بر هر سه قوه‌ی مجریه و مقننه و قضائیه ریاست می‌کرد. در اوایل سلطنت، تأسیس شوراهای دولتی در دستور کار قرار داشت ولی از بدو تشکیل نخستین کابینه به ریاست محمدعلی فروغی (ذُکاء الملک) در 1304ش، وظیفه‌ی وزرا تا حد رابط بین وزارتخانه و شاه و اطاعت محض از وی تقلیل یافت و قدرت اجرایی کابینه از مرز تأیید و تصویب دستورات شاه فراتر نرفت. دوام کابینه و مدت زمان خدمت نخست وزیران بستگی تام به رأی شاه داشت و امر به استعفا بی‌چون و چرا به اجرا در می‌آمد؛ کابینه‌ی فروغی نخستین قربانی این سـ*ـیاست بود. فقدان قدرت در تصمیم گیری‌ها و لزوم تأیید شاه و حتی بی‌خبر بودن از عملکرد وزرا ادامه‌ی انجام خدمت را برای بسیاری از نخست وزیران غیر ممکن ساخت؛ استعفای مهدیقلی خان هدایت (مخبرالسلطنه)، که به گفته‌ی خودش «در حاشیه مَشی می‌کرد» به همین دلایل صورت گرفت.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه اعضای دولت پهلوی اول

هیئت دولت غالباً ترکیبی از نخبگان و سیاستمداران دوره‌ی قاجار نظیر فروغی و مستوفی الممالک و هدایت، که معمولاً در رأس کابینه بودند، و گروهی از تحصیل کردگان غرب با اندیشه‌های نوگرا نظیر تیمورتاش و فیروز و داور بود که مجریان تحولات عصر پهلوی به شمار می‌رفتند. به نظر می‌رسد که هدف شاه از واگذاری منصب نخست وزیری به سیاستمداران دوره‌ی قاجار، کسب اعتبار و نفوذ اجتماعی و سـ*ـیاسی برای حکومت پهلوی بود و در عین حال، پذیرفتن برنامه‌های تجددگرای شاه نیز عامل مهمی در این انتخاب به شمار می‌رفت. از سوی دیگر، تحصیلکردگان غرب که در سرنگونی قاجاریه و استقرار سلطنت پهلوی نقش مؤثری داشتند با به دست گرفتن ابتکار عمل در سـ*ـیاست گذاری حکومت پهلوی نقش تعیین کننده‌ای داشتند. برای مثال، داور با طرح «دولت گرایی» در اقتصاد کشور، زمینه‌ی ایجاد بخش دولتی و انحصارهای دولتی را فراهم کرد و تیمورتاش از 1305-1310ش، در مقام وزیر دربار، با وجود تشکیلات وزارت امور خارجه، راهبر اصلی سـ*ـیاست خارجی کشور بود.

جایگاه اعضای دولت پهلوی دوم

در دوره‌ی دوم سلطنت، گروهی از سیاستگران قاجار و رجال عصر جدید نظیر مستوفی الممالک و هدایت از کار کناره گرفتند و عده‌ای از آنان چون سید حسن تقی زاده کنار گذاشته شدند و گروهی دیگر چون تیمورتاش و سردار اسعد بختیاری و نصرت الدوله‌ی فیروز به دلیل سوءظنی که شاه به آنان داشت از کار کنار گذاشته شده سپس به قتل رسیدند. از آن پس تا پایان سلطنت، منصب نخست وزیری به افرادی چون محمود جم، متین دفتری و علی منصور سپرده شد. مجموعاً در فاصله‌ی 1304-1320 ش نزدیک به پنجاه وزیر در ده کابینه امور دولتی را اداره می‌کردند. با وجود نظامی بودن شکل حکومت، اعضای هیئت دولت، حتی وزیر جنگ، غالباً غیر نظامی بودند.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه قدرت نظامی در دوران پهلوی اول

بنیان ارتش پهلوی بر حول محور شخص شاه بود و رشته‌ی امور کاملاً به شخصیت و نفوذ نظامی وی وابسته بود. نظامیان، علاوه بر وظایف نظامی، با در اختیار گرفتن امور اداری، حوزه‌ی دخالت و اقتدار خود را وسیع‌تر کرده بودند، و چنان که گفته می‌شود به دلیل فقدان نظارت صحیح مرکزی بر امور ولایات، شماری از آنان از فرصت‌های مناسب برای کسب ثروت بهره می‌جستند. از بین رفتن مرز میان حوزه‌ی اقتدار نظامیان و مقامات کشوری، تنشی در نظام اداری به وجود می‌آورد که گاه به استعفای مقامات اداری منجر می‌شد. در این میان، برخی از امرای ارتش که درصدد آبادانی مناطق تحت نفوذ خود بودند، با کارشکنی گروهی از کارگزاران نظام پهلوی و سوء ظن شاه نسبت به موفقیت‌های آنان روبرو می‌شدند؛ چنان که محبوبیت و نفوذ اخلاقی عبدالله‌خان طهماسبی، امیرلشکر شمال در آذربایجان، بیم و سوء ظن شاه را برانگیخت و شاه با سفر به منطقه، برای جلوگیری از نفوذ بیشتر وی در آن منطقه او را به مرکز بازگرداند. اخلال و دسیسه چینی در سطح فرماندهان ارتش همواره وجود داشت. توطئه‌ی هم قطاران ارتشی برای یکدیگر در بسیاری از موارد به سقوط یا قتل آنان منجر می‌شد.

ارتش ستون اصلی قدرت شاه بود و قسمت اعظم عایدات دولتی صرف هزینه‌های آن می‌شد، چنان که در فاصله‌ی سال‌های 1304-1320 ش بودجه‌ی دفاعی ارتش به بیش از پنج برابر رسید. ارتش پهلوی با وجود تأمین امکانات فنی و اداری و رفاهی و آموزشی نظیر مجهز شدن به نیروی هوایی و دریایی، تأسیس دانشگاه جنگ برای آموزش نظامیان، افزایش نفرات نظامی با اجرای قانون نظام وظیفه و ادعای شاه مبنی بر اینکه قادر به بسیج چهارصد هزار نیرو است، عملاً در زمان ورود نیروهای متفقین به ایران ناتوانی خود را نشان داد و از درون پاشید.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه عشایر در دوران پهلوی اول

سرکوب و از بین بردن قدرت عشایر و رؤسای آنها و مبارزه با نظام زندگی ایلی به انگیزه‌ی جایگزین کردن نظام نوین زندگی اجتماعی، یکی دیگر از اهداف و اقدامات عصر پهلوی اول بود. خلع سلاح عشایر در سطحی گسترده توسط ارتش صورت گرفت و در کنار آن، ارتش برای تأمین نیروی خود از ایلات، خصوصاً طوایف شکست خورده، سربازگیری می‌کرد تا به گونه‌ای خسارات وارده بر آنان را جبران کند.

گفتنی است که در سال‌های آغازین سلطنت به دلیل ناتوانی ارتش در حراست از مرزهای کشور، علاوه بر مسلح کردن عشایر، تأمین امنیت منطقه نیز عملاً به نیروهای محلی سپرده شد. مخالفت‌ها و شورش‌های عشایر در برابر این اقدامات تا سال‌های میانه‌ی سلطنت همچنان ادامه داشت. غائله‌ی ممسنی در 1307ش، غائله‌ی بختیاری در 1308ش و مهم‌تر از همه شورش جنوب (1307-1309ش)، مناطق وسیعی از بخش‌های جنوبی و جنوب غربی کشور را در برگرفت.

از جمله اهداف شورشیان جلوگیری از توسعه‌ی قدرت مرکزی، ندادن مالیات به دولت، حفظ خودمختاری داخلی و ممانعت از اجرای طرح خلع سلاح عشایر بود. همچنین، یکی از عوامل مهم بروز ناآرامی‌های عشایر، پافشاری بر حفظ و ادامه‌ی زندگی ایلی بود. شورش نیروهای عشایری افغانستان به فرماندهی بچه سقا در 1307ش در مقابل امان الله خان، پادشاه افغانستان، و پیروزیِ هر چند کوتاه مدت آنان در تسلط بر کابل، با توجه به مشابهت طرح‌های امان الله خان در افغانستان و رضاشاه در ایران، در مقابله‌ی سران عشایر ایران با قدرت مرکزی اثر داشت. وضع نابسامان اقتصادی ناشی از بحران اقتصادی جهانی نیز از عوامل دیگر این ناآرامی‌ها بود.



جایگاه سـ*ـیاست های حکومتی پهلوی اول

سـ*ـیاست شاه در تمرکزگرایی و برهم زدن مراکز قدرت سـ*ـیاسی قرین موفقیت بود. مجلس از جمله کانون‌های قدرت بود که در عصر پهلوی استقلال خود را از دست دادو حکومت فردی جانشین نظام پارلمانی شد. شاه که پیش از سلطنت از توانایی‌های مجلس در کسب قدرت بهره جسته و در واقع مجلس پنجم را با اعمال نفوذ، به نفع خود و برای تغییر سلطنت، با خود همراه کرده بود پس از سلطنت با مداخله در انتخابات، مجلس را مطیع اوامر خود ساخت.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آن پس مجلس نقش مستقل خود را در قانونگذاری از دست داد. چنین مجلسی برای نمایندگان چون مشیرالدوله، مستوفی الممالک و مؤتمن الملک مناسب نبود و از همین رو آنان در مجلس هفتم با وجود اکثریت آرا از نمایندگی استعفا کردند. آیت الله سید حسن مدرس، که در رأس مخالفان رضاشاه قرار داشت، و تنی چند از هم فکران وی تا مجلس ششم توانستند کرسی نمایندگان را به دست آورند، اما در انتخابات مجلس هفتم حتی یک رأی نیز به نام مدرس خوانده نشد که او با عبارت «پس آن یک رأی که خودم داده‌ام کجاست» به فرمایشی بودن انتخابات اعتراض کرد. به طور کلی، از مجلس هفتم شاه از ورود اشخاصی که مطیع وی نبودند ممانعت کرد. به همین لحاظ تنها یک اقلیت دو نفره (فرخی یزدی نماینده یزد و محمودرضا طلوع نماینده‌ی لاهیجان) در مجلس هفتم شکل گرفت که غالباً به هنگام انتقاد از وضع موجود با هتاکی اکثریت نمایندگان مواجه می‌شدند. روحانیان که در 1304 ش، 24% نمایندگان مجلس را تشکیل می‌دادند، در 1319 ش در مجلس هیچ حضوری نداشتند.در فاصله‌ی سال‌های 1304-1320ش هفت دوره قانون گذاری (مجلس ششم تا دوازدهم) تشکیل شد که، بر خلاف دوره‌های قبل، فراکسیون‌های پارلمانی قابل توجهی در این دوره‌ها شکل نگرفت و فراکسیون‌هایی نظیر فراکسیون ترقی نیز جنبه‌ی حزبی نداشت و همسو با دولت عمل می‌کرد.

جایگاه نهاد سـ*ـیاسی در دوران پهلوی اول

در عصر پهلوی نهادهای سـ*ـیاسی مستقل امکان فعالیت نداشتند، چنان که به گفته‌ی هدایت «اسم حزب پیش پهلوی نمی‌شود برد»؛ از این رو، این دوره فاقد نظام حزبی بود. حتی حزب «ایران نو» که تیمورتاش تأسیس کرد و جنبه‌ی دولتی داشت و انتظار می‌رفت که با نظارت شاه در چارچوب قواعد دولتی فعالیت کند، منحل شد. در این میان، تنها نیروهای چپ توانستند به شکل متمرکزتری، هر چند مخفیانه، فعالیت کنند.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه جنبش ها و مکاتب در دوران پهلوی اول

جنبش سوسیالیسم تا پیش از سلطنت پهلوی فعالیت گسترده‌تری داشت و زمینه‌ی مساعدی نیز به علت تمایلات ظاهری رضاخان به آزادی خواهی به وجود آمده بود. رضاشاه برای پیشبرد مقاصد خود ضمن ائتلاف با سوسیالیست‌ها از وجود آنان در روند قدرت گیری خود بهره‌ی کامل برد، ولی پس از سلطنت به دلیل سـ*ـیاست خودکامه و تمرکز قدرت، آزادی عمل آنان به پایان رسید.

تلقی مثبتی که آنان از رضاشاه به علت مبارزات وی با فئودالیسم خصوصاً در لشکرکشی علیه شیخ خزعل داشتند و آن را اقدامی بر ضد امپریالیسم انگلیس قلمداد می‌کردند، در همان اوان سلطنت فروریخت و عصر پهلوی عرصه‌ی تنش میان حکومت و فعالان چپ شد. کنگره‌ی دوم حزب کمونیست (کنگره‌ی ارومیه) در 1306ش رضاشاه را «سلطان دست نشانده‌ی انگلیس» و «نمونه‌ی کامل رژیم سلطنت مطلقه‌ی اشرافی و ملّاکی و دشمن آزادی سـ*ـیاسی کارگران» معرفی کرد و بدین گونه خط مشی خود را در قبال حکومت پهلوی مشخص کرد.

از آن پس حزب با وجود شرایط سخت، موفق به سامان دهی تشکیلات خود در میان ارتش، جوانان، زنان و به خصوص دهقانان شد و با تشکیل اتحادیه در میان محصلان و دانشجویان خارج از کشور و کارگران، اعتصابات بی‌شماری به راه انداخت که گاه نتایج موفقیت آمیزی داشت. فعالیت‌های زیرزمینی نیروهای چپ کانون مخالفت با حکومت بود.

حکومت پهلوی برای سرکوب مخالفان سـ*ـیاسی، خصوصاً سوسیالیست‌ها، در 1310 ش قانونی از مجلس گذراند که بر اساس آن فعالیت گروه‌های چپ غیرقانونی اعلام شد و عده‌ای از رهبران حزب بازداشت شدند. با وجود این، نه تنها از موج اعتصابات کارگری، نظیر اعتصاب موفق کارگران ساختمانی نوشهر در 1311ش، کاسته نشد بلکه گروه معروف به پنجاه و سه نفر (گروه ارانی) نیز شکل گرفت.

در سال‌های پایانی حکومت رضاشاه در پی شناسایی این گروه در 1316ش، تشکیلات فعالان چپ تا زمان سرنگونی رضاشاه از هم پاشید و دچار رکود شد. به سبب سرکوب شدید اعتصابات و بازداشت کارگران اعتصابی و رهبران اتحادیه‌ها، می‌توان عصر پهلوی را دوره‌ی مناقشه‌ی حکومت با کمونیست‌ها نامید، همان طور که آن را می‌توان عصر مبارزه با روحانیت نیز دانست که به روش‌های دیگر صورت گرفت.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه پلیس(شهربانی) در دوران پهلوی اول

لازمه‌ی ثبات حکومت ایجاد دستگاه پلیسی متنفذ تحت نظارت مستقیم شاه بود؛ از این رو، شاه در دوران وزارت جنگ، مستشاران سوئدی را از نظمیه (شهربانی) برکنار کرد و آن را در حوزه‌ی اختیار خود قرار داد.محمد درگاهی که از وی به بدنامی یاد شده استنخستین رئیس شهربانی بود که در بسیاری از زمینه سازی‌ها برای از میان برداشتن مخالفان سـ*ـیاسی رضاشاه نقش مهمی داشت.

ظاهراً از همین دوره بود که نظمیه ضمن دخالت در امور سـ*ـیاسی، سازمان پلیس مخفی را برای حفظ رژیم به وجود آورد که تقلیدی از «اداره‌ی سـ*ـیاسی دولتی» (گ. پ. او) در شوروی بود. برقراری فاشیسم در اروپا، در روش دستگاه پلیسی ایران نسبت به زندانیان سـ*ـیاسی اثر سوء داشت، چنان که از آن پس زندانیان سـ*ـیاسی را تحت فشار زیادی قرار دادند.

دولت تا دوره‌ی کوپال (دومین رئیس شهربانی) تا حدی بر امور شهربانی نظارت می‌کرد و گزارش‌های رؤسای شهربانی در اختیار نخست وزیر قرار می‌گرفت، ولی پس از آن مسئولان از امور بی‌خبر و رؤسای شهربانی تنها در مقابل شاه پاسخ گو بودند.

بسیاری از کسانی که شاه از وجود آنان احساس خطر می‌کرد با اقدامات نیروی شهربانی که بازوی امنیتی حکومت بود از میان رفتند که از جمله‌ی آنان تیمورتاش، وزیر قدرتمند دربار، سردار اسعد و نصرت الدوله فیروز بودند.

داور نیز چون خود را در آستانه‌ی چنین سرنوشتی می‌دید خودکشی کرد. سوء قصد به مدرس در اوایل سلطنت (1306ش)، توقیف و تبعید وی پس از افتتاح مجلس هفتم در 1307ش که سرانجام به شهادتش در 1316ش (در تبعیدگاهش کاشمر) انجامید یکی از اقدامات شاه برای تصفیه‌ی مخالفان و نیز تهدیدی برای روحانیت بود.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه، پیشرفت دولت در پهلوی اول

برنامه‌ی حکومت برای تحول ساختار سنّتی جامعه، اصلاحات از بالا یا نوسازی آمرانه بود که بر بافت قدیمی تحمیل شد. آهنگ شتابان فرآیند نوسازی و تعارض برنامه‌های دولتی با وضع اجتماعی و به ویژه با شعایر دینی، ناهمگونی محسوسی پدید آورد که پذیرش عمومی را به همراه نداشت.

رشد نهادهای اداری به تمرکز امور اجرایی در پایتخت منجر شد که زایش قشر جدید کارمند را در پی داشت. بدین ترتیب، طبقه‌ی متوسط جدیدی به وجود آمد که در آغاز به دلیل برنامه‌های اصلاحی شاه، پایگاه اجتماعی وی محسوب می‌شد ولی به تدریج دیدگاه آنان نسبت به حکومت پهلوی تغییر یافت و حتی نسل جوان‌تر این طبقه در زمره‌ی مخالفان شاه قرار گرفتند.

بسیاری از آنان که برای تحصیلات عالی به اروپا اعزام شدند، با مشاهده‌ی فضای باز کشورهای اروپایی و مقایسه‌ی آن با شرایط اختناق و استبدادی ایران، جذب جنبش‌های سوسیالیستی شدند.
طبقه‌ی متوسط قدیمی در تعارض جدی با حکومت باقی ماند. سـ*ـیاست‌های اصلاحی و غیر دینی حاکمیت، مخالفت این طبقه و نارضایتی عمیق علما و رهبران دینی را برانگیخت و شاه هرگز نتوانست از حمایت این طبقه برخوردار شود، ولی در همراه کردن قشری از طبقه‌ی مرفّه قدیمی موفقیت داشت.

جایگاه بازسازی و ترمیم در دوران پهلوی اول

برنامه‌ی نوسازی در ترکیب جمعیتی بی‌تأثیر نبود. طبقات شهری خصوصاً در تهران به نحوی فزاینده رشد کرد. روند مهاجرت به پایتخت به دلیل تمرکز امور اداری، این شهر را محل اسکان کارکنان دولتی و طبقه‌ی نوپای متوسط جدید تبدیل کرد.

بر حسب برآورد جمعیت تهران در 1300 و 1311 ش، افزایش جمعیت در فاصله‌ی یازده سال در حدود صدهزار تن بوده است، در حالی که بنابر اولین سرشماری رسمی در 1318 ش جمعیت تهران دویست هزار تن افزایش یافته بود.برآوردی نیز از جمعیت کل کشور و میزان رشد سالانه‌ی آن صورت گرفت که بر حسب آن تعداد نفوس از 10456000 تن در 1305 ش به 12833000 تن در 1320 ش رسید و آهنگ رشد سالانه نیز از 14 در هزار به 20 در هزار فزونی یافته بود.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه دین و سـ*ـیاست در دوران پهلوی اول

رویکرد حکومت نسبت به اداره‌ی جامعه، غیر دینی بود. هر چند در ایران «جدایی دین از سـ*ـیاست» رسماً عملی نشد، ولی غیر دینی کردن آموزش و دادگستری از اقدامات بسیار مهم این زمان بود و برای زدودن مظاهر مذهب از ارکان جامعه برنامه‌هایی به کار گرفته شد. اصلاح نظام قضایی یکی از برنامه‌های شاه به منظور تصفیه‌ی این دستگاه از روحانیان و تجدید ساختار آن بر اساس نظام‌های عرفی اروپایی (فرانسه و بلژیک) بود.

عصر پهلوی به دلیل سـ*ـیاست‌های ضد دینی شاه دوره‌ی برخورد حکومت با مردم متدین و روحانیان بود. یکی از این موارد در نوروز 1307 ش روی داد؛ حضور همسر رضاشاه و چند تن از زنان دربار در حرم حضرت معصومه بدون رعایت حجاب، اعتراض و سرزنش مردم و آیت الله محمدتقی بافقی را در پی‌داشت. واکنش تند بافقی در این رویداد، به زعم برخی از محققان، سبب تأخیر در کشف حجاب شد. شاه بر خلاف ظاهرسازی‌های سطحی مذهبی که قبل از سلطنت بدان تظاهر می‌کرد، در دوران حکومت خود بسیاری از رسوم مذهبی را که ریشه‌ی دیرینه داشت تضعیف کرد. به دستور وی، برگزاری برخی از آیین‌های اسلامی که به طور سنّتی از سوی دربار انجام می‌شد موقوف شد. واکنش مردم به این امر، خصوصاً در ایام محرم که مأموران مانع تشکیل دسته‌های عزاداری می‌شدند، خشونت بار و همراه با اغتشاش و مقاومت بود.

جایگاه فرهنگ پوشش مردم در دوران پهلوی اول

تغییر پوشش مردم به سبک فرنگی و کشف حجاب از جمله سـ*ـیاست‌های غرب گرا و ضد دینی رضاشاه بود که با شدت عمل بیشتری اعمال شد. یکسان سازی لباس ایرانیان در سال سوم سلطنت (1307ش) از تصویب مجلس گذشت که بر اساس آن تمام اتباع ایرانی، به استثنای تعداد اندکی از علما، به پوشیدن لباس رسمی (کت و شلوار و کلاه لبه‌دار) مکلّف شدند و برای متخلفان آن نیز جرایم نقدی و حبس منظور شد.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
ممنوعیت پوشیدن لباس‌های محلی و نیز کشف حجاب از زنان با مخالفت روحانیان و علمای بلاد مواجه شد (اسناد پرونده‌ی ش 10، کارتن 32، سال 1307ش، موجود در اداره‌ی کل اسناد و آرشیو وزارت امور خارجه). تغییر لباس با انتقاد روزنامه‌های کشورهای اسلامی همسایه نیز روبرو گردید که حتی در تحلیل‌های خود ایرانیان را خارج از دین خواندند. از سوی دیگر، اجبار دولت برای تغییر پوشش موجب اعتراض مردم و علما و بروز اغتشاش در مشهد شد.

ر این واقعه (1314ش) نیروهای دولتی مردم را به شدت سرکوب کردند.پس از این واقعه بود که شاه برنامه‌ی کشف حجاب زنان را، در 17 دی 1314، به اجرا درآورد. به گفته‌ی هدایتکشفِ حجاب از زنان «سوغات آنکارا» بود و پس از سفر شاه به ترکیه و تحت تأثیر اقدامات آتاتورک صورت گرفت. این واقعه نیز با مقاومت زنان و مردم متدین روبرو شد و بارها به درگیری آنان با مأموران پلیس انجامید.

یکی از توجیهات حکومت برای تغییر پوشش دینی زنان، بهره گیری از نیروی آنان بود. پیش از آن نیز اقداماتی نظیر تشکیل کنگره‌ی اتحاد زنان شرق، با حضور نمایندگان از ده کشور جهان در 1311ش در تهران،صورت گرفته بود.

جایگاه قوانین نظام وظیفه در دوران پهلوی اول

اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری) عامل دیگری در رویارویی حکومت با مردم بود. این لایحه که در مجلس پنجم (خرداد 1304) به تصویب رسیده بودمقاومت سخت علما و مردم تهران و اراک و اصفهان را برانگیخت.

در اصفهان پس از پاره کردن اعلانات دولتی درباره‌ی نظام اجباری، تعطیل عمومی شد و علما، از جمله حاج آقا نورالله اصفهانی، در مسجد شاه متحصن شدند. به دنبال مراجعات مکرر مردم، حاج آقا نورالله به قم مهاجرت کرد و به دعوت وی تعداد زیادی از علما از شهرهای مختلف در قم تجمع کردند و خواستار الغای این قانون شدند.


عصر پهلوی اول چگونه عصری بود؟

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا