- عضویت
- 5/8/20
- ارسال ها
- 1,055
- امتیاز واکنش
- 26,343
- امتیاز
- 368
- سن
- 20
- محل سکونت
- ツ☁️
- زمان حضور
- 51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
جامعه جاهله
جامعه ی جاهله یا جاهلی، جامعه ای است که مردم آن نه سعادت را شناخته اند و نه به ذهنشان خطور کرده است و اگر به سعادت حقیقی رهنمون شوند، نه آن را می فهمند و نه بدان معتقد می شوند و تنها برخی از امور را که بظاهر خیر و خوبی پنداشته می شود، مانند تندرستی، بهره وری از لذات، آزادی در خواستهای نفسانی و مورد احترام و تعظیم قرار گرفتن، سعادت می پندارند. آنان سعادت کامل و نهایی را فراهم آمدن همه ی اینها و بدبختی را فقدان این امور می دانند.
از دیدگاه فارابی، شش نوع جامعه ی جاهلی می توان یافت: جامعه ی ضروریّه، جامعه ی بدّاله، جامعه ی خسّت، جامعه ی کرامت، جامعه تغلّبیه و جامعه ی حریت (جماعیه).
افلاطون جوامع غیرفاضله را چهار نوع می داند: تیموکراسی (جامعه جنگجویان)، الیگارشی، دموکراسی و استبدادی، که بجز جامعه ی جنگجویان، سه جامعه دیگر بترتیب بر جامعه ی بدّاله، جامعه ی حرّیت (جماعیه) و جامعه تغلّبیه فارابی منطبق است. اکنون به توضیح جوامع جاهله از دیدگاه فارابی می پردازیم.
الف)جامعه ضروریه. جامعه ضروریه جامعه ای است که در آن برای به دست آوردن امور ضروری زندگی، همکاری می شود. رئیس جامعه ی جاهله در نزد مردم آن جامعه کسی است که در به کارگیری مردم برای به دست آوردن امور ضروری زندگی و نگهبانی آن، از حسن تدبیر و چاره اندیشی برخوردار است یا کسی است که امور ضروری را از اموال خودش به مردم می بخشد.
راههای کسب امور ضروری عبارتند از: کشاورزی، دامداری، شکار، راهزنی (دزدی) و ... که در بعضی از جوامع تمام آنها وجود دارند و در بعضی از جوامع ضروری، یک یا دو راه از آنها موجود است.
ب)جامعه بدّاله. جامعه بدّاله «جامعه ای است که در آن برای کسب سرمایه و ثروت و افزون طلبی و انباشت مایحتاج و پول همکاری می شود» و افراد بر گردآوری بیش از مقدار مورد نیاز امور یادشده، حریص هستند. ملاک برتری در این جامعه، ثروت اندوزی است و به همین دلیل، برترین مردم کسی است که برای ثروت اندوزی بهتر چاره اندیشی کند. آنان ثروتهای اندوخته شده را تنها به میزان ضروری مصرف می کنند و این رفتار، برخاسته از شیفتگی و بخل آنها نسبت به ثروت اندوخته شده است. رئیس این جامعه کسی است که در راه کسب ثروت و حفظ آن برای شهروندان توانمند و چاره اندیش، با تدبیر و لایق باشد.
ج)جامعه خسّت. خسّت به معنای پستی و فرومایگی است و مقصود از جامعه خسّت، جامعه ای است که افراد آن فرومایه اند و در پی امور ناچیز و پستند و به همین دلیل، نام دیگر این جامعه، جامعه ی سقوط است.
منبع: راسخون
جامعه ی جاهله یا جاهلی، جامعه ای است که مردم آن نه سعادت را شناخته اند و نه به ذهنشان خطور کرده است و اگر به سعادت حقیقی رهنمون شوند، نه آن را می فهمند و نه بدان معتقد می شوند و تنها برخی از امور را که بظاهر خیر و خوبی پنداشته می شود، مانند تندرستی، بهره وری از لذات، آزادی در خواستهای نفسانی و مورد احترام و تعظیم قرار گرفتن، سعادت می پندارند. آنان سعادت کامل و نهایی را فراهم آمدن همه ی اینها و بدبختی را فقدان این امور می دانند.
از دیدگاه فارابی، شش نوع جامعه ی جاهلی می توان یافت: جامعه ی ضروریّه، جامعه ی بدّاله، جامعه ی خسّت، جامعه ی کرامت، جامعه تغلّبیه و جامعه ی حریت (جماعیه).
افلاطون جوامع غیرفاضله را چهار نوع می داند: تیموکراسی (جامعه جنگجویان)، الیگارشی، دموکراسی و استبدادی، که بجز جامعه ی جنگجویان، سه جامعه دیگر بترتیب بر جامعه ی بدّاله، جامعه ی حرّیت (جماعیه) و جامعه تغلّبیه فارابی منطبق است. اکنون به توضیح جوامع جاهله از دیدگاه فارابی می پردازیم.
الف)جامعه ضروریه. جامعه ضروریه جامعه ای است که در آن برای به دست آوردن امور ضروری زندگی، همکاری می شود. رئیس جامعه ی جاهله در نزد مردم آن جامعه کسی است که در به کارگیری مردم برای به دست آوردن امور ضروری زندگی و نگهبانی آن، از حسن تدبیر و چاره اندیشی برخوردار است یا کسی است که امور ضروری را از اموال خودش به مردم می بخشد.
راههای کسب امور ضروری عبارتند از: کشاورزی، دامداری، شکار، راهزنی (دزدی) و ... که در بعضی از جوامع تمام آنها وجود دارند و در بعضی از جوامع ضروری، یک یا دو راه از آنها موجود است.
ب)جامعه بدّاله. جامعه بدّاله «جامعه ای است که در آن برای کسب سرمایه و ثروت و افزون طلبی و انباشت مایحتاج و پول همکاری می شود» و افراد بر گردآوری بیش از مقدار مورد نیاز امور یادشده، حریص هستند. ملاک برتری در این جامعه، ثروت اندوزی است و به همین دلیل، برترین مردم کسی است که برای ثروت اندوزی بهتر چاره اندیشی کند. آنان ثروتهای اندوخته شده را تنها به میزان ضروری مصرف می کنند و این رفتار، برخاسته از شیفتگی و بخل آنها نسبت به ثروت اندوخته شده است. رئیس این جامعه کسی است که در راه کسب ثروت و حفظ آن برای شهروندان توانمند و چاره اندیش، با تدبیر و لایق باشد.
ج)جامعه خسّت. خسّت به معنای پستی و فرومایگی است و مقصود از جامعه خسّت، جامعه ای است که افراد آن فرومایه اند و در پی امور ناچیز و پستند و به همین دلیل، نام دیگر این جامعه، جامعه ی سقوط است.
منبع: راسخون
مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com