خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
فارابی اجتماعات بشری را به لحاظ خود بسنده بودن یا نبودن، به اجتماعات کامل و ناقص تقسیم می کند. آنگاه اجتماعات کامل را با در نظر گرفتن یک معیار کمّی، یعنی میزان گستردگی افراد در آن قسمتهای آباد زمین، به سه نوع اجتماع بزرگ (عظمی)، اجتماع میانه (وسطی) و اجتماع کوچک (صغری) تقسیم می کند. مقصود از اجتماع بزرگ، همه ی ملتهای دنیاست که گردهم آمده، با هم همکاری دارند. اجتماع میانه، امتی هستند که در بخشی از قسمت آباد زمین گرد هم آمده اند و اجتماع کوچک، مجموعه ی افراد یک شهر است که در بخشی از یک سرزمین، گرد آمده اند.
اجتماعات ناقص نیز در منظر فارابی، شامل اهل ده، محله، ساکنان یک کوی یا افراد یک خانواده می شود.
از آنجا که جامعه نمی تواند کمتر از شهر باشد و حد نصاب لازم برای دستیابی به خیر برتر، تحقق جامعه شهری است، فارابی محور اصلی تحقیقات خود را اجتماع کوچک، یعنی جامعه شهری ــ که وی آن را اجتماع مدنی می نامد ــ قرار داده است. وی با توجه به هدفی که مد نظر هر یک از این جوامع است و افراد برای نیل به آن گردهم آمده اند و با هم تعاون دارند، جوامع شهری را به دو دسته کلی جامعه ی فاضله و غیرفاضله تقسیم می کند و برای جامعه ی غیرفاضله نیز اقسامی را ذکر می کند. وی در این تقسیم بندی، به مسائل فکری و فرهنگی اصالت می دهد.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 
  • تشکر
Reactions: (SINA)

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
نکته شایان توجه این است که هرچند فارابی در اینکه جامعه کامل جامعه شهری است، از فلاسفه یونان و بویژه ارسطو متأثر است، در کنار جامعه شهری از امّت و ملت فاضله سخن به میان می آورد، و این امر نشان توجه و تفطّن فارابی نسبت به عدم انطباق کامل مدینه در بینش ارسطو بر جوامع اسلامی و نیز تفکیک دولت و مردم و اصالت دادن به جامعه و مفهوم جامعه شناختی آن است.

جامعه ی فاضله
جامعه ی فاضله ی فارابی، جمعی از افراد انسانی است که دارای کنش و واکنش اجتماعی و برخوردار از همبستگی اجتماعی هستند. افراد جامعه، مانند اجزاء طبیعت در عین استقلال نسبی و پویایی فردی در پرتو همبستگی اجتماعی، نظام واحدی را تشکیل می دهند. نظام جامعه ی فاضله، همانند نظام عالم (به طور کلی) و نظام بدن انسان، نظامی خودبسنده است و در آن افراد در یک ساختار حلزونی شکل و به صورت سلسله مراتب طولی در رده ها یا طبقات مختلفی قرار دارند. منزلت و پایگاه افراد جامعه، به دو عامل طبیعت افراد و آداب و رسومی که کسب کرده اند، بستگی دارد و رئیس جامعه، بر اساس دو معیار یاد شده گروهها و افراد هر گروه را در پایگاهی که شایسته آنند (خدمت یا ریاست) قرار می دهد. نظام جامعه از رئیس اول ــ که خادم و مرئوس هیچ کس نیست ــ شروع می شود و به آخرین مرتبه هرم اجتماعی ــ که فقط خادم است و رئیس کسی نیست ــ پایان می یابد.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 
  • تشکر
Reactions: (SINA)

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در بینش فارابی، رئیس جامعه نقش اول را در نظام جامعه ایفا می کند و تدبیر امور، مطابق رئیس مدینه از سعادت صورت می گیرد. رئیس اول، به منزله ی قلب نظام و افراد جامعه است. هرچند افراد جامعه، الگوی فکری و عملی خود را رئیس اول قرار می دهند و تقسیم کار اجتماعی برحسب دوری و نزدیکی به رئیس تنظیم می شود، افراد از اختیار و آزادی عمل برخوردارند.
ارکان جامعه ی فاضله

ریاست جامعه فاضله
همانگونه که دانشمندان علوم اجتماعی با صراحت گفته اند، در زمانهای گذشته بین جامعه و دولت تفکیکی صورت نمی گرفته و مسائل اجتماعی در لابه لای مسائل سـ*ـیاسی و حکومتی مطرح می شده است. این امر درباره ی اندیشه های فارابی نیز صدق می کند. البته علت اصلی برجسته شدن بعد سـ*ـیاسی و حکومتی در اندیشه های فارابی، گرایش شیعی اوست که طبق آن، امام و پیامبر (رئیس جامعه)، قلب و محور جامعه است و جامعه بر مدار او می چرخد.
در کنار این عامل مهم، نباید از نقشی که آثار افلاطون در روی آوردن فارابی به اندیشه های اجتماعی و سـ*ـیاسی داشته غافل بود و می توان فارابی را در عین نوآوری هایش، شیفته ی اندیشه های افلاطون دانست و از آن جا که برای افلاطون مسائل سـ*ـیاسی و اجتماعی اهمیت زیادی داشته، فارابی نیز به این سو کشیده شده است.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نظر فارابی، مباحث سـ*ـیاسی و اجتماعی در طول فلسفه قرار دارد و باید تمام مباحث آن از راه تفکر استخراج شود. از این رو، بررسی و تحلیل مباحث سـ*ـیاسی فارابی، بلکه شناخت و توصیف آنها، بدون عنایت به فلسفه وی از اعتبار چندانی برخوردار نیست.
افلاطون نه عزلت گزینی را می پسندید و نه جامعه را برای زندگی، سالم می دانست، لذا تصمیم گرفت از راه رشد فرهنگ و حکمت دست به تغییر و اصلاح جامعه بزند، ولی فارابی با توجه به اندیشه های افلاطون، مباحث سـ*ـیاسی ــ اجتماعی خود را طرح کرده است و دغدغه ی اصلاح جامعه را نداشت. به عبارت دیگر، افلاطون مصلحی سـ*ـیاسی است با هدف تغییر و اصلاح جامعه، ولی فارابی فیلسوفی است با هدف شناخت بهتر جامعه. به عقیده افلاطون، حاکم جامعه هم باید توانا باشد و هم دانا و هر یک از آنها بتنهایی برای اداره جامعه کفایت نمی کند و جامعه باید تحت سیطره و فرمانروایی «حاکم حکیم» باشد. (1) این نظر افلاطون در همه آثار فارابی برجسته است. وجه امتیاز فارابی از افلاطون در نظریه ی حاکم حکیم، این است که با تأثیرپذیری از اصول دینی ــ مذهبی، با نگرشی جدید به موضوع رهبری جامعه و حاکمان حکیم نگریسته است.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
رئیس جامعه ی فاضله
دلیل وجودی رئیس در جامعه، طبق نظر فارابی، رسیدن انسانها به هدف نهایی شان، یعنی سعادت اخروی است. وظیفه ی انسان، شناخت سعادت و مقدمات آن و توجه مستمر به آن است و چون انسانها با یکدیگر متفاوت و مختلف آفریده شده اند و اکثریت قاطع آنان نمی توانند بتنهایی و بدون راهنمایی دیگران، سعادت و مقدمات آن را بشناسند، نیازمند معلم و راهنما هستند، تا سعادت را به آنها بشناساند. همچنین به دلیل آنکه بیشتر انسانها با وجود شناخت سعادت و مقدمات آن، خود به خود به تحصیل آن مبادرت نمی ورزند، به انسانی نیازمندند که آنها را به انجام دادن مقدمات سعادت برانگیزاند و او کسی نیست مگر رئیس جامعه که این وظیفه را برعهده دارد.(2)
به عقیده فارابی، هر انسانی صلاحیت به عهده گرفتن ریاست جامعه را ندارد، زیرا کسی می تواند رئیس جامعه گردد که دارای صفات زیر باشد:
1.فلسفه ورزی (تفلسف). ریاست در صورتی کامل است که قواعد کلی آن با فلسفه ی نظری آمیخته شود و با تفکر استنباط گردد؛ زیرا اطلاع و آگاهی از تدبیر خداوند در عالم هستی، بدون فلسفه امکان ندارد.(3) رئیس (حاکم)، باید فیلسوف (حکیم) باشد و فیلسوف کامل کسی است که اولاً علوم نظری را آموخته باشد و ثانیاً با نگرش علمی، علوم عملی را نیز کسب کند و تا آنجا که ممکن است، توان کاربرد و گسترش آن دو را در جامعه داشته باشد.(4)
2.ارتباط با مبدأ وحی. فارابی بر این باور است که رئیس باید نبی یا امام باشد.(5) فارابی صفت اول را از فلاسفه ی یونان اقتباس کرده است، ولی صفت دوم از ابتکارات وی است که به شرایط افلاطون اضافه شده است.
3.مهارت و شناخت کافی تجربی. این صفت با به کار گرفتن قواعد کلی حکمت و اعمال آن در جامعه و آزمودن آنها از راه ممارست در جامعه حاصل می شود؛ نظیر تجاربی که یک پزشک علاوه بر آگاهی از قوانین پزشکی در طول دوران طبابت به دست می آورد و علومی که از این راه کسب می کند.(6)


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
با توجه به آنچه گذشت، نادرستی دیدگاه کسانی مانند نویسندگان تاریخ الفلسفة العربیة روشن می شود. این نویسندگان بر این باورند که:
افلاطون حکیمی است واقع بین، رئیس جمهوریت او از همه علوم نظری آگاه است و به مقام معرفت رسیده است، مدت پانزده سال با مردم آمیـ*ـزش کرده، آنگاه چنین مسؤولیتی را به عهده می گیرد؛ ولی رئیس مدینه ی فاضله فارابی از چنین تمرین و ممارستی بی بهره است. فارابی فیلسوفی است نظری و دور از واقعیت، می پندارد که هر کس به عقل فعال پیوست، می تواند بر همه مشکلاتی که در راه مدینه پیش می آید غلبه یابد. حتی مردم مدینه را تعلیم خواهد داد و رهبری خواهد کرد و به راه سعادت، که آخرین هدف آنهاست، راهنمایی خواهد نمود.(7)
همانطور که گفته شد و در جای جای آثار فارابی آمده است، فارابی برداشتن تجربه عملی در امر حکومت برای ملک تأکید فراوان دارد، ولی در خصوص رئیس اول که ملک علی الاطلاق است، (8) معتقد است که به لحاظ آنکه ملک ارتباط وحیانی دارد و همه ی معارف نظری و تجربی لازم را از طریق وحی دریافت می کند، نیازی به تجربه و زندگی در میان مردم برای کسب تجربه ی عملی ندارد.(9) این نویسندگان، که با بینش شیعی فارابی در حکومت آشنا نبوده اند، قضاوتشان بر این پیشفرض اثبات ناشده استوار است، که تنها راه دستیابی به علوم مورد نیاز در اداره ی جامعه، تجربه است و از این راه فارابی را یک فیلسوف خیال پرداز دانسته اند.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
انواع ریاست

رئیس اول
رئیس اول کسی است که در جامعه یا ملت، برای اولین بار خلق و خو و صفات نیکو را استقرار می بخشد، بدون اینکه به آن صفات از طریق ریاست خود در بین مردم پی برده باشد. او افراد جامعه را از جاهلیت (روش ناپسند) به راه و روش فاضله (برتر) متحول می کند.(10) او کسی است که در هیچ امری نیازمند ریاست و ارشاد دیگران نیست، بلکه خود بالفعل عالم به تمام علوم و معارف و برخوردار از توان درک امور جزئی و مواردی است که باید بدان عمل کند.(11) وی بخوبی می تواند دیگران را ارشاد کند.(12) او امام و رئیس اول جامعه فاضله و سرزمینهای آباد جهان است و ارتباط با مبدأ وحیانی معارف نظری و تجربی لازم را در اختیار او قرار داده است. این کمالات برای کسی پیش نمی آید، مگر اینکه طبیعتاً در او دوازده (13) خصلت و ویژگی نهفته باشد:
1.همه ی اعضا و جوارح وی سالم باشد و نیروهای آنها با کارهای محوله به آنها هماهنگ باشد، تا هرگاه عضوی بخواهد کاری را انجام دهد، به سهولت و آسانی بتواند انجام دهد؛
2.نسبت به آنچه برای او بیان می شود، خوش فهم و باهوش باشد و آن را همانگونه که مقصود گوینده و مقتضای واقعیت است، دریافت کند؛
3.نسبت به آنچه می فهمد، می بیند، می شنود و درک می کند، خوش حافظه باشد و آن را زود فراموش نکند؛
4.بسیار زیرک و هوشمند باشد و با کوچکترین دلیل و نشانه، به کنه مطلب واقف گردد؛
5.خوش بیان باشد و زبانش قادر باشد آنچه را در دل دارد، به طور کامل بیان کند؛
6.دوستدار تعلیم و تعلم، و تسلیم حقایق فراگرفته باشد و آن را به آسانی قبول کند و سختی کسب علم او را آزرده خاطر نسازد؛
7.برخوردن و آشامیدن و ارضای میل حریص نباشد و به مقتضای طبع خویش، از لهو و لعب پرهیز داشته، از آن ناخشنود باشد؛
8.دوستدار راستگویی و راستگویان و دشمن دروغگویی و دروغگویان باشد؛
9.بزرگوار و دوستدار بزرگواری باشد و نفس او از همه امور ناپسند و پست، فراتر و برتر از آنها را مطمح نظر قرار دهد؛
10.مال، جاه و سایر امور دنیوی نزد او خوار و ناچیز باشد؛
11.به مقتضای طبع، دوستدار عدالت و عدالتخواهان و دشمن بی احترامی و ستم و ستمگران و تجاوزگران باشد و با خویش و بیگانگان با انصاف رفتار کند و مردم را بدان تشویق کند و به کسی که بر او ستم رفته آنچه زیبا و نیکو می داند، پاداش دهد و چون به عدل خوانده شود، به آسانی تسلیم شود و سرکش و لجباز نباشد و اگر به کارهای زشت و ستم فراخوانده شود، تسلیم نشود؛
12.بر هر کاری که انجام دادن آن را لازم می داند، قاطع و جسور بوده، سست اراده و ترسو نباشد.(13)


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
هر جامعه ای را می توان از جنبه های متعدد تقسیم کرد و به تفکیک اجتماعی جامعه دست زد. یکی از نتایج این جداسازیها، شناخت بهتر هر بخش از جامعه است، از این رو تمام کسانی که به نحوی دارای اندیشه های اجتماعی هستند، برای شناخت بهتر جامعه به طبقه بندی جامعه دست می زنند، مهمترین طبقه بندی اجتماعی که از دیرباز بین اندیشمندان اجتماعی رایج بوده، تقسیم افراد جامعه از لحاظ نقش و پایگاه اجتماعی است.
یکی از اموری که سبب پیدایش یک طبقه در جامعه می شود، ایفای یک نقش در زمان طولانی است. اگر نقشی که فرد در جامعه می پذیرد، در یک دوره ی زمانی نسبتاً طولانی آن را حفظ کند و از پذیرش نقشهای دیگر سرباز زند، پایگاه اجتماعی او استحکام می یابد، چون نقش متضمن پایگاه اجتماعی است. با تثبیت پایگاه اجتماعی افراد، واحدهایی که دارای تعدادی افراد هم پایگاه هستند، در جامعه به وجود می آید که «طبقه ی اجتماعی» نامیده می شود. با توجه به تأکید فارابی بر اینکه هر فرد باید یک مقام را احراز کند و از در دست گرفتن چند مقام احتراز کند، اجزاء مدینه فاضله ی فارابی، در واقع طبقات مختلف آن جامعه به شمار می آیند.
شاخصهای تعیین طبقه

یکی دیگر از مسائل مطرح در بحث طبقات اجتماعی، شاخصهای تعیین طبقه است. امروزه جامعه شناسان عواملی چون شغل میزان و منبع درآمد، وضعیت تحصیلی و محل سکونت را از جمله شاخصهای تعیین طبقه ی اجتماعی می دانند.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
فارابی شاخص های تعیین طبقات را شغل آنان می داند و هر دسته از افراد جامعه را با توجه به اشتراک در شغل، در طبقه خاصی قرار می دهد و به همین دلیل کسانی را که شغل ارشاد و تربیت جامعه را به عهده دارند، در طبقه ی فضلا جای می دهد؛ آنان را که ترویج اصول و قوانین مدینه فاضله و رئیس اول را به عهده دارند، در طبقه زبان آوران می نهد؛ کسانی را که در حفاظت از عدالت در مدینه نقش دارند، از حسابرسان به شمار می آورد؛ برای کسانی که عهده دار دفاع از مدینه و فضایل آن هستند، طبقه جنگاوران را در نظر می گیرد؛ و برای عهده داران تهیه ی ارزاق، طبقه ی مالیان یا کاسبان را مطرح می کند.
اضداد جامعه ی فاضله

اضداد جامعه فاضله، طبق نظر فارابی، بر دو نوعند: 1)آنان که به صورت جامعه ای مستقل زندگی نمی کنند، خواه یکی از گروه های اجتماعی در درون جامعه فاضله باشند (نوابت یا علف بد*کاره ها) و خواه اجتماع مدنی نداشته باشند (حیوان صفتان)؛ 2)جوامع غیرفاضله

نوابت

در هر جامعه ای، نگرش و رفتار اجتماعی افراد نوعاً بر اساس قوانین و هنجارهای حاکم بر جامعه است. اگر افراد از این قوانین و هنجارها که بعضی از فعالیتها را مناسب و بعضی دیگر را نامناسب تعریف می کنند، پیروی نکنند، فعالیتهای آنها منجر به هرج و مرج می شود. از این رو، پیروی همه افراد از هنجارها به زندگی اجتماعی نظم خاصی می بخشد. ولی همواره در هر جامعه ای کسانی هستند که با قوانین همنوایی ندارند. اینان به کجرو، منحرف یا نابهنجار موسومند. این نابهنجاران، اگر خود فرهنگی خاص و مغایر با فرهنگ جامعه داشته باشند، ضد فرهنگ نامیده می شوند. نوابت در دیدگاه فارابی، گروههای ضد فرهنگ هستند که از هنجارها و نگرشهای جامعه ی فاضله دوری می جویند و آنها را رعایت نمی کنند. نوابت (کجروهای جامعه ی فاضله) همانند علف بد*کاره هستند.(25) که با اهداف و اندیشه های افراد جامعه فاضله هماهنگی ندارند، بلکه برای جامعه ی فاضله و نظام اجتماعی آن زیانبارند.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 

فاطمـ♡ـه

مدیر آزمایشی عکس
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
1,055
امتیاز واکنش
26,343
امتیاز
368
سن
20
محل سکونت
ツ☁️
زمان حضور
51 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
فارابی، نوابت را در شش گروه دسته بندی کرده است:
1.گروه شکارچی که کارهای موجب سعادت را انجام می دهند، ولی نه به قصد رسیدن به سعادت، بلکه به قصد اموری چون احترام، ریاست و ثروت که می توان آنها را از راه تظاهر به فضیلت نیز به دست آورد. این گروه گرچه بظاهر کجرو به شمار نمی آیند، با توجه به دیدگاه ارزشی فارابی یکی از گروههای کجرو محسوب می شوند.
2.گروه محرّفه که به برخی از هدفهای جاهلی تمایل دارند، ولی قوانین و آیین جامعه مانع آنهاست. به این دلیل، قوانین را تأویل و تحریف می کنند تا آنها را با تمایلات خود موافق سازند.
3.گروه مارقه که به دلیل کج فهمی و ضعف تصورشان، قوانین جامعه را برخلاف مقصود قانونگذار می فهمند، از این رو رفتارشان طبق نظر رئیس اول نیست و ناآگاهانه گمراه می شوند.
4.گروهی که از اصول جامعه ی فاضله درک خیالی دارند و از آن فراتر نرفته اند و بدون آنکه با مدینه ی فاضله دشمنی داشته باشند، به درک تخیّلی خود نیز قانع نمی شوند و آنها را با شبهاتی ابطال می کنند، ولی خواهان ارشاد و طالب حقند.
5.گروهی نیز به هر مرتبه ای از درک هدفهای مدینه فاضله که می رسند، آن را با هر وسیله ی ممکن ابطال می کنند، خواه درک خیالی و خواه درک حقیقی داشته باشند و هدفشان از این ابطال، سلطه بر دیگران یا نیکو جلوه دادن اهداف جامعه فاسقه است.
6.گروهی که از حقیقت سعادت و اصول آن، درکی خیالی دارند و توان درک حقیقت سعادت و اصول آن یا درک کافی آن را ندارند و از روی دشمنی و عناد، آنچه را درک کرده اند، ابطال می کنند. گاه بسیاری از آنان چون ذهنشان توان فهم حقیقت را ندارد، به ابطال آنچه درک خیالی از آن دارند، می پردازند.


مدینه های فاضله و جاهله نزد فارابی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا