خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
(رسالت با ظهور اسلام در نتیجه اکتشاف ضرورت پایان یافتن خود رسالت به حدّ کمال مى رسد. و این خود مستلزم دریافت هوشمندانه این امر است که زندگى نمى تواند پیوسته در مرحله کودکى و رهبرى شدن از خارج باقى بماند…. توجه دائمى به عقل و تجربه در قرآن و اهمیتى که این کتابِ مبین به طبیعت و تاریخ به عنوان منابع معرفت بشرى مى دهد همه سیماهاى مختلفِ اندیشه واحد ختم دوره رسالت است.)57
استاد شهید مطهرى راز ختم نبوت را بر پایه تکامل فکرى و عقلى و در نتیجه رشد اجتماعى بشر توجیه و تفسیر مى کند:
(در حقیقت یکى از ارکان خاتمیت بلوغ اجتماعى بشر است به حدّى که مى تواند حافظ و نگهبان مواریث علمى و دینى خود باشد و خود به نشر و تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد.)58
بنابر تفسیر استاد مطهرى از خاتمیت اسلام وحى اسلامى طرحى کلى و جامع است براى تمام دوره هاى زندگى بشر. این طرح کلى و جامع منبع پایان ناپذیر است. کم کم همراه پیشرفت زندگى و تمدّن عقل مى تواند نیازهاى دینى بشر را به کمک این منبع فهم و کشف نماید.
سیر نهایى دین و تمدّن از چشم انداز تاریخ
از نگاه تاریخى به سیر دگرگونى دین و تمدّن به دست مى آید در مسیر حرکتى که در گذشته براى تمدّن بشر رخ داده است بخشى از پدیده هاى تمدّن بشر که با جنبه خیال و تفکر و خردورزى انسان پیوند دارد مانند: هنر فلسفه و علم به سوى کمال; یعنى گسترده شدن پیش رفته است و بخش دیگر تمدّن که جنبه عینى و اجرایى دارد; یعنى نظام اجتماعى بشر به سوى یگانگى جریان
داشته است. بنابراین هدف نهایى که سیر تمدّن باید به آن آرام گیرد در دو اصل مى توان خلاصه نمود:
1. کمال.
2. وحدت.
کمال یابیِ فکر اندیشه و برآیندهاى آن در تاریخ تمدّن بشر نمایان است. فرآیند تکامل در زمینه نظام اجتماعى که همواره به سوى یگانگى جریان داشته به گونه فشرده و خلاصه چنین است: تاریخ تمدّن از مرحله (وحدت خانواده) آغاز شده است و سپس با دور هم جمع شدن خانواده ها وحدت بزرگ ترى به نام وحدت قبیله و عشیره پدید آمده و دومین مرحله از سیر تاریخ شکل گرفته است. پس از گذشتِ زمانى طولانى وحدت قبیله تکامل یافته و به وحدت ملى دگر شده است. امّا این مرحله نمى تواند آخرین مرحله تکامل در نظام اجتماعى باشد; بلکه بشر کم کم از این مرحله; یعنى وحدت ملى گذر خواهد کرد وبه کامل و رساترین مرحله; یعنى وحدت جهانى خواهد رسید. حرکتهاى پلورالیستى در وجوه گوناگون آن: علمى اعتقادى سیاسى و نیز شکل گیرى یگانگیها و یک پارچگیهاى منطقه اى قاره اى و بین المللى که روز به روز افزون تر مى شود مى توان گامهاى مقدماتى براى پدید آرى چنین یگانگى دانست. در متنهاى دینى این سیر تاریخى تمدّن از وحدت حضرت آدم آغاز مى شود و به وحدت و یگانگى نظام جهانى پسران آدم; یعنى آرمانشهر دینى حضرت مهدى(عج) پایان مى یابد. به گفته توین بى:
(تاریخ باخدا آغاز گشته به ملکوت خدا پایان مى پذیرد.)59
پس مى بینیم سیر تکامل تمدّن تا رسیدن به مرحله فرجامین از کاستى به سوى کمال و از کثرت به سوى وحدت در جریان بوده است. همین دو ویژگى در سیر تکامل دین نیز وجود دارد:
1. دین از مرحله ساده و قلمرو محدود به مرحله کامل و جامع پیش رفته
که از نگاه تاریخى در بحث پیشین شرح شد.
2. از مرحله دینهاى منطقه اى قومى و مدت دار به دین واحد فراقومى فرامکانى و فرا زمانى پایان یافته است.


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این جا بحث (جاودانگى) (جامعیت) و (جهانى بودن) دین اسلام که از نگاه کلامى روشنگر همان دو ویژگى براى اسلام است انگاشته شده مى گیریم; زیرا از هدف نوشتار دور است این جُستار درخور یاد است که به مقتضاى این سیر طبیعى در مرحله نهایى تکامل دین و فرهنگى مى تواند پویا و سازنده باشد و در درون تمدّن به حیات و حضور خود ادامه دهد که تواناییهاى لازم و بایسته براى پدید آوردن یگانگى گسترده و تفاهم و همدلى و گفت و گو میان همه انسانها و ملتها را دارا باشد. فرهنگ اسلامى این تجربه را در برهه اى از تاریخ بر جاى گذاشته است و نشان داده که مى تواند چنان وحدت و یگانگى را پدید آورد:
(اسلام که یک امپراطورى عظیم جهانى بود با سماحت و تساهلى که از مختصات اساسى آن به شمار مى آمد… فرهنگ تازه اى که حدود و ثغور نمى شناخت [پدید آورد]. مسلمان از هر نژاد که بود عرب یا ترک سندى یا افریقایى در هر جایى از قلمرو اسلام قدم مى نهاد خود را در وطن خویش و دیار خویش مى یافت. یک شیخ ترمذى یا بلخى در قونیه و دمشق مورد تکریم و احترام عامه مى شد و یک سیاح اندلسى در دیار هند عنوان قاضى مى یافت.)60
این بررسى و چشم انداز به دین و تمدّن نشان مى دهد که این دو در درازاى حیات خود وجوه مشترک و پیوند ناگسستنى با یکدیگر داشته اند. اما امروز باید پذیرفت این پیوند دست کم در بخشى از تمدّن بشرى رنگ باخته است. آیا این به معناى پایان خویشاوندى و پیوند دین و تمدّن است؟ به واقع تمدّن بشر در
هیچ مرحله اى هرگز نخواهد توانست خود را از تمام ویژگیهاى مشترک با دین جدا سازد; زیرا هنگامى که دو نظام از واقعیتها در ذات و هویت خود این گونه ژرف و پیوسته با یکدیگر پیوند و داد و ستد داشته باشند و در زمانى چنین دراز میان آنها خویشاوندى و آمیختگى وجود داشته باشد ممکن نیست که آنها یکسره از هم بگسلند و نسبت به یکدیگر بیگانه و نامحرم شوند.
دین واقعى از تمدّن درست و و اقعى جداشدنى نیست. این گسست که امروزه میان تمدّن غرب و دین دیده مى شود به هویت و ذات دین و تمدّن باز نمى گردد; بلکه پیامد پدیده ها و عارضه هاى بیرونى که بر دین و تمدّن است. اگر مى بینیم شمارى مانند مارکس میان دین و تکامل و یا ماکس وبر میان دیندارى و تمدّن دو گانگى و ناسازگارى انگاشته اند از آن رو است که از دین همان چهره واژگونه و غیر وحیانى مسیحیت را مى شناخته اند و از دیندارى رفتارهاى شکلى آمرانه و بى روح را در نظر داشته اند. البته این چگونگى ویژه مسیحیت غرب نیست بلکه سوکمندانه در دنیاى اسلام نیز چهره شفاف و ناب دین با پیرایه هاى بسیارى پوشانده شده است و دیندارى اسلامى صفاى آغازینش را ندارد. با این تفاوت که در اسلام متن ناب و بى آمیغ و شفاف وحى در دسترس هست. ولى در مسیحیت چنین نیست.


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جامعه شناس وقتى چهره موجود و نمود یافته دین را در جامعه و میان مردمان مى بیند تنها با ظواهرى از دین که به درست یا نادرست در گفتار و رفتار عادت گونه متدینان بروز دارد رو به روست. در این صورت دور از انتظار نیست که به چنان داورى و باورى برسد; زیرا وقتى آموزه هاى زلال ناب و بى آمیغ دین به رسمها و عادتهاى خشک و بى روح فرو کاسته شود و یا دچار گونه گون تحریفها تعصبّها تحکّمها و جزمیتها گردد سازو کار واقعى و اوّلى دین از میان مى رود و به عکس با سازو کارى دروغین و ویران گر ظاهر مى شود. البته این یک روى سکه است. عصیان ظاهرگرایانه در پاره اى پدیده هاى تمدّن جدید و به خود تکیه کردن انسان به گونه زیاده از حدّ در درون این تمدّن روى دیگر آن است که در پیدایى این گسل بى نقش نبوده است. هر چند که این رویداد را بر آیند ناخالصیهاى دین یا نارواییهاى دیندارى در نظر بگیریم.
به هر روى سخن ما درباره پیوند میان دین حقیقى و تمدّن سالم و انسانى است. هر اندازه دین مطرح در جامعه و رفتارهاى دینى با دین ناب و خالص نزدیک تر باشد پیوند دین با تمدّن انسانى بیش تر و حس شدنى تر است.
سرّ آن که جامعه جهانى و تمدّن بزرگ دینى ـ آرمانشهر دین ـ بر بنیاد تجدید دین و انقلاب در ساختار فرهنگ دینى از سوى امام معصوم(عج) استوار خواهد شد در همین مطلب نهفته است که دین واقعى و فرهنگ اصیل وحیانى مى تواند با جامعه مدنیت سالم و انسانى سازگارى داشته باشد و هم بهره برساند وهم بهره بگیرد.
در طول تاریخ این سازو کار همواره در تجدید بعثتها و رسالتها اتفاق افتاده است. نمونه آشکار آن در بعثت پیامبر اسلام(ص) که در پرتو آموزه هاى اصیل دین تمام عناصر مثبت تمدّنهاى موجود در تمدّن اسلامى راه یافت و تمدّنى بزرگ زنده و یگانه زاده شد. در انقلاب اسلامى ایران که دین و فرهنگ دینى به گونه نسبى به خلوص خود بازگشت شاهد هستیم که چگونه دین به اندازه خلوص یافتگى اش توانسته است با زوایاى سالم و انسانى تمدّن سازگارى داشته باشد و پیوند برقرار کند.
به راستى تمدّن جدید نیز اگر نخواهد با دین ناب و بى آمیغ و به دور از خرافه ها هماهنگى یابد در این صورت به حیات خویش پایان خواهد داد نه به حیات دین; یعنى آن بخش انسانى تمدّن به جاى خواهد ماند و بخشها و جلوه هاى ناسالم و غیر انسانى آن چونان کف از میان خواهد رفت. این سنّت درمتن طبیعت و تمامى پدیده هاى هستى جارى است:
(فأما الزّبد فیذهب جفاءً و أما ینفع الناس فیمکث فى الارض کذلک یضرب الله الأمثال.)61
امّا کف سیل به کران رود و آنچه که مردم را سودمند است در زمین بماند. بدین گونه خداوند مَثَلْها را به این نیکویى زند.
در نگاه وحى هر تمدّن تا آن گاه زنده و پایدار مى ماند که هماهنگ و همگام با قانونهاى عام آفرینش و سنّتهاى حق جلو برود. انحراف از این اصل عامل نابودى و مرگ آن تمدّن است:
(فکأیّن من قریة اهلکناها وهى ظالمة.)62
چه بسا شهرها که مردم آنها که ستمکار بودند هلاک کردیم.
(و ما کنّا مُهلکیِ القرى الاّ و أهلها ظالمون.)63
ما هلاک کننده مردمان شهرها نیستیم مگر آنها که مردمانش ستمکارانند.
(ما کان ربّک لیهلک القرى بظلم و أهلها مصلحون.)64
پروردگار تو[اى محمد] هرگز نخواست شهرهایى را که هلاک کرد به بیداد هلاک کند در حالى که مردم آن شهرها اصلاح خواه و نیکوکار باشند.
در این آیه ها پشت کردن به جاده حق و روى آوردن به ستم عامل نابودى و مرگ تمدّنها دانسته شده است. و حرکت کردن در مسیرحق صلاح و درستیها عامل حیات و ماندگارى آنها است.
این قانون که قرآن در بحث از سببها و انگیزه هاى دگرگونى در نظامهاى اجتماعى و طلوع و غروب تمدّنها ارائه مى دهد تنها از زاویه کاربرد تاریخى آن نیست بلکه قانون و سنّت حاکم بر هر جامعه و تمدّنى را بیان مى کند.


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
(هو أنشأکم من الارض و استعمرکم فیها.)66
همان است که شما را از خاک زمین آفرید و زمین را استعمارگاه شما قرار داد.
جریان بى رنگ و سیال زندگى آدمى آن گاه که در بسـ*ـترهاى ارزشى و انسانى: مهرورزى به همنوع مفید بودن یک یک افراد جامعه به حال هم جارى شود و حتى کار روى طبیعت براى اعتلاى انسان باشد تمدّن معنوى و انسانى پا مى گیرد و درونمایه تمدّن معنوى مى شود. و این یعنى همان تمدّن دینى.
در این برداشتِ از تمدّن دینى زمین از آسمان جدا نیست بلکه زمین جامه
آسمانى مى پوشد به گونه اى که کار و تلاش بر روى طبیعت عنوان وظیفه دینى و مفهوم عبادى پیدا مى کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
(جُعلت لِى الأرض مسجداً.)67
براى من سراسر زمین مسجد است.
این آموزه دینى نگاه عاشقانه شوق انگیز و از روى علاقه انسان را به آسمان از او نمى گیرد بلکه مفهوم درستِ آسمان را دراختیار او مى نهد و رفتار وحرکتهاى هدف مند انسان را در این جهان دینى و نمودى ازخلافت الهى او در صحنه هستى مى شمارد. و چون این تلاشها و پویشها بر پایه انگیزه هایى است که از آگاهى انسانِ دیندار به جایگاه پاسخ گویى خویش و از احساس وظیفه دینى وانسانى او سرچشمه مى گیرد این پایندانى وجود دارد که نیروى سازندگى به نیروى آزمندى دگر نشود و از کوششها گذشتها و هموار کردن شجاعانه محرومیتها بر خویش به خاطر پیشرفت و خوشبختى جامعه سرباز نزند.
در فضاى تمدّن دینى دغدغه زندگى چهره مثبت پیدا مى کند و چونان ابزارى مى شود که انسان در سایه تلاشها و نیکوییهایش هستى و بودنِ راستین خود را باز مى یابد ونیز مى داند که پاسخ مثبت دادن به تلاشهاى سازنده درحقیقت ارج و عزت خویش است بر روى زمین. با این ترتیب هرتلاش و کوششى از بشر صورت گیرد که در دایره بینشى منسجم از واقعیتِ انسان و جهان قرار گیرد دینى است و تمدّنى که در این شعاع گسترده پدید مى آید دینى انگاشته مى شود.
ساز و کار دین براى تمدّن
در دو بخش پیشین از نسبت مفهومى و پیوند تاریخى دین و تمدّن یاد
شد. اکنون به شرح پاره اى از پایه ها و ارکان تمدّن مى پردازیم که دین در پیدایش و بنیان آنها نقش مهم و کارساز داشته است.
در پژوهشهاى تمدّن شناسى از سببها و عاملهاى پیدایى تمدّن نام برده شده است که عبارتند از: جامعه قانون خانواده اخلاق و آداب امنیت حکومت صناعت بازرگانى دانش هنر ادبیات 68 مهاجرت.69
دین بى آن که در هدف و ذات خود برنامه اى براى تمدّن سازى داشته باشد و آموزش آن در دستور کارش باشد در درازاى تاریخ به گونه عرضى براى شکل گیرى تمدّن دست انسان را گرفته و خدمات بسیارى به انسان و جامعه انسانى کرده است تا ارکان بسـ*ـترها و زمینه هاى تمدّن براى بشر فراهم آید که به بخشى از آنها در این جا اشاره مى کنیم:


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
1. جامعه سازى
تشکیل اجتماع و جامعه سنگ زیرین و بسـ*ـتر اصلى پیدایش تمدّن است. تا اجتماع فراهم نباشد و شکل نگیرد و کاخ آن برافراشته نگردد هیچ عنصر تمدّنى پدید نمى آید.
ییونگ ـ 1961 ـ 1875ـ روح اجتماعى مذهب را یکى از مشترکات ادیان مى داند.
دورکیم معتقد است: فرق جادو و مذهب در این است که جادو به طرف (فردیت) و مذهب به طرف (جمعیت) رو مى کند.
دکتر شریعتى مى نویسد:
(جامعه شناس و تاریخ جامعه شناسى به یک نتیجه مى رسند و آن اجتماعى بودن روح مذهب است. حتى مذاهب عرفانى و آخرت گرا مذاهبى اجتماعى و امّت ساز و جامعه سازند.)70
پژوهشگران تاریخ جملگى بر این نظرند که اجتماع بشرى بر اثر عقاید مذهبى پدید آمده است:
(از تحقیق در قدیمى ترین عقاید پیشینیان بر ما مسلّم شد که مذهب ایشان در بدو امر مبتنى بر پرستش نیاکان بوده و ایجاد خانواده و وضع قوانین اوّلیه نتیجه همین مذهب بوده است.)71
براى نمونه مى توان به کنت و. فلنرى ـ Kent.v. Flanneryو رابرت درنان ـ Robert Drennanـ اشاره کرد که از عنصر دین در تشکیل جامعه هاى نخستین سخن گفته اند:
( دین و آداب و شعایر براى تشکل نخستین مجموعه جوامع پیش از کریستف کلمب نظیر تمدّن اولمک ـ Olmec ـ در مکزیک نقش حیاتى داشته است.)72
در فرایند جامعه سازى هر اندازه عقاید و نمادهاى دینى گستره بیش ترى یافته به همان نسبت اجتماعهاى بشرى گسترش پیدا کرده است. وقتى ادیان
الهى در میان بشر ظهور کرد زمینه براى پایه گذارى و تأسیس اجتماعهاى بزرگ و یک پارچه پدید آمد. زیرا گروههاى انسانى خود را در سیطره یک روح و هدف مشترک که وحى به آنان مى آموخت احساس مى کردند و از یک قانون و رهبرى یگانه پیروى مى کردند. هر پیامبرى بر پایه قانونهاى وحى امتى قانونمند سامان مى داد. در این میان شمارى از پیامبران الهى مانند حضرت داود و سلیمان توفیق یافتند در بخش بزرگى از زمین حکومت واحد بر پا کنند و مردمان بسیارى را در قلمرو یک دولت بزرگ گرد آوردند.
در مباحث دین پژوهى و باستان شناسى بسیارند کسانى که بر این باورند پیدایى دولتها و پدیده شهر و شهرنشینى رهیافت آیینها و دینهاست:
(احیاى توجه به نقش دین در تکامل فرهنگ منجر به پیدایش دیدگاههاى نظرى جدید حتى در باستان شناسى تمدّنهاى کاملاً تاریخى شده است. اغلب باستان شناسان که حوزه و حدود کارشان فى المثل بین النهرین اواخر دوره ماقبل تاریخ بوده است دیگر براى تعلیل تشکّل دولت فقط به آثار مربوط به آبیارى یا فشار جمعیت توجه و تأکید نمى کنند. به مدت چند دهه محققانى که مشرب تاریخى یا مردم شناسانه داشته اند از جمله میرچا الیاده و پاول ویتلى چنین بحث کرده اند که مراکز مربوط به آیینها و شعایر هسته اصلى شهرهاى اولیه بوده است.)73
در روزگار ظهور اسلام مدینة النبى وقتى چهره یک شهر به خود گرفت و بعدها هسته مرکزى جامعه و امت بزرگ اسلام گردید که بیش ترین ساکنان آن به یک باور و روح مشترک; یعنى اسلام دل بستند و به برکت دین پراکندگیهاى فکرى اخلاقى و سیاسى به هم کیشى و برادرى و نوع دوستى تغییر یافت. سپسها نیز مسلمانان شهرهاى بسیارى را در سرزمینهاى گشوده
شده بنا نهادند. پاره اى از قرارگاههاى نظامى به شهرهاى بزرگى تبدیل شد.


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
(احیاى توجه به نقش دین در تکامل فرهنگ منجر به پیدایش دیدگاههاى نظرى جدید حتى در باستان شناسى تمدّنهاى کاملاً تاریخى شده است. اغلب باستان شناسان که حوزه و حدود کارشان فى المثل بین النهرین اواخر دوره ماقبل تاریخ بوده است دیگر براى تعلیل تشکّل دولت فقط به آثار مربوط به آبیارى یا فشار جمعیت توجه و تأکید نمى کنند. به مدت چند دهه محققانى که مشرب تاریخى یا مردم شناسانه داشته اند از جمله میرچا الیاده و پاول ویتلى چنین بحث کرده اند که مراکز مربوط به آیینها و شعایر هسته اصلى شهرهاى اولیه بوده است.)73
در روزگار ظهور اسلام مدینة النبى وقتى چهره یک شهر به خود گرفت و بعدها هسته مرکزى جامعه و امت بزرگ اسلام گردید که بیش ترین ساکنان آن به یک باور و روح مشترک; یعنى اسلام دل بستند و به برکت دین پراکندگیهاى فکرى اخلاقى و سیاسى به هم کیشى و برادرى و نوع دوستى تغییر یافت. سپسها نیز مسلمانان شهرهاى بسیارى را در سرزمینهاى گشوده
شده بنا نهادند. پاره اى از قرارگاههاى نظامى به شهرهاى بزرگى تبدیل شد.
شهرهاى رمله ـ رام الله ـ جابیه و دابق در سرزمین شام از این شمار است. قاهره یکى از همین شهرهاست که نخست به نام فسطاط ـ محل چادر نظامیان ـ خوانده مى شد. در زمان عمر شهرهایى چونان قیروان در تونس کوفه در امتداد فرات و بصره در کنار شط العرب ساخته شد. شهر واسط در زمان امویان در کنار یکى از شاخه هاى دجله بنا گردید. شیراز در ایران نیز در ابتدا قرارگاه نظامى مسلمانان بود. بصره و کوفه که درحوزه رودخانه دجله و فرات بنا نهاده شدند از مهم ترین مراکز تمدّن در آن روز به شمار مى رفتند. جاحظ و کندى اهل بصره بودند.74
بنیان گذارى جامعه و شهر بر اجتماع و گردهمایى انسانها مى افزود. به طور طبیعى پس از گردهم آمدن انسانهاى بسیار در یک منطقه نیازهاى جدیدى پدید آمد که برآوردن آنها به برنامه ریزى بستگى داشت و مدیریت و دولت و حکومت.
نیازمندیهاى مادى رقابتها تلاشها و کوششها براى فراچنگ آوردن امور مورد نیاز و بِه سامانى زندگى انسانها را به کشف و ابتکار وا مى داشت و از دیگر سوى آموزه هاى دین نیز بر خوشبختى و عزت مندى دنیایى انسان تأکید داشتند و نتیجه کورى و بدبختى در این دنیا را نابینایى و بدبختى بیش تر در آخرت مى دانستند.75 به این ترتیب بشر به سوى امور و کارهایى پیش رانده شده که تمدّن آفرین بودند و جامعه را از رکود به در مى آوردند و زمینه پیشرفت و توسعه را فراهم مى ساختند.
2. پایه گذارى قانون
قانون از ارکان مهم و بنیادین تمدّن به شمار است.76
از وقتى انسان زندگى اجتماعى را آغاز کرد نیازمند قانون شد; زیرا انسان براى دستیابى به حق خویش بسیار پیش مى آمد که دچار کشمکشها و گرفتاریهایى مى شد. و چه بسا با تلاش گسترده و برخوردهاى خشن و نزاعها افزون بر آن که به حق خود دست نمى یافت حقهایى نیز پایمال مى شد. از این روى به نظم و قانون روى آورد و به آن گردن نهاد. و قانون به عنوان نخستین پدیده و عنصر اجتماعى و مدنى جاى خود را در جامعه انسانى باز کرد.
در جامعه هاى نخستین به قانونهاى کمى نیاز بود; اما با گسترش پیوندهاى انسانى و زندگى اجتماعى گستره و شمار قانونها افزایش یافت. اجتماع و زندگى هر چه به سوى تمدّن پیش آمد به قانونهاى کامل تر و فراگیرتر نیاز افتاد.
ادیان الهى از سپیده دم زمان براى سامان دادن زندگى بشر قانون آوردند.


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در جامعه هاى نخستین به قانونهاى کمى نیاز بود; اما با گسترش پیوندهاى انسانى و زندگى اجتماعى گستره و شمار قانونها افزایش یافت. اجتماع و زندگى هر چه به سوى تمدّن پیش آمد به قانونهاى کامل تر و فراگیرتر نیاز افتاد.
ادیان الهى از سپیده دم زمان براى سامان دادن زندگى بشر قانون آوردند.
پیامبران الهى تمام رسالت خود را در این مى دیدند که مردمان را در زندگى و جامعه به پیروى از قانونهاى الهى دعوت کنند. جامعه اى قانون مند و یک پارچه به وجود آورند. در آن مرحله از زندگى بشر که طاغوتها و حاکمان بزرگ توانستند ظهور پیدا کنند و اجتماع انسانها را از جاده عدل و قانون خارج سازند این پیامبران و پیروان آنان بودند که به مبارزه با بى قانونى بر مى خاستند و براى پیاده کردن و اجراى قانون در جامعه از هیچ کوششى دریغ نمى ورزیدند.
به سازوارى پیشرفت و همراه با زندگیِ رو به تمدّن بشر ادیان الهى کامل تر شد و شریعتها با قانونهاى اجتماعى و اخلاقى و قاعده هاى حقوقى پیشرفته ترى ظاهر شدند. تا آن که قانونهاى گسترده اسلام در ساحتهاى زندگى دینى بشر فرو فرستاده شد.
3. پایه گذارى دانش
از روزى که بشر استعداد فکرى خود را براى فهم و کشف اسرار طبیعت به کار گرفت و به ساختن ابزار و فراگیرى فنون براى بهبود بخشیدن به زندگى خود دست زد بذر تمدّن کاشته شد. پس از پیمودن راهى دراز کم کم به دانستنیها و دانشهایى دست یافت و تمدّن خود را بر آنها بنیان نهاد. در مسیر دستیابى انسان به تمدّن وحى و دین پاره اى دانشهاى مورد نیاز را در اختیار بشر گذاشته است. شمارى از پیامبران الهى از راه دریافتهاى وحیانى خود دانشها و صنعتهایى را در میان بشر بنیاد گذاشته اند.
در این باره هم تاریخ پژوهان سخن گفته اند و هم در متنهاى دینى جُستارهایى بیان شده است.
الف. ویل دورانت ریشه و سرچشمه بسیارى از دانشها و صنعتهاى تمدّن مصر و دیگر سرزمینها را از پیامبران مى داند. از جمله مى نویسد:
(ابراهیم خلیل علم حساب را با خود از کلده (بین النهرین) به مصر آورده است.)77
ب. گروهى از صاحب نظران بر این باورند که تمام دانشها و پیشه ها را پیامبران پایه گذارى کرده اند و سپس بشر به گسترش و کمال بخشیدن آنها دست زده است.78
ج. شیخ شهاب الدین سهروردى معروف به شیخ اشراق در مقدمه کتاب (حکمة الاشراق) دانش و حکمت در سرزمین پارس را که به دانایان آن سرزمین بمانند جا ماسف و فرشاد شور و بوذرجمهر منسوب است از آموزه هاى انبیاى الهى دانسته است:
(عالم وجود هیچ گاه از دانش حکمت و دانایى که نمودار و قائم به آن بود و حجت و بیّنات خداى به نزد او باشد تهى نباشد و وى همان خلیفه و جانشین خداى بزرگ بود بر روى زمین.)79
د. فیلسوفان اسلامى بر این باورند که اندیشه هاى حکمى و فلسفى در تاریخ بشر به دست پیامبران الهى پایه گذارى شده است. براى نمونه: حکماى اشراقى نظریه مُثُل افلاطونى و نتیجه معرفت شناختیِ آن را که دانش و ادراک فرایند یادآورى است از یافته هاى فرابشرى مى دانند.80
در قرآن به پیدایى پاره اى از صنعتها در تمدّنهاى پیشین که سرچشمه وحیانى داشته اشاره شده است. درباره حضرت نوح مى فرماید:
(فأوحینا الیه أن إصنع الفلک بأعیُنِنا وَوَحْیِنا….)81


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس به نوح پیغام فرستادیم که بر دیدار ما و به فرمان ما کشتى بساز.
حضرت داود مأمور شد با آهن سرد و سخت که به امداد غیبى در دستش چون موم نرم بود صنعت زره بافى را بنیان نهد و در این کار نظمِ هماهنگِ بندها و حلقه هاى زره را رعایت کند.82
حضرت سلیمان به یارى خداوند از تواناییهاى فراوانى برخوردار بود:
(و براى سلیمان باد را مسخّر کردیم… و براى او مس را چون چشمه آب روان کردیم… و از پریان که به چشم شما نیایند کسانى را مسخر کردیم که با رخصت پروردگارش در برابر چشمانش کارهاى فنى انجام دهند… آنچه را سلیمان مى خواست از غرفه هاى بلند و مجسمه ها و کاسه هاى بزرگ و دیگهاى فرو رفته در زمین براى او مى ساختند.)83
در حکومت حضرت سلیمان با الهام غیبى هم در صنعت معمارى پیشرفتهاى بسیارى حاصل شد و بناهاى بلند بنا گردید و هم در عرصه هنرِ نقاشى و مجسمه سازى گامهاى بسیار بلندى برداشته شد و هم در صنعت فلزکارى انقلابى بزرگ پدید آمد.
این تمدّن و پیشرفت صنعتى هنرى و معمارى شگفت انگیز سرزمین
سلیمان بویژه کاخ ساخته از آبگینه او بود که ملکه سبا را به شگفتى وا داشت و هنگام ورود به کاخ و دربار سلیمان از فرط صفا و تلألؤ پنداشت آب است و جامه از ساق پا برگرفت.
گفت: این قصرى است از آبگینه صاف.
ملکه سبا از آن دستگاه با عظمت نبوت به حیرت آمد و گفت: بارالها! من سخت بر نفس خویش ستم کرده ام و اینک با رسول تو سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم.
سخن گفتن از دیگر عناصر تمدّن مانند: حکومت هنر صناعت بازرگانى و… و نشان دادن جایگاه واقعى و تاریخى هر کدام با توجه به آموزه هاى وحى و دین بویژه در اسلام از مجال این نوشتار بیرون است. اما از این چشم انداز وقتى دین و تمدّن را به درستى مى نگریم مى بینیم دین آن چنان که هست و تمدّن آن چنان که باید باشد با یکدیگر همسایه دیوار به دیوارند. از همین روى در تاریخ بشر هرگاه دین با چهره روشن و آموزه هاى زلال و ناب خود ظاهر شده رهیافت تمدّنى براى بشر داشته است. برهه هایى از تاریخ که پیامبران الهى آموزگار و هدایت گر بشر بوده اند و دین تمامى یا بخشى از جلوه هاى خود را مجال یافته بنمایاند و در بوته اجرا نهد تمدّن معنوى و انسانى سربرافراشته و افزون بر زوایاى معنوى جامعه و نیاز معنوى انسانها زوایاى مادى جامعه و نیازهاى مادى انسانها را نیز پوشش داده و بر آورده و به هر سرزمینى که راه یافته عمران و آبادانى رفاه و امنیت و بارقه هاى معنوى را به ارمغان برده است.
اکنون نیز دینِ اسلام به عنوان آخرین دین وحیانى و نهایى ترین مرحله از سیر تکامل دین در بسـ*ـتر کمال یافته فرهنگ و تمدّن بشر این توان را دارد که تمدّن واقعى بشر را همراهى و پشتیبانى کند.
منبع: انسانی


دین فرهنگ و تمدن اسلامى

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا