- عضویت
- 17/4/23
- ارسال ها
- 293
- امتیاز واکنش
- 297
- امتیاز
- 153
- زمان حضور
- 6 روز 15 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرمان:
با صدای بلندی از خواب پریدم.
نمیدونستم دقیقا ساعت چنده؟ و چه مدت خوابیدم؟! هر چه بیشتر میگذشت صدای عجیبی به گوش میرسید؛ مثل صدای ناله مانندی، دیگه نتونستم تحمل کنم.
لباسای روی مبلو برداشتمو به سرعت از اتاق بیرون رفتم.
نگاهی به دور و اطرافم کردم، اما دیگه صدایی به گوش نمی رسید؛ شاید بیش از حد خیالاتی شدم و توهم زدم.
گیج و...
با صدای بلندی از خواب پریدم.
نمیدونستم دقیقا ساعت چنده؟ و چه مدت خوابیدم؟! هر چه بیشتر میگذشت صدای عجیبی به گوش میرسید؛ مثل صدای ناله مانندی، دیگه نتونستم تحمل کنم.
لباسای روی مبلو برداشتمو به سرعت از اتاق بیرون رفتم.
نگاهی به دور و اطرافم کردم، اما دیگه صدایی به گوش نمی رسید؛ شاید بیش از حد خیالاتی شدم و توهم زدم.
گیج و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان ناقوس اجل | mel6i کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: