خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرحوم کاشانی... به فدائیان و شخص نواب خیلی التفات داشت.(۷۱) بعد از جریان ترور رزم‌آرا روزنامه‌ها یک عکسی را منتشر کردند که مرحوم کاشانی دستش را گذاشته روی سر مرحوم طهماسبی که قاتل رزم‌آرا بود... بنابراین از زدن رزم آرا مرحوم کاشانی استقبال میکند، این هم که قاتل رزم‌آرا است. یک چنین حمایتهای صریح و علنی را آدم آن‌وقت مشاهده میکرد. معلوم بود که فدائیان اسلام زیر بال مرحوم آیت‌الله کاشانی قرار دارند و او از آنها کاملاً حمایت میکند و اینها هم بی‌دریغ به نفع حکومت مصدق و به نفع همان جهت گیری‌ای که مجموعه‌ی مصدق و کاشانی گفتم بوجود می‌آورد، تلاش میکردند و حرکت میکردند و در حقیقت جریان نهضت ملی نوک تیز مسلحش فدائیان اسلام بودند تا وقتی که بین اینها و مصدق اختلاف افتاد.(۷۲)

۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ شمسی: نقش آیت‌الله کاشانی در نخست وزیری مصدق

و به این ترتیب در سال ۱۳۲۹ شمسی مردم طرفدار ملی‌شدن صنعت نفت ایران شدند و علی‌رغم این‌که محمدرضا موافق نخست‌وزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخست‌وزیر شد.(۷۳) مرحوم آیت‌الله‌کاشانى با علاقه و احساساتى که مردم نسبت به او داشتند، ارادتى که داشتند، سوابق مبارزاتى که از او مى‌شناختند، محبت شدیدى که در اعماق خانه‌ها و خانوادها و دلها از این مرد وجود داشت توانست حکومتى را که از طرف شاه بود متزلزل کند، - حکومت رزم‌آرا را - و زمینه سازى کند براى تشکیل یک حکومت ملى و مردمى، و مصدق را بر سر کار بیاورد.(۷۴) اگر مرحوم آیت‌الله کاشانى این حمایت عظیم مردمى را براى مصدّق به وجود نمى‌آورد، او نخست‌وزیر نمى‌شد.(۷۵)

فصل دوم: قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با پرچمداری آیت‌الله کاشانی
اهمیت حادثه سی تیر

مسأله‌ى حادثه‌ى سى‌ام تیر... از حوادث تاریخى مهم ملت ماست... این حادثه حامل یک درس و پیامى است که اگر ما آن درس را فراموش کنیم و اگر آن پیام را نشنویم یقیناً ضربه خواهیم خورد. در مورد حادثه‌ى سى‌ام تیر باید عرض کنم که این حادثه مورد یک تحریف بزرگ تاریخى قرار گرفته است. روزى که در حقیقت باید روز کاشانى اسم پیدا مى‌کرد و روز حضور فقاهت اسلام و حضور مظهریت دین و عواطف دینى در صحنه‌ى مبارزات سیاسى در طول زمان تا قبل از پیروزى انقلاب به کلى ماهیت و حقیقت دیگرى پیدا کرده بود. شاید تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى کمتر کسى باور مى‌کرد که حادثه‌ى مهم سى‌ام تیر به یک مرجع دینى، به یک عالم بزرگ، به یک فقیه ارزشمند، مرحوم آیت‌الله کاشانى ارتباطى به این نزدیکى دارد.(۷۶)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در انقلابهای گوناگون، در فاصله‌های زمانی گوناگون، آن کسانی که پیشواها و به اصطلاح رهبران ملتها بودند، بالاخره درماندند؛ گفتند آقا ! ما اختیارات تام و تمام میخواهیم. دکتر مصدق دو سال و خرده‌ای در این کشور حکومت کرد، بخش عمده‌ای از این دو سال، دو مجلس آن روز را منحل کرد(۷۷) یعنی چیزی که به حسب ظاهر نماد دمکراسی بود؛ که البته در آن، دمکراسی هم نبود و گفت من اختیارات میخواهم،(۷۸) اختیارات مجلس را هم در اختیار گرفت؛ گفت بدون این، نمیتوانم.(۷۹) در دو سال حکومت خودش، یک سال یا بیشتر، با اختیاراتِ مطلق زمامداری کرد؛ خودش قانون وضع میکرد، خودش امضاء میکرد و خودش به اجرا میگذاشت.(۸۰) اما طاقت نیاورد. نتوانست.(۸۱) حالا مصدق که یک حکومت مردمی بود.(۸۲) این کجا با نظام جمهوری اسلامی قابل مقایسه است(۸۳) آزادی و دمکراسی‌ای که انقلاب به ما داد، حتّی در دوران مصدق هم - که دوران نسبتاً آزاد و به قول خودشان دمکراسی بود - به هیچ‌وجه نبود.(۸۴)

۲۵ تیر ۱۳۳۱ شمسی: استعفای ناگهانی مصدق از نخست‌وزیری

بعد از آنى که مجلس هفدهم در سال ۱۳۳۱ - اوائل سال ۱۳۳۱ - تشکیل شد... مثلاً یکسالى بود که حکومت مصدق سرکار بود، چون مجلس جدید تشکیل شده بود، دولت رفت استعفا داد و به دنبال استعفا مجدداً دولت انتخاب شد، یک مشکلى پیشامد کرد که مصدق رفت پیش شاه و استعفاى خودش را به شاه داد؛ با این‌که مجلس رأى اعتماد به دولت مصدق داده بود، مصدق رفت و بدون این‌که هیچ‌کس را در جریان بگذارد، با مرحوم کاشانى مشورت بکند، یا با آن کسانى که عوامل اصلى در صحنه نگه داشتن مردم بودند اندک چیزى بیان کند، یا با مردم چیزى در میان بگذارد رفت استعفا کرد و ناگهان همه مطلع شدند که دکتر مصدق استعفا کرده. شاه هم از فرصت استفاده کرد، یکى از مهره‌هاى قدیمى دست‌نشانده‌ى استعمار انگلیس و از نوکرهاى دیرین و خانه‌زاد انگلیسیها - یعنى قوام‌السلطنه - را سرکار آورد.(۸۵)

نخست‌وزیری قوام‌السلطنه و تهدید مردم و سردمداران نهضت ملی

البته قوام السلطنة قبلاً هم نخست وزیر بود و در دوران حکومت دست‌نشانده‌ى انگلیس در ایران سوابق خیلى زیادى دارد. قوام‌السلطنه آمد سرِ کار و یک اعلامیه‌ى بسیار تند و شدیداللحنى را منتشر کرد. بنده یادم است، من فراموش نمى‌کنم آن فضایى را که از رعب به خاطر اعلامیه‌ى قوام‌السلطنه بوجود آمده بود. در مشهد من با پدرم مى‌رفتم دیدم افرادى مى‌رسند به هم - از جمله به پدر من - و از اعلامیه‌ى تهدیدآمیزِ خطرناک قوام‌السلطنه آهسته حرف مى‌زنند. در این اعلامیه قوام السلطنة مردم را تهدید کرده بود و سردمداران نهضت را تهدید کرده بود که خشونت به خرج خواهد داد، سرکوب خواهد کرد، و هر مانعى را از سر راه خودش برخواهد داشت. یک اعلامیه‌ى تند و شدیداللحنى است و به‌هرحال همه را تهدید کرده بود.(۸۶)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
من احساس مى‌کنم تصورات و احساس قوام‌السلطنه و سلطنت‌طلبها و انگلیسیها در مورد روحانیت درست همان احساسى بود که ملى‌گراها داشتند، و این یک چیز عجیبى است. اینها هر دو با هم دشمن و مخالف بودند، اما در مقابله‌ى با دین و حضور علماى دین و دخالت افکار اسلامى یک فکر داشتند.

توى اعلامیه‌ى قوام‌السلطنه... دکتر مصدق تحقیر شده، اما مرحوم آیت‌الله‌کاشانى با خصومت با او برخورد شده. در آن‌جا قوام‌السلطنه مى‌گوید که من از عوام‌فریبى سیاسى بدم مى‌آید، اشاره مى‌کند به مصدق، چون مصدق مى‌آمد با مردم حرف مى‌زد و حرفهایى که مردم دوست مى‌داشتند و بر طبق افکار مردم بود مى‌گفت. آن مرد سیاستمدارِ انگلیسى مستبد از اینجور کارها بدش مى‌آمد، اسم این را مى‌گذاشت عوام‌فریبى سیاسى. بعد مى‌گوید من از ریاکارى دینى هم بدم مى‌آید، که بیایید شما ارتجاع سیاه را به بهانه‌ى ترس از تسلط خرابکاران سرخ بر کارها مسلط کنید، یعنى مى‌گوید من از مصدق متنفر و منزجرم به خاطر این‌که کاشانیها و دینى‌ها را بر سرکار آورده؛ پیداست آن کسى که نقطه‌ى مقابل حرکت انگلیسها در ایران است، آن کسى که دستگاه استبداد شاه و دستگاه انگلیسها و کمپانیها و سوءاستفاده‌چیها او را در واقع سد و مانع در راه خودشان مى‌دانند، آن مصدق نیست آن کاشانى است. (۸۷)

موضع‌گیری آیت‌الله کاشانی در مقابل اعلامیه قوام

بعد در سال ۱۳۳۱ که ضدّ حمله‌ى دربار علیه مصدّق شروع شد و او از نخست‌وزیرى برکنار گردید، فقط یک عامل توانست مجدّداً قدرت را به مصدّق برگرداند و او مرحوم آیت‌الله کاشانى بود.(۸۸) در مقابل این اعلامیه و در مقابل این توپ و تشر بسیار قوى - که البته متکى به ارتش و به نیروهاى مسلح هم بود، و متکى به انگلیسها هم در خارج بود - فقط یک نفر مقاومت کرد، یک انسان قوى و مقاوم و مبارز فریادش را بلند کرد و بلند کردن فریاد او ترس را و محیط رعب را شکست، به مردم دل و جرأت داد، قدرت داد، مردم وارد صحنه شدند و نتیجه به عکس آن چیزى شد که شاه و درباریها و پشتیبانانشان مى‌خواستند؛ آن شخص مرحوم آیت‌الله‌کاشانى بود. آیت‌الله‌کاشانى بعد از آنى که این اعلامیه را قوام‌السلطنه منتشر کرد یک اعلامیه‌ى تندى متقابلاً او داد و گفت من مقاومت مى‌کنم، من حکومت قوام را قبول نمى‌کنم، من اگر قوام‌السلطنه کنار نرود و این حکومت دست‌نشانده عقب ننشیند من کفن مى‌پوشم و مى‌آیم بیرون. اجتماعات مردم را تشکیل داد.(۸۹)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در روز سى‌تیر مردم به دعوت مرحوم آیت‌الله‌کاشانى آمدند خیابانها براى مقابله‌ى با حکومت تحمیلى شاه - که قوام‌السلطنه را نخست‌وزیر کرده بود و مقدمه‌اى بود براى این‌که مجدداً انگلیسها برگردند، مجدداً امتیاز نفت به انگلیسها داده بشود و همان سلطه‌هاى قدیمى انگلیسى مجدداً از سرگرفته بشود.(۹۰) مردم کفن پوشیدند و در تهران و شهرهاى دیگر به خیابانها آمدند.(۹۱) هنوز چهل‌وهشت ساعت نشده بود که با حضور مردم در صحنه و با مقاومتشان و با خون دادن مردم - که کشته‌ها دادند و خون دادند - دولت قوام سقوط کرد و مجدداً مصدق را از خانه آوردند بیرون و نخست‌وزیر کردند و مجدداً مصدق نخست‌وزیر شد؛ سى‌تیر این بود حادثه‌اش.(۹۲) لذا قوام‌السلطنه سه روز بیشتر نتوانست به عنوان نخست‌وزیر بماند. اصلاً مگر مى‌شد در مقابل امواج عظیم مردم که آیت‌الله کاشانى راه انداخته بود، مقاومت کرد؟ لذا قوام‌السلطنه کنار رفت و دوباره مصدّق بر سرِ کار آمد.(۹۳) عامل و قهرمان و صحنه‌گردان اصلى این ماجرا (هم) مرحوم آیت‌الله‌کاشانى بود.(۹۴)

اشتباه دکتر مصدق در حادثه سی‌تیر

بعد از آنى که مجدداً دولت دکتر مصدق روى کار آمد اولین عکس‌العملى که نشان داده شد بى‌اعتنایى به مرحوم آیت‌الله‌کاشانى بود. مصدق دید مردم آمدند توى خیابانها و شعار دادند و «یا مرگ یا مصدق» گفتند و یک عده‌اى کشته شدند، مطلب بر او مشتبه شد، خیال کرد این مردم از او حمایت مى‌کنند، نفهمید که مردم از دین و از احساسات دینیشان حمایت مى‌کنند. همان اشتباهى که آن روسیاه فرارى(۹۵) هم همیشه در ایران داشت که مى‌گفت مردم فلان‌قدر به من رأى دادند.(۹۶)

این خیلى حقیقت تلخى است براى ما. آن کسانى که کسى اینها (ملی‌گراها) را نمى‌شناخت، در یک گوشه‌اى بودند، در انزوا بودند، دلشان خوش بود که دو کلمه یک جا بنویسند حداکثر، اگر دل و جرأت مى‌کردند که بنویسند.(۹۷) (آنگاه که) با کمک دین، با کمک علما، با کمک احساسات دینى مردم سرِ کار آمدند تا اندک فرصتى پیدا کردند در طول تاریخ لگد زدند، این درسى است که در مشروطه هم ما گرفتیم، در نهضت ملى هم این درس تکرار شد.(۹۸)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیشوایى علماى دین، اشاره و تأیید آن کسانى که مورد تأیید مردمند، نفس گرم آن کسانى که مردم به نفس آنها احترام مى‌گذاشتند و اعتماد مى‌کردند آنها را وارد صحنه کرد. به مجرد این‌که وارد صحنه شدند احساس کردند زیر پایشان محکم هست پشت کردند، بى‌وفایى کردند، بى‌صفایى کردند، از آن ریشه‌اى که بر آن روئیده بودند خودشان را قطع کردند... در مشروطیت هم همین‌جور. اولین کارى که آن کسانى که در رأس کار قرار گرفته بودند انجام دادند، این بود که مشروطه را از مادر او - که از پستان او شیر نوشیده بود مشروطه - جدا کنند؛ یعنى از دامن علماى اسلام و فقهاى دین، همین کارى که در نهضت ملى هم متأسفانه پیش آمد.(۹۹)

دوران منزوی شدن آیت‌الله کاشانی

البته بسیارى از مردم ما حادثه‌ى سى‌ام تیر را به یاد دارند؛ اما نه فقط جوانهایى که متولد بعد از آن حادثه هستند یا در اوقات آن حادثه کم سن و خارج از گود و صحنه‌ى سـ*ـیاست بودند، بلکه اکثر مردم ما هم تحلیل درستى از آن حادثه ندارند. علت هم این است که بعد از حادثه‌ى سى‌ام تیر شاید بتوان گفت بلافاصله بعد از حادثه‌ى سى‌ام تیر تا روز پیروزى انقلاب اسلامى همیشه بلندگوهاى تبلیغاتى در دست کسانى بود که با کارگردان و صحنه‌گردان اصلى این حادثه - یعنى مرحوم آیت‌الله کاشانى - مخالف بودند.

یک مدت که هنوز دکتر مصدق بر سرکار بود و جبهه‌ى ملى مسئول امور کشور بودند، آن روز که بلندگوهاى آنها مرحوم آیت‌الله‌کاشانى را به صورت یک انسان ضد حرکت آزادی‌خواهانه و عامل اختلاف و عامل تفرقه و تجزیه معرفى کردند، بعد هم که آنها رفتند و جاى خودشان را به کودتاگرها و آمریکائیها و عناصر و ایادى سلطنت‌طلب رژیم پادشاهى ایران دادند، آنها هم عیناً همین خط را تعقیب کردند و همین راه را رفتند؛ و معلوم شد که هدفها در مورد کوبیدن روحانیت مبارز و شخص مرحوم آیت‌الله‌کاشانى میان سلطنت‌طلبها و ملى‌گراها هدفهاى مشترک است.


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مصدق بعد از سى‌تیر احساس کرد که دیگر به کاشانى احتیاجى ندارد... آنى که در عمل نشان داده شد این بود؛ پشت کرد. مرحوم آیت‌الله‌کاشانى مى‌خواست اسلام پیاده بشود، لذا بود که بر روى افکار اسلامى، احکام اسلامى پافشارى مى‌کرد. این از نظر ملى‌گراهاى آن روز یک نوع ارتجاع به حساب مى‌آمد.(۱۰۱)

دو مسأله در این‌جا وجود داشت که این دو تا انسان را، دو چهره‌ى معروف را از هم جدا مى‌کرد؛ مصدق و کاشانى را. یک مسأله، مسأله‌ى شخصیتهاى این دو نفر بود. در حقیقت شخصیت مصدق و شخصیت کاشانى اصلاً به هم نمى‌خوردند. یک مدتى سر راه اینها با هم در یک کارى هم‌آواز و هم‌آهنگ شدند، تصادف بود.(۱۰۲)

شخصیت‌شناسی آیت‌الله کاشانی

کاشانى یک روحانىِ تمام عمر را به مبارزه گذرانیده‌ى در میدانهاى جنگ حضور پیدا کرده‌ى سالها در زندان و تبعید گذرانده بود. یک طلبه‌ى به قناعت عادت کرده و زندگى را قانعانه گذرانده. یک روحانى که الان که به ریاست مجلس شوراى ملى آن روز رسیده مثلاً یا به عنوان یک چهره‌ى معروف روحانى معرفى شده، در فکر این است که از این موقعیت براى آرزوهاى اسلامى یک مسلمان که در دل او از همه بیشتر هست یک قدمى بردارد... آمد با همان زندگى طلبگى فقیرانه‌ى خودش زندگى کرد. نه یک خانه‌ى مجللى، نه یک وضع مرفهى. با این‌که همه چیز در اختیار او بود. وقتى که على‌الظاهر دنیاى آن روز و دولت آن روز از او رو برگرداند و ادبار کرد، این مرحوم هیچى در اختیار نداشت، هیچى در بساط نداشت. مردم را هم که نمى‌گذاشتند بیایند به طرف او. تبلیغات علیه‌اش زیاد بود. یک مدتى مرحوم آیت‌الله کاشانى در همین شهر تهران با فقر و تنگدستى گذراند در اواخر عمرش. این انسان اگر اهل قناعت نبود، اگر آدمى بود که داراى بلندپروازیهاى دنیاطلبانه بود، یقیناً آینده‌ى خودش را تأمین مى‌کرد. یک چنین شخصیتى، یک چنین تیپى مرحوم آیت‌الله کاشانى بود. مبارز، شجاع، از هیچ دولتى، از هیچ قدرتى، از متفقین، از دیگران هیچ وقت نترسید و هوشیار در مقابل حوادث و پارسا. آن روزى هم که با دولتى که به تأیید و کمک خود او روى کار آمده بود، مخالفت پیدا کرد، مخالفت خودش را آن وقتى که مصلحت دانست، صریحاً علنى کرد. یک شخصیت این‌جورى بود. یک روحانى به تمام معنا و کامل.(۱۰۳)

شخصیت‌شناسی دکتر مصدق

دکتر مصدق این‌جورى نبود، یک شخصیتى از خانواده‌ى اشراف، جزو طبقه‌ى اشراف. در اشرافیت متولد شده، در اشرافیت بزرگ شده، در اشرافیت هم از دنیا رفت و در همان وضعیتى که بود البته انسان آزاده‌اى بود. این نظر خوشبینانه‌ى بنده است. ممکن است بعضیها این نظر را نداشته باشند، من در این باره بحثى ندارم ایشان یک آدمى بود، یک سیاستمدار آزادی‌خواه بود و دنبال این بود که کشور را از یوغ انگلیسها نجات بدهد. در سر راه، در یک نقطه اینها با مرحوم آیت‌الله کاشانى به همدیگر رسیدند در یک هدف مشترک. لذا خیلى روشن بود که دو شخصیتى که هیچ شباهتى از لحاظ شخصیت به هم ندارند، اینها به زودى از هم جدا خواهند شد؛ یعنى این قابل پیش‌بینى بود. بنابراین جاى تعجب نیست، نمى‌شود هم کسى را ملامت کرد.(۱۰۴)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نکته‌ى دوم که در این دو شخص در این دو چهره قابل توجه است، هدفها و آرمانها بود. دکتر مصدق یک آدم ملى‌گرا بود. در ملى‌گرایى خلاصه مى‌شد... من نظرم این است که یک آدم آزادی‌خواهى بود که تسلط انگلیسها را بر مملکت تحمل نمى‌کرد و مى‌خواست یک دولت مستقلى در کشور تشکیل بدهد. در همین حد دکتر مصدق خلاصه مى‌شود. نفت را از انگلیسها بگیرد و یک دولت ملى و مستقلى به وجود بیاورد؛ البته شاه هم اگر بود باشد، منتها همان‌طور که مریدها و شاگردهایش تا آخر مى‌گفتند، شاه سلطنت بکند، حکومت نکند. یعنى یک مقام تشریفاتى باشد، اختیارات دست او باشد. این نظرش بود در همین حد و حالا بعد از آنى که انگلیسیها رفتند و ملت مستقل شد، چه اخلاقى، چه رفتارى، چه آدابى، چه نظام زندگى‌اى بر مردم حاکم باشد، نه دیگر این در محدوده‌ى فکر و بلندپروازى ذهنى دکتر مصدق نبود. یک انسان لیبرال و آزادى‌خواهى که معتقد بود جامعه همین‌جور با همین نظام زندگى کنند منتها انگلیسها یا مثلاً قدرتهاى خارجى بر آنها حکومت نداشته باشد. (اما) مرحوم آیت‌الله کاشانى چطور؟ مرحوم آیت‌الله کاشانى یک فرد مکتبى بود.(۱۰۵)

تذکرات مرحوم کاشانى نسبت به افراد که این آدم، آدم خطرناکى است چرا این را در رأس کار گذاشتند، یا این اقدام یک اقدام لازمى است چرا انجام نمى‌دهید، دخالت و فضولى به حساب آمد. گفتند اینها دخالت مى‌کنند، فضولى مى‌کنند. دلشان مى‌خواست علماى اسلام بیایند مردم را حرکت بدهند، هدایت بکنند، توى صحنه بیاورند، خون بدهند، سـ*ـینه‌هایشان را سپر بکنند، بعد حکومت را در اختیار آنها بگذارند، بعد بگویند آقا خداحافظ شما، بروند توى مدرسه‌هایشان بنشینند. همان‌طور که بعضیها بعد از پیروزى انقلاب بزرگ و شکوهمند خودمان این‌قدر گستاخى و وقاحت به خرج دادند که بر زبان هم آوردند این حرف را. در مشروطیت این کار را با قلدرى بیشترى کردند؛ در نهضت ملى یک مقدار مردم البته آگاه‌تر بودند، علما یک مقدار روشن‌تر و باهوش‌تر بودند، هوشمندتر بودند، این کار آن‌جا به شکل دیگرى انجام گرفت.(۱۰۶)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش بسیار مهم این ماجرا این است... دشمن فهمید که راز پیروزى ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سـ*ـیاسیّون و سردمداران دولتى را از روحانیت و دین جدا کند. آن‌ها را از آیت‌الله کاشانى جدا کردند و بینشان فاصله انداختند و متأسفانه موفّق هم شدند. از سى تیر ۱۳۳۱ که مرحوم آیت‌الله کاشانى توانست ملت ایران را آن‌طور به صحنه بیاورد، تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که عوامل آمریکا در تهران توانستند مصدّق را سرنگون و تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتى از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید. در این یک سال و یک ماه، با وساطت ایادى ضدّ استقلال این کشور و با توطئه‌ى دشمنان این ملت، دکتر مصدّق مرتّب فاصله‌ى خود را با آقاى کاشانى زیاد کرد، تا اینکه مرحوم آیت‌الله کاشانى چند روز قبل از ماجراى ۲۸ مرداد نامه نوشت - همه‌ى این نامه‌ها موجود است - و گفت من مى‌ترسم با این وضعى که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلى به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانى مردم ایران هستم! اشتباه او همین‌جا بود.(۱۰۷)

علت مخالفت مستکبران با امثال آیت‌الله کاشانی

آن چیزى که ایادى استکبار را آن روز ناراحت مى‌کرد آیت‌الله‌کاشانى و امثال او بودند. چرا حالا؟ آیا با شخص آیت‌الله‌کاشانى مخالف بودند چون روحانى بود؟ نه، آن روز بودند روحانیونى که در نقطه‌ى مقابل آیت‌الله‌کاشانى قرار داشتند؛ آیت‌الله‌کاشانى مغبوض و مغضوب دستگاه استکبار بود براى خاطر این‌که منادى دین و منادى اسلام بود، مى‌خواست اسلام بر این مملکت حکومت کند. این جاست که ما علت هم‌دستى جناحهاى مختلف کفر و استکبار جهانى را علیه انقلاب اسلامى ایران به روشنى درک مى‌کنیم، این چیز تازه‌اى نیست. اسلام بر علیه همه‌ى ارزشهاى مادى که امروز مردم دنیا با آنها به زور عادت کردند و خو گرفتند، و زمامداران مستکبر عالم دارند بر اساس آن ارزشها حکومت مى‌کنند با همه‌ى این ارزشها اسلام مقابله مى‌کند؛ لذاست اسلام را نمى‌توانند تحمل کنند. آن روز هم همین بود مسأله.


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
لذا شما مى‌بینید هم مرحوم آیت‌الله‌کاشانى در دوران آن حکومتى که بر پایه‌ى نهضت ملى بوجود آمده بود - یعنى حکومت دکتر مصدق - خانه‌نشین شد، منزوى شد، مورد تهمت قرار گرفت. زشتترین تهمتها را همین آقایان ملى‌گراها به مرحوم آیت‌الله‌کاشانى وارد آوردند، هم این شخصیت بزرگ در دورانى که رژیم پهلوى مجدداً سرکار آمد باز خانه‌نشین، باز زیر فشار، باز مورد تحقیر، باز در حال انزواى مطلق، و مانع مى‌شدند از این‌که کمترین ذکرى و نامى از او بشود در این‌جا آن جا، با انزوا و گوشه‌گیرى این چند سال زندگى را این مرد بزرگ گذراند.(۱۰۸)

درس تاریخی سی‌تیر: مردم از دین حمایت می‌کنند نه اشخاص

یک وقتى در خدمت امام بودیم، صحبت بود، امام فرمودند مردم به اشخاص رأى ندادند، مردم به دین رأى دادند، به اسلام و قرآن رأى دادند. تا وقتى با قرآن و با اسلام باشید مردم با شما هستند، اگر پشت کردید به اسلام مردم از شما برمى‌گردند، و دیدید همین‌جور هم شد. آن روزى که پشت کردند، آن روزى که خودشان را از اسلام و از قرآن و از احکام اسلامى و از فقاهت اسلامى جدا کردند مردم به آنها آن چنان پشت کردند که در تاریخ به عنوان یک درس تاریخى باقى ماند.(۱۰۹)

در قضیه‌ی مشروطه اگر علما نبودند، مشروطیت به وجود نمی‌آمد و به پیروزی نمی‌رسید. وقتی هم که غربزده‌ها و نوچه‌های انگلیسی در ایران، علمای دین و شعارهای دینی را کنار زدند، باز استبداد و تسلّط و نفوذ خارجی مسلّط شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم همین‌طور بود. تا وقتی روحانیت وسط میدان بود - که مرحوم آیةالله کاشانی یکی از اصلی‌ترین محورهای این مبارزه بود - ملت در میدان حضور داشت؛ اما وقتی با سوء رفتارها، کج‌سلیقگی‌ها و انحصارطلبی‌ها، دستِ روحانیِ روشنفکر و آگاه و شجاعی مثل مرحوم کاشانی کوتاه شد، ملت هم کنار کشید و رؤسای دولت نهضت ملی تنها ماندند. لذا دشمن آمد و با آنها هر کار می‌خواست کرد.(۱۱۰)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرحوم دکتر مصدق هم درست در همین اشتباه قرار گرفت. سراب حمایت مردم و پشتیبانى مردم او را فریب داد. خیال کرد مردم از او است که دارند حمایت مى‌کنند، در حالى که مردم از دین حمایت مى‌کردند. من نمى‌گویم مردم از شخص آیت‌الله‌کاشانى هم حمایت مى‌کردند؛ نه، آیت‌الله‌کاشانى هم شخصش براى مردم مهم نبود، فکرش، راهش، حرکتش و اعتقاداتش مهم بود. اگر خدایى نکرده یک روحانى هم پیدا بشود پشت به اهداف اسلامى بکند مردم از او هم برمى‌گردند. اگر یک مرجع تقلید هم به ارزشهاى اسلامى بى‌اعتنایى کند، به احساسات مردم بى‌اعتنایى کند و تحقیر کند از او هم پشت مى‌کنند. اشخاص ملاک نیستند در نظر مردم. مردم اسلام را مى‌خواهند، این ایمان قلبى مردم و احساسات عمیق دینى آنهاست که آنها را در صحنه‌ها حاضر نگه داشته، آن روز هم این‌جور بود، امروز هم این‌جورى است؛ و این یک درس بزرگى است براى ما.(۱۱۱)

به‌هرحال نتیجه این شد که بین مرحوم آیت‌الله‌کاشانى و مرحوم دکتر مصدق بر اثر همین تصورات واهى و غلطى که مرحوم دکتر مصدق داشت جدایى افتاد، و آن نهضتى که با این همه خون بوجود آمده بود شکست بخورد.(۱۱۲)

فصل سوم: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق

در طول تاریخ ارتباط آمریکا با ایران، آمریکا همیشه با ایران دشمنی کرده؛ حتّی در آن رژیم طاغوت. دشمنی آمریکا با ایران، قبل از انقلاب عبارت بود از اینکه یک دولت ملّی را در سال ۱۳۳۲ با کودتا ساقط کرد.(۱۱۳) حتّی قبل از بیست‌وهشتم مرداد شروع شد... برنامه‌هایی بود، برنامه‌های ترومن-که زمان نوجوانی ماها است؛ بنده تا حدودی یادم هست- که حالا آنها ظاهر دوستانه و باطن خصمانه (داشت)، لکن در قضیه‌ی بیست‌وهشتم مرداد دیگر همه ‌چیز روشن و واضح بود.(۱۱۴) آمریکاییها به نهضت ملی شدن صنعت نفت خیـ*ـانت کردند. با انگلیسی‌ها که طرف مقابلِ نهضت عدالتخواهی در ایران بودند، همدست شدند و نهضت ملی را از بین بردند.(۱۱۵) آمریکایی‌ها آمدند وسط میدان و در یک کشور مستقل با یک دولتی که دولت ملّی و مردمی هم بود و به آنها اعتماد هم کرده بود...کودتا کردند و یک رژیم فاسدِ خبیثِ ظالمِ بی‌رحمی را سرِ کار آوردند.(۱۱۶)


پیروزی و شکست در ملی شدن صنعت نفت

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا