خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
هم از باب مسائل است و هم از باب نتایج و هم از مبادی است و هم از موضوع. بنیاد و موضوع فرهنگ دینی خداوند است نه انسان و موضوع فرهنگ مدرن انسان است. مسائل فرهنگ اسلامی علم و پایه‏اش، الهیات و فقه است. فقه به معنای اصیل و جامع لفظ، اعم از فقه اصغر و اکبر، و فقه به معنای قرآن مراد است نه به معنای تخصّصی استنباط احکام، که قدری محدود شده است.
فقه به معنای معرفت تامه، این فقه و خودآگاهی اسلامی در جهان اسلام بتدریج در صورت فقه، کلام، عرفان و فلسفه‏های مشاء و اشراق و متعالیه تفکیک شده. اینها در واقع تفصیل آن حکمت قرآنی هستند که گاهی از اصل انحراف پیدا می‏کنند. فقه همان معرفت اجمالی است. این معرفت قرآنی در عرفان نیز آمده است. این فقه ضابطه‏ها را در جهان اسلام تعیین می‏کند. مرحوم سیّد موسی زرآبادی و شیخ مجتبیقزوینی و میرزا مهدی اصفهانی تلاش کردند یک نهضت خلوص‏گرایی راه‏اندازی کنند؛ هر چند حریف متجددان نشدند. مکتب تفکیک و جدایی معرفت اصیل دینی از معرفت بیگانه که بعد از صدها سال با دین هماهنگ شده بود، در برابر مکتب متجددان موفق نبود. آنان کوشیدند جامعه را به خلوص اسلامی برسانند، ولی زمانه زمانه تجددزدگی بود و فقط اقلیتی پیام آنها را شنیدند.
جهان می‏تواند تشنه چنین خلوصی باشد. وقتی در ایران کتاب کیمیای محبت مرحوم رجبعلی خیاط در مایه‏های نشان از بی‏نشان‏ها مورد توجّه قرار می‏گیرد، این نشان می‏دهد که انسان دارد به آن معرفت الهی توجّه می‏کند؛ معرفتی که نه عرفان تخصصی ابن‏عربی است؛ نه فلسفه ابن‏سینا و ملاصدرا و نه کلام خواجه نصیرالدّین طوسی و امثال اینهاست، بلکه اصل همه اینهاست. چون که صد آمد نود هم پیش ماست؛ بی آن که آن تخصص‏گرایی و آن حالت تخلیه شدن از معرفت و عرفان ائمه معصومین علیهم‏السلام را همراه داشته باشد. پس G.N.P ما همان تشرف به ساحت قدس است، هر قدر بیشتر تأمل می‏کنیم، امکان این تشرّف عمیقتر می‏شود. رشد و توسعه یعنی همین فزونی ایمان و معنویت و اخلاق و دیانت.
اندیشه حوزه: به نظر می‏رسد شما شاه‏بیت این غزل را با تعبیر «فرهنگ یعنی گفت‏وگوی خدا با انسان» بیان کردید و این جواب همه چیزها را می‏دهد.


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر مددپور:
جالب این است که امروز در جهان اقلیتی به این نکته توجّه پیدا کرده‏اند. این فکر در غرب هم دارد پیدا می‏شود، کسی مثل مارتین هایدگر در رساله پرسش از تکنولوژی می‏گوید یونانیها روزگاری داشتند که هنرشان حاصل گفت‏وگوی میان انسانها و خدا بود. این را متفکران دینی و حکمای عرفانی ما صدها سال پیش به گوش انسانها می‏خواندند که گوهر فرهنگ الهی است؛ اصلاً وضعی و بشری و حاصل چالش انسان و طبیعت نیست. زبان وضعی صرف نیست مگر الفاظی که به معیشت مربوط هستند، چنان که مرحوم میرزای نائینی بحث کرده است.
از نظر مبحث زبان‏شناسی رسمی الفاظ موضوعند به ازای کلی و جزئی و این انسان است که وضع الفاط می‏کند؛ امّا درزبان‏شناسی دینی و عرفانی اصلاً وضع الفاط الهی حقیقی است اولاً و بالذّات، و ثانیا و بالعرض انسان مجازا می‏آید وضع الفاظ می‏کند، آن هم این وضع الفاظ ثانوی رجوع کند به وضع الفاظ الهی. این وضع مجازی با آن وضع حقیقی نسبتی پیدا می‏کند؛ المجاز قنطرة الحقیقه.
اندیشه حوزه: بلی، علمای اسلامی بهترین نظریه را ارائه داده‏اند که امروز بتازگی «نوآم چامسکی» به آن دست یافته و می‏گوید در حقیقت سازمان زبان ذهنی است که در نهاد انسان است و آنچه که انسان تکلّم می‏کند در حقیقت آلت و ابزار تفهیم و تفاهم بیشتر نیست و بزرگان ما در این رابـ*ـطه پیشقدم هستند.
آنچه درباره تفاوت کارآمدی فرهنگ اسلامی و غربی فرمودید کاملاً جالب و قانع‏کننده است، ولی سؤال دیگری در این جا پیش می‏آید: آیا با توجّه به این که ملت ما یک ملت مسلمان است، به فرهنگی که در مجموع دارند، می‏توانیم بگوییم فرهنگ اسلامی و آیا همین فرهنگ کارآمدی دارد یا نه و اگر کارآمدی نداشت، به دلیل فرهنگ اسلامی است، یا این که می‏گوییم منظور ما از فرهنگ اسلامی چیز دیگری است که ممکن است مسلمانان آن را داشته باشند یا نداشته باشند؛ یعنی در منابع اسلامی موجود باشد نه در میان توده؛ هر چند دم از اسلام بزنند. که به هر حال شما کارآمدی را متعلق به کدام یک از این دو می‏دانید و اصولاً آیا میان این دو تفکیکی وجود دارد یا نه؟


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر مددپور:
کارآمدی امری نیست که احیانا در جامعه ما باشد یا نباشد. حقیقت آن است که ما نه کارآمدی تکنولوژیک داریم و نه کارآمدی اخلاقی فوق‏العاده. ما به هر حال یک ملت تضعیف شده هستیم، امّا پتانسیلها و توانمندی‏های فوق‏العاده‏ای در وجود ما هست. اگر آن چیزی که بالقوه از عالم دینی در جهان امروز حاضر است ظاهر هم شود، معیار کارآمدی هم دگرگون می‏شود. اکنون استانداردهای کارآمدی ما به تمدن غرب تعلق دارد. این کارآمدی همان تأثیر و تصرف در طبیعت و انسان برای لـ*ـذت بیشتر است. امّا بیشتر ما مسلمانان کارآمدی فرهنگ شرقی خود را از دست داده‏ایم و به فرهنگ برزخی نیمه‏مدرن و نیمه سنّتی بسنده می‏کنیم. فرهنگ مدرن معاصر روشنفکریمدرنیستهای مسلمان ما ترکیبی از فرهنگ فرانسوی، انگلیسی، آمریکایی، اسپانیایی، روسی و غیره است؛ مثل معماری تهران؛ از جمله برجی است در میدان آرژانتین که شبیه به برج کلیسا و بعد هم بنیاد قرآن و مانند آن شده است، ساختمان بنیاد قرآن با برج کلیسایی! این گسستگی فرهنگ قرآنی از آن معماری قرآنی و اسلامی است، در حالی که در یزد و قم هنوز بناهایی مانند مدارس قدیم می‏سازند. این برجها اصلاً ربطی به اسلام ندارد. معماری مالزیاییها را نگاه کنید. برج تلویزیونی مالزی را که دروازه ورودی‏اش پر از نقش و نگارها و ساختار اسلامی است، کاشیکاران اصفهان در آن جا کار کرده‏اند. برخی از متفکران غربی هم بیش از ما به این مسائل توجّه می‏کنند. این سیطره فرهنگ غربی است که در شهرها یک معماری بیگانه وحشتناکی ایجاد کرده است. در اصل، معماری نماد تفکّر و فرهنگ است. همان‏قدر که معماری ما آلوده است، پارسایی و تفکر ما هم آلوده است. در واقع ما عمیقا پارسا و متفکر نیستیم و اغلب با خویش ریا می‏کنیم. از این جاست که معماری و هنر و ادبیات ما این‏قدر آلوده است. امّا همان‏طور که اشاره کردم استعداد تدیّن عمیق وجود دارد، ولی از تجدّد عمیقا بیگانه‏ایم. فرهنگ سنّتی ما هم ترکیبی از اسلام اصیل است به اضافه آداب و رسوم قبل از اسلام و بدعتهای ایرانیان و مسلمانان دوره اسلامی و تأثیرپذیری از ادب و فرهنگ یونانیان و رومیان و آیینهای هند و بودایی و چینی و مغولی، و سرانجام فرهنگ نیمه مدرن غربی که از عصر صفوی وارد ایران شد، و در دوره قاجاری شدت گرفت.


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
خلاصه چیزی شده که کمال نقصانش را در دوره ناصرالدّین شاه می‏بینیم. البتّه عده‏ای و در محیطهای حوزه‏های علمیه موفق شده‏اند که خودشان را از این فضاهای ممسوخ فرهنگی بیرون بکشند و به خلوصی استثنایی دست یابند. پس کارآمدی با این فرهنگ سنّتی عصر صفوی و قاجاری یک کارآمدی التقاطی خواهد بود و در واقع کارآمدی اصیل وجود ندارد، مگر این که فرهنگ جامعه به این سو یا آن سوی فرهنگ نیمه سنّتی ـ نیمه غربی کنونی خود برود و کاملاً تسلیم فرهنگ شیطانی غرب شود که چنین جرأتی را ایرانی و اصلاً مردمان خاورمیانه اسلامی تاکنون نداشته‏اند. از این طرف هم آن دل و معرفت و شجاعت را نداشته‏اند که چهار تکبیر بر نظام مدرنیته و تکنیک غرب بزنند و به اصل و به خانه وزاد و بوم خویش بازگردند. اگر مسلمانان این بازگشت کلی را انجام دهند، اعتلای دین و دنیای اسلامی را درپی خواهد داشت و ظهور بقیة‏اللّه‏ نیز تحقّق خواهد یافت. امروز کنفرانس اسلامی دکور است، یعنی یک قرارداد صوری است؛ اسمی است بی‏مسمی؛ امّا در اروپای شیطانی دو کشور بندانگشتی مانند مالت و لیختن‏اشتاین با هم اتحاد می‏کنند و قدرت این اتحاد در قطعه‏ای از جهان منشأ اثر است؛ دو کشوری که روی هم رفته برابر با دو شهر کوچک ایرانی و اسلامی‏اند. متأسفانه چون اسلامیت کشورهای اسلامی ظهور تام و تمام ندارد، اثر بسیار محدود است و می‏شود گفت بسیار ضعیف است. با این کنفرانس چه اتفاقی افتاد؟ حق فلسطینیها گرفته شد؟ در افغانستان چه اتفاقی افتاد؟ جالب این نکته است که قرار است دولت لائیک و ضداسلامی ترکیه رهبری یا دبیر کلی سازمان کنفران اسلامی را به عهده گیرد! در مقابل این سازمان، اتحادیه اروپا و اتحادیه نظامی اروپا ـ آمریکا ناتوست که در تفکر و عملشان مستقل هستند و کل جهان ظاهر را اداره می‏کنند و خصلت یهودی ـ مدرن مشترک دارند؛ امّا کشورهای اسلامی برخلاف غربیها پریشانند. از این روست که این همه کشورهای اسلامی کنار هم می‏نشینند و انتظارات جهان اسلام را برآورده نمی‏کنند و اتفاقی برای کشورهای اسلامی اشغال شده نمی‏افتد. اگر مسلمانان متحد و مستقل بودند، بمبهای هسته‏ای اسرائیل نمی‏توانست منشأ اثر باشد و در واقع به نحوی خودکشی است اگر کشوری کوچک در جهان کنونی از بمب هسته‏ای استفاده کند. از این جا کارآمدی بمبهای هسته‏ای بتدریج از بین می‏رود و زندگی در سایه بمب اتم بیشتر وحشت می‏آفریند.


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
نکته‏ای هم هست که ممکن است کارآمدی بعضی از فرهنگهای سنّتی و برزخی این باشد که به سوی غرب هدایت شوند و در زمره یکی از هفت یا ده کشور صنعتی دنیا درآیند. ژاپن، چین و سرزمینهای آسیای جنوب شرقی فرهنگ سنّتی‏شان این کارآمدی را دارد که اینها را بسرعت تسلیم فرهنگ غرب کند، ولی اسلام این استعداد غربی شدن را ندارد و روشنفکری دینی ایران آب در هاون می‏کوبد. فرهنگ برزخی اسلامی با همه آن ترکیبی که در آن هست، استعداد تسلیم شدن در برابر جهان غربی را ندارد. البتّه علت‏العلل رهایی اسلام از دام غربی شدن، زنده بودن عالم قدسی اسلام است. هنوز اسلام نسخ نشده و آن سلسله تاریخی ادیان با امام و ولایت بقیة‏اللهی به پایان نرسیده است. همین روح زنده قدسی و امدادهای غیبی، اسلام را به رغم ضعیف شدن مسلمانان صیانت می‏کند.
اندیشه حوزه: آیا هر فرهنگ اسلامی یا به عبارتی اسلام با هر قرائتی این کارآمدی را دارد، یا این که قرائت خاصی دارای این کارآمدی است؟
دکتر مددپور:
تعبیر قرائت آن تعبیرهای مدرن است. ما تعبیر اسلامی را که تأویل و تفسیر باشد می‏پذیریم. من از قرائت سردرنیاوردم. به اعتقاد من همه قرائتهای مدرن باطل هستند. اصلاً قرائت حقی وجود ندارد. بعضی نویسندگان مدرنیست می‏گویندصراطهای مستقیم و می‏گویند صدها قرائت داریم که همه اینها می‏تواند درست باشد. بعضی در این دام افتاده‏اند که قرائتهای مختلف صحیح داریم، ولی یک تفسیر درست است. به نظر من قرائت غلط است. حتی یکی از آنها هم درست نیست، ما اسلام را قرائت نمی‏کنیم، اسلام را می‏شنویم، به گوش می‏گیریم و بعد به تفسیر می‏رسیم و از تفسیر و تأویل ائمه معصومین علیهم‏السلام بهره می‏بریم.
قرائت به هر طریق، استبداد به رأی است. قرائت یعنی من خودم را مبدأ قرار می‏دهم. این نگاه خودبینانه است و اهل قرائت و کثرت‏گرایان نیز بر این نکته تأکید می‏کنند. فقهای گذشته می‏گفتند انسانِ کاشف حقیقت صاحب قوّه قدسی است که به لطف الهی در باب نماز و وضو، خمس، زکات، حکومت، جهاد و... احکام را استنباط می‏کند؛ امّا قرائت مبتنی بر عقلانیّت انتقادی پوپر زده و متأثر از یهودیت سکولار این‏طور نیست. قاری مدعی می‏شود که جهاد و خمس نداریم، یا فقیه ولایت ندارد. و این یعنی قرائت مدرن و غربی کردن از اسلام. حتی برخی از روحانیان در این دام قرائتهای یهودی‏زده افتاده‏اند و اسلام را قرائت غربی و «دمونته» و پیاده می‏کنند. اسلام مونتاژ و دمونته می‏شود. مونتاژ یعنی سوار کردن و دمونته یعنی پیاده کردن. در قرائت مدرن، اجزاء اسلام را از هم جدا و پیاده می‏کنند. اسلام را باید اجرا و متحقق کرد، نه پیاده و حضرات با قرائتهای خودشان اسلام را پیاده می‏کنند. بنابراین، این اصطلاح غلط است. ما تفسیر داریم و تأویل و تنزیل. ان‏شاءاللّه‏ یک زمانی فرارسد که زبان ما هم اصلاح شود و دیگر بلبله بابلیان نباشد و اصالت خودش را به دست آورد، و ما از این قرائتها خلاص و به حقیقت اسلام نزدیک شویم. همه قرائتها سوء نظر در عالم اسلام است و بدترین نوع قرائت در روزگار ما قرائتهای پوپری و یهودی مبتنی بر عقلانیّت انتقادی (راسیونال کریتیک) است که می‏خواهد همه چیز غربی را با اسلام تطبیق کند. جامعه مدنی دینی، دمکراسی اسلامی، اومانیسم اسلامی، حقوق بشر اسلامی، همه اینها در ظرف فرهنگ غربی می‏گنجد نه فرهنگ اسلامی. اسلام جامعه و حکومت و انسان و حق‏اللّه‏ و حق‏الناس خودش را دارد.


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
اندیشه حوزه: درباره کارآمدی شناخت و معرفت نیز توضیحی بفرمایید.
دکتر مددپور:
از مباحثی که یاد شد، کارآمدی در حوزه معرفت نیز به اجمال استفاده می‏شود. حقیقت آن است که شناخت و معرفت یا وحیانی است یا نفسانی. شناخت عقلانی هم به همان شناخت نفسانی بازمی‏گردد. من عقل را در واقع توجیه‏گر اراده معطوف به قدرت می‏دانم. عقل به معنای جزئی اعداداندیش و حسابگر و استدلالی لفظ صورت ظاهر اندیشه است، آنچه اصل نفس و اراده نفسانی انسان برای نیل به قدرت است، نفس ما است که عقل را برای همه چیز مورد استفاده قرار می‏دهد؛ مثلاً عقل نفسانی در روزگار ما می‏گوید چون حضرت علی در میان ما نیست، تکلیف ما پیچیده است، در حالی که در عصر حضور آن حضرت همین عقل نفسانی او را به شهادت رساند و فرزندانش را شهید کرد. بنابراین، عقل جزئی نمی‏تواند حجت باشد.
این عقل ابزاری و حسابگر و اعداداندیش که بر جهان مسلط و در خدمت نفس خودبنیاد انسان است، کارآمدی این شناخت و معرفت عقلانی در همین سیطره و استیلای بر طبیعت است. نوع معرفت خودبنیادانه که دکارت آن را تأسیس کرد، نفس را بنیاد همه چیز می‏داند؛ امّا بنیاد معرفت دینی بر الهیت و الوهیت خداوند است، و اسماءو صفات باری مانند اللّه‏ که اسم اعظم است و رحمان و رحیم وحی و علیم و در واقع همه جهان را پوشش می‏دهد و انسان هم به عنوان کاملترین مظهر اسم اعظم الهی، مستجمع جمیع اسماء الهی در عالم تصرّف می‏کند. پس معرفت دینی معرفت اسماء است و هر قدر معرفت به این اسماء بیشتر باشد به همان نسبت کارآمدی معرفت انسان بیشتر است. به زبان عرفانی بخواهیم بگوییم، حضرت ختمی مرتبت از حضرت موسی کارآمدی‏اش بیشتر است. حضرت علی علیه‏السلام از انبیاء بنی‏اسرائیل کارآمدی‏اش بیشتر است، چون نسبت به انبیاء گذشته به اسماء بیشتری عالم است. ائمه معصومین چون با باطن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وحدت نورانی و وجودی دارند، معرفتشان تامتر و کارآمدی‏شان هم کاملتر است، و جهان را بیشتر می‏پوشانند، امّا در نهایت اگر جهانی بسـ*ـتر مهیای کلام الهی را نداشته باشد این نور محمدی و علوی به غیبت می‏گراید، تا این که جهان بسـ*ـترش آماده و بسـ*ـتر ظهور فراهم شود و انسان از نو تشرّف به ساحت قدس پیدا کند. پس کارآمدی با توجّه به کمال معرفت است. هر قدر انسان معرفتش کاملتر باشد به همان نسبت کارمدی‏اش بیشتر است.
این مسأله امری سیر و سلوکی نیست، بلکه ماهیت نظری و حکمی دارد. در واقع این کلمات در عالم فلسفه مورد بحث است؛ امّا وقتی انسان به عالم سیر و سلوک می‏رود، همه اینها را رها می‏کند، ما اغلب گرفتار بحث می‏شویم؛ بحث عقلی یا بحث الفاظ. امیدواریم به گفته مولانا روزی از بحث الفاظ بگذریم و بحث از جان کنیم و معنی و معرفت. بحث برهانی فرعی است، حال آن که حقیقت در بحث جان است. علم حقیقی در حضور است و انکشاف و گرنه مباحث عقل استدلالی چاره‏ساز نیست. مولانا هم در مثنوی یک جا به مواجهه یک فلسفی با یک مؤمن اشاره می‏کند و چون مؤمن می‏بیند که با بحث استدلالی یا فلسفی به جایی نمی‏رسد، می‏گوید برویم میان آتش، هر که را آتش نگه داشت همو برحق است، و به درون آتش می‏روند که این اشاره به همان مباهله حضرت ختمی مرتبت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و داستان حضرت ابراهیم است. کارآمدی اسلام این جا ظهور پیدا می‏کند.


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان کلام این که کارآمدی اسلام در معرفت و پارسایی است. اصلاً جهان آینده حتی به سخن غربیان مانند مالرو و برژینسکی باید جهان پارسایی باشد، این نکته را برژینسکی در یکی از مقالاتی که در جواب نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون نوشته آورده است: «جهان آینده برای بقا باید جهان پارسایی باشد، تا این جهان ناپارسای بوروکراتیک و تکنولوژیک کنونی مهار شود.»
اندیشه حوزه: با تشکر مجدد از جناب عالی، در پایان اگر پیام خاصی برای حوزویان دارید بفرمایید.
دکتر مددپور:
امیدوارم حوزه‏ها خود را به این مباحث مدرن غربی آلوده نکنند و گرفتار این قرائتهای مدرن نشوند، البتّه از باب خودآگاهی بد نیست که با عالم مدرن و اندیشه‏های آن آشنا شوند؛ امّا نباید فقه و اصول و حکمت را رها کنند و به این جامعه‏شناسی و روان‏شناسی بچسبند. از این مباحث التقاطی چیزی درنمی‏آید؛ آن چیزی که اکنون در برخی پژوهشکده‏های وابسته به حوزه و بعضی مؤسسات دینی اتفاق می‏افتد که طلبه‏ها به جای این کهفقه و اصول و علوم شرعی و الهی بخوانند، حسابداری و مدیریت و علوم دنیوی می‏خوانند.
امیدوارم روزگاری برسد که حوزه‏های ما از این آلودگیهای وحشتناک رهایی یابند.
متأسفانه بعضی از طلبه‏ها را می‏بینیم که چنان از سـ*ـیاست و علم و تکنولوژی غربی دفاع می‏کنند که خود غربیها چنین کورکورانه از آن دفاع نمی‏کنند. از جامعه مدنی سکولار چنان دفاع می‏کنند که گویی جامعه مقدس است. اینها برای خود غربیها اموری نسبی است، برای آنها پدیدارهای مدرن بت نیستند. هر لحظه می‏شود آنها را دور انداخت؛ امّا این طلبه‏های حوزه‏های مقدس ما روزبروز بیشتر گرفتار می‏شوند.
در حوزه‏های علمیه ما به فقه اکبر هم نیاز داریم، به شیخ انصاری نیاز داریم، به کاشف‏الغطاء نیاز داریم، به بحرالعلوم و سیدابن طاووس نیاز داریم، نه به کینز و پارسونز و پوپر و دیگران. مباحث مدرن امور صرفا اعتباری هستند؛ اینها علم نیستند.
امروز جمهوری اسلامی به اخلاق و معنویت نیاز دارد. بسیاری از مطالبات برحق مؤمنان معنویت و اخلاق و عدالت است. این را باید حافظان دین که علما هستند تأمین کنند. گرفتار مدیریت کل شدن کار آسانی است و در روزگار ما فضیلتی هم نیست؛ امّا اهل معرفت شدن مشکل است. اهل ریاضت اصالت دارند، نه دکترا و مدارک علمی مدرن دانشگاهی. بسیاری از طلابی که به حوزه مدرنیسم و نظام مدرن سـ*ـیاسی و اداری آمده‏اند، نه تنها دیگران را سنّتی و دینی نکرده‏اند، بلکه خودشان هم در آن غرق شده‏اند.
امیدوارم حوزه از این گرفتاری وحشتناک که می‏شود گفت بحران آینده حوزه همین است، به لطف و مرحمت امام زمان(عج) نجات پیدا کند.
اندیشه حوزه: از خدمت شما تشکر می‏کنیم.
پی‏نوشتها
1. اصول کافی، ج1، ص 11، ح3.
منبع: انسانی


بنیادهای کار آمدی در فرهنگ اسلام و غرب

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا