خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
مجموعه هماهنگ متناسب با بینش فلسفى، عقاید مذهبى، ارزشهاى اخلاقى و روشهاى عملى که در یک ارتباط علت و معلولى با هم یک پیکره متحرک معنى‏دار و داراى جهتى را مى‏سازد که زنده است و همه اندامهاى گوناگونش از یک خون تغذیه مى‏کند و با یک روح زنده است.»(42)
همچنین در باب ارکان مکتب مى‏فرماید:
«مکتب اجتماعى، عبارت است از یک سیستم واحد فکرى اجتماعى عملى نه مجموعه اندیشه‏هاى ناهماهنگ که به صورت یک دستگاه درنیامده باشد که آن مکتب نیست. یک رکن مکتب این است که به صورت یک دستگاه باشد. دستگاه آن است که از یک سرى اجزا تشکیل شده و براى هر جزئى، کار و مقام و جاى معینى در نظر گرفته شده است... و مجموع آن، یک هدف واحد را تشکیل مى‏دهد و لهذا اندیشه‏هاى متفرق، مکتب نیست؛ زیرا یک واحد و یک دستگاه به وجود نمى‏آورد. مجموع اندیشه‏هاى هماهنگ که با زندگى عملى یعنى با بایدها و نبایدها بستگى داشته باشد، یک مکتب مى‏باشد که بر پایه اندیشه‏هاى نظرى قرار دارد و آن اندیشه‏هاى نظرى، روح آن مکتب به شمار مى‏رود.»(43)
بنابراین، مکتب معناى عامترى از ایدئولوژى دارد ولى استاد در مواردى مکتب و ایدئولوژى را مترادف دانسته و آن را به معناى تئورى و طرح کلى، جامع، هماهنگ و منسجم با هدف اصلى که عبارت است از کمال انسان و تأمین سعادت همگانى گرفته است که در آن، خطوط اصلى، روشها، بایدها و نبایدها، خوب و بدها، هدفها و وسیله، نیازها و دردها و درمانها، مسؤولیتها و تکلیفها مشخص شده است.(44)
2ـ9ـ انواع ایدئولوژى
استاد مطهرى، به تبعیت از کتاب بعثت و ایدئولوژى مرحوم بازرگان، ایدئولوژى را به دو نوع تقسیم مى‏کند: بعضى از ایدئولوژیها یا طرحها مربوط به شرایط خاص زندگى‏اند نظیر طرحى که به درمان مشکل ترافیک تهران مى‏پردازد که با شرایط زمانى و مکانى تغییر پیدا مى‏کند ولى نوع دیگرى از ایدئولوژیها یا طرحها وجود دارد که به مشکلات کلى‏ترى از زندگى بشر مربوط است نظیر این که آیا زندگى بشر باید بر اساس تساوى افراد باشد یا تبعیض؟ آیا باید حقوق افراد بشر بر اساس نژادها یا زبانها یا منطقه‏ها متفاوت باشد یا نه؟... پاسخ به این پرسشها، به زمان و مکان ویژه‏اى اختصاص ندارد؛ زیرا خطوط اصلى زندگى بشر ثابت است.(45)
استاد در یک رده‏بندى دیگر، ایدئولوژیها را به دو گونه انسانى و گروهى تقسیم مى‏کند. ایدئولوژیهاى انسانى یعنى ایدئولوژى‏هایى که مخاطب آنها نوع انسان است نه قوم یا نژاد یا طبقه خاص و داعیه نجات نوع انسان را دارد نه نجات و رهایى گروه یا طبقه معین و طرحى را که ارائه مى‏دهد شامل همه انسانها مى‏شود و ایدئولوژیهاى گروهى، بر عکس مخاطبش گروه یا طبقه یا قشر خاص است و داعیه رهایى و نجات یا سیادت و برترى همان گروه را دارد و طرحى که ارائه مى‏دهد، ویژه همان گروه است و تنها از میان همان گروه هم پشتیبان و حامى جذب مى‏کند.(46)


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهید مطهرى جهان‏بینى را روح ایدئولوژى(47) و ایدئولوژى را نتیجه منطقى و ضرورى جهان‏بینى معرفى مى‏کند(48) و اختلاف در حوزه جهان‏بینى را منشأ تمایز ایدئولوژیها مى‏داند(49) و البته نوع نگرشها و شناختهاى معرفت‏شناسان نیز زیربناى اختلاف جهان‏بینى‏ها قلمداد مى‏کند.(50) استاد در این باره مى‏فرماید:
«مجموع اندیشه‏هاى هماهنگ که با زندگى عملى یعنى با بایدها و نبایدها بستگى داشته باشد، یک مکتب مى‏باشد که بر پایه اندیشه‏هاى نظرى قرار دارد و آن اندیشه‏هاى نظرى، روح آن مکتب به شمار مى‏رود... هر ایدئولوژى بر اساس یک جهان‏بینى است و خود جهان‏بینى نظرى درباره جهان است آنچه که هست ولى ایدئولوژى، نظر درباره انسان است آنچنان که باید باشد و باید شود. ایدئولوژى هم پایه فلسفى مى‏خواهد و هم پایه ایمانى. تنها اندیشه‏اى مى‏تواند روح یک مکتب را تشکیل دهد که از طرفى پایه جهان‏بینى آن مکتب باشد؛ یعنى نوعى بینش و دید و ارزیابى درباره هستى باشد و از طرفى دیگر آرمان‏ساز باشد.»(51)
استاد در کتاب انسان و ایمان، ایدئولوژى را به مباحث انسان‏شناسى ربط مى‏دهد و مى‏فرماید:
«هر یک از این دو نوع ایدئولوژى عام و انسانى مانند ایدئولوژى اسلامى، نوعى شناخت از انسان دارد که از آن به فطرت، تعبیر مى‏شود.»(52)
همچنین در باب استناد ایدئولوژى به مباحث معرفت‏شناسى مى‏نویسد:
«قبل از آن‏که برویم سراغ ایدئولوژى و بگوییم این ایدئولوژى صحیح است یا آن ایدئولوژى، باید برویم سراغ شناخت ببینیم کدام شناخت صحیح است و کدام غلط... دنیا، دنیاى مکتب و ایدئولوژى است مکتب و ایدئولوژى بر پایه جهان‏بینى و جهان‏بینى بر پایه شناخت است.»(53)
ایشان در باب رابـ*ـطه معرفت‏شناسى، جهان‏بینى و ایدئولوژى چنین مى‏نگارد:
«ایدئولوژى از نوع حکمت عملى است و جهان‏بینى از نوع حکمت نظرى. هر نوع خاص از حکمت عملى مبتنى بر نوع خاصى از حکمت نظرى است»(54) «ایدئولوژى هر مکتب، مبتنى است بر جهان‏بینى آن و جهان‏بینى آن مبتنى است بر نظریه‏اش درباره معرفت و شناخت. مترقى بودن هر ایدئولوژى بستگى دارد به مترقى بودن جهان‏بینى‏اش و مترقى بودن جهان‏بینى‏اش بستگى دارد به مترقى بودن شناخت‏شناسى‏اش»(55) «اگر یک مکتب، یک سلسله دستورها و فرمانها عرضه مى‏دارد، ناچار متکى بر نوعى فلسفه و جهان‏بینى درباره هستى و جهان و جامعه و انسان است که چون هستى چنین است و جامعه یا انسان چنان است، پس باید این چنین و آنچنان بود.»(56)
4ـ9ـ ضرورت ایدئولوژى دینى


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنابراین، مکتب و ایدئولوژى از ضروریات حیات اجتماعى است. حال چنین مکتبى را چه کسى قادر است طرح و پى‏ریزى کند؟ بدون شک عقل یک فرد قادر نیست اما آیا عقل جمع قادر است؟ آیا انسان با استفاده از مجموع تجارب و معلومات گذشته و حال خود مى‏تواند چنین طرحى بریزد. اگر انسان را بالاترین مجهول براى خودش بدانیم به طریق اولى جامعه انسانى و سعادت اجتماعى مجهولتر است. بنابراین، دستگاه عظیم خلقت، این نیازهاى بزرگ را مهمل نگذاشته و از افقى ما فوق افق عقل انسان یعنى افق وحى، خطوط اصلى این شاه‏راه را مشخص کرده است و کار عقل و علم حرکت در درون این خطوط اصلى است. نکته قابل توجه این است که استاد مطهرى ایدئولوژى را در خطوط اصلى خلاصه مى‏کند؛ به گونه‏اى که عقل و علم را در رفع نیازهاى انسان راهنمایى نماید.(60)
استاد مطهرى، علاوه بر ضرورت ایدئولوژى دین، از کارکرد دین در ایدئولوژیها نیز سخن مى‏گوید. ایشان در رد مارکسیست‏ها که ریشه دردهاى بشر را ایدئولوژى حاکم و فرمانروا بر انسان و بهره‏کشى انسان از انسان و به طور کلى ایدئولوژى طبقاتى و مالکیت فردى مى‏داند و درمان دردها را جامعه بى‏تضاد و بى‏طبقه معرفى مى‏کند، مى‏فرماید:
«ریشه مشکلات دردها، طبیعت ظالم انسانها؛ یعنى حس منفعت جویى و منفعت‏طلبى آنهاست. ایدئولوژى یک ابزار در دست انسان است نه انسان یک ابزار در دست فکر و ایدئولوژى؛ بدین سبب اگر ایدئولوژى عوض شود ولى انسان‏ها تغییر پیدا نکنند باز عده‏اى به نام همین ایدئولوژى انسانى و ضد طبقاتى، بزرگترین استثمارها و بهره‏کشى‏ها و بزرگترین اختناقها را علیه انسانها به وجود مى‏آورند و تنها دین است که مى‏تواند حس منفعت‏جویى و سودجویى انسان را تعدیل کند.»(61)
5ـ9ـ ویژگى‏ها و مشخصات ایدئولوژى اسلامى
1ـ5ـ9ـ وابستگى به ایمان
استاد مطهرى در پاسخ به این پرسش که آیا عقیده و ایدئولوژى انسان به آرمان رسیده، از روابط اجتماعى بر نمى‏خیزد و معلول مستقیم آن نیست، مى‏فرماید:
«انسان وابسته به عقیده و وابسته به ایدئولوژى قهرا از قید جبرهاى محیط آزاد است. انسان وابسته به ایمان، وارسته از محیط است. جبر محیط اجتماعى و جبر محیط درونى یعنى حیوانیت و یا به تعبیر مذهب، هواى نفس بر او مسلط نیست.»(62)
2ـ5ـ9ـ یگانگى ایدئولوژى


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
استاد شهید، بر اساس فطرت انسانى از جهان‏بینى، ایدئولوژى و فرهنگ یگانه طرفدارى مى‏کند و آن را از نظر گروهى، عام مى‏داند. قرآن نقش ایدئولوژى و اندیشه را به طبقه خاصى مانند طبقه محروم، محدود نمى‏کند.(63) همچنین ایدئولوژى اسلامى، از نظر زمانى و مکانى مطلق است نه نسبى؛ زیرا خاستگاهش فطرت نوعى انسان و هدفش سعادت او مى‏باشد و قوانین پیشرفته‏اش همواره ثابت است، برخلاف ایدئولوژى علمى که مبتنى بر یک جهان‏بینى ناپایدار است و همواره در حال تغییر و تحول مى‏باشد ولى ایدئولوژى اسلامى بر جهان‏بینى فلسفى و دینى مبتنى است که آن هم بر اصول اولیه و بدیهیات اولیه و نیز وحى و نبوت استوار است. رهبران و ایدئولوگها تنها نقش اجتهادى در محتوا از خود نشان مى‏دهند و تکاملهاى ایدئولوژى در ناحیه اجتهادها صورت مى‏پذیرد نه در متن ایدئولوژى.(64) ایشان تأکید مى‏کند که هر ایدئولوژى، در گذشت زمان محکوم به فنا و نابودى نیست بلکه ایدئولوژى اسلامى، هم به خطوط ثابت توجه دارد و هم مکانیسم متناسب با متغیرات زمان را پیش‏بینى مى‏نماید؛ به گونه‏اى که در هر عصر و مکانى به صورت مستمر و جهانى به نیازهاى هدایتى انسان پاسخ مى‏دهد. ایشان به این پرسش که آیا چنین ایدئولوژى ثابت و تغییرناپذیرى، شدنى است یا خیر؟ پاسخ مى‏دهد ایدئولوژى‏اى که از طرف خداوند تنظیم شود مى‏تواند بر خطوط اصلى و فطرى و سنتهاى نامتغیر انسانها استوار باشد؛ به گونه‏اى که نیاز به هیچ گونه تجدید نظر و اصلاح از طرف رهبران‏و عالمان‏دینى نداشته‏باشد.(65) استاد در کتاب اسلام و مقتضیات زمانقلمروى قوانین اسلام را در روابط چهارگانه انسان با خدا، انسان با خودش، انسان با طبیعت و انسان با افراد جامعه، قبول دارد و در روابط انسان با خدا هیچ‏گونه تغییرى را نمى‏پذیرد و همچنین قوانین مربوط به روابط انسان با طبیعت نیز تغییر چندانى قائل نیست؛ اما در باب قوانینى که مربوط به انسان است، تغییر در روح و محتواى قوانین را قبول مى‏کند و تنها تغییر در شکل را که به تبعیت از تحولات و شرایط اجتماعى است، پذیرا مى‏باشد.(66) همچنین سخن ماتریالیست‏هاى تاریخى مبنى بر این که آگاهى‏هاى هر دوره و زمانى جبرا وابسته به همان عصر و زمان است و با گذشت آن عصر، کهنه و منسوخ مى‏شود، ناتمام مى‏داند؛ زیرا تاریخ، خلاف آن را ثابت کرده است؛ چه بسیار اندیشه‏هایى که با تحولات زمان باقى مانده و در تاریخ بشر درخشیده‏اند.(67)
3ـ5ـ9ـ اصول فکرى ایدئولوژى اسلامى
ایمان به خدا، ملائکه، انبیا و اولیا و ایمان به معاد، نه تنها اصول فکرى و زیربنایى اعتقادى ایدئولوژى اسلام است بلکه اصالت و ارزش ذاتى نیز دارد؛ زیرا اهداف ایدئولوژى نیز شمرده مى‏شود.(68)


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
استاد شهید، بر اساس فطرت انسانى از جهان‏بینى، ایدئولوژى و فرهنگ یگانه طرفدارى مى‏کند و آن را از نظر گروهى، عام مى‏داند. قرآن نقش ایدئولوژى و اندیشه را به طبقه خاصى مانند طبقه محروم، محدود نمى‏کند.(63) همچنین ایدئولوژى اسلامى، از نظر زمانى و مکانى مطلق است نه نسبى؛ زیرا خاستگاهش فطرت نوعى انسان و هدفش سعادت او مى‏باشد و قوانین پیشرفته‏اش همواره ثابت است، برخلاف ایدئولوژى علمى که مبتنى بر یک جهان‏بینى ناپایدار است و همواره در حال تغییر و تحول مى‏باشد ولى ایدئولوژى اسلامى بر جهان‏بینى فلسفى و دینى مبتنى است که آن هم بر اصول اولیه و بدیهیات اولیه و نیز وحى و نبوت استوار است. رهبران و ایدئولوگها تنها نقش اجتهادى در محتوا از خود نشان مى‏دهند و تکاملهاى ایدئولوژى در ناحیه اجتهادها صورت مى‏پذیرد نه در متن ایدئولوژى.(64) ایشان تأکید مى‏کند که هر ایدئولوژى، در گذشت زمان محکوم به فنا و نابودى نیست بلکه ایدئولوژى اسلامى، هم به خطوط ثابت توجه دارد و هم مکانیسم متناسب با متغیرات زمان را پیش‏بینى مى‏نماید؛ به گونه‏اى که در هر عصر و مکانى به صورت مستمر و جهانى به نیازهاى هدایتى انسان پاسخ مى‏دهد. ایشان به این پرسش که آیا چنین ایدئولوژى ثابت و تغییرناپذیرى، شدنى است یا خیر؟ پاسخ مى‏دهد ایدئولوژى‏اى که از طرف خداوند تنظیم شود مى‏تواند بر خطوط اصلى و فطرى و سنتهاى نامتغیر انسانها استوار باشد؛ به گونه‏اى که نیاز به هیچ گونه تجدید نظر و اصلاح از طرف رهبران‏و عالمان‏دینى نداشته‏باشد.(65) استاد در کتاب اسلام و مقتضیات زمانقلمروى قوانین اسلام را در روابط چهارگانه انسان با خدا، انسان با خودش، انسان با طبیعت و انسان با افراد جامعه، قبول دارد و در روابط انسان با خدا هیچ‏گونه تغییرى را نمى‏پذیرد و همچنین قوانین مربوط به روابط انسان با طبیعت نیز تغییر چندانى قائل نیست؛ اما در باب قوانینى که مربوط به انسان است، تغییر در روح و محتواى قوانین را قبول مى‏کند و تنها تغییر در شکل را که به تبعیت از تحولات و شرایط اجتماعى است، پذیرا مى‏باشد.(66) همچنین سخن ماتریالیست‏هاى تاریخى مبنى بر این که آگاهى‏هاى هر دوره و زمانى جبرا وابسته به همان عصر و زمان است و با گذشت آن عصر، کهنه و منسوخ مى‏شود، ناتمام مى‏داند؛ زیرا تاریخ، خلاف آن را ثابت کرده است؛ چه بسیار اندیشه‏هایى که با تحولات زمان باقى مانده و در تاریخ بشر درخشیده‏اند.(67)
3ـ5ـ9ـ اصول فکرى ایدئولوژى اسلامى
ایمان به خدا، ملائکه، انبیا و اولیا و ایمان به معاد، نه تنها اصول فکرى و زیربنایى اعتقادى ایدئولوژى اسلام است بلکه اصالت و ارزش ذاتى نیز دارد؛ زیرا اهداف ایدئولوژى نیز شمرده مى‏شود.(68)


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
ایمان‏پذیرى ایدئولوژى اسلامى
ایدئولوژى، از سنخ امور پذیرفتنى و جذب‏شدنى است نه از مقوله‏هاى جبرى. به همین دلیل، ایدئولوژى کارامد باید از طرفى بر نوعى جهان‏بینى تکیه داشته باشد که بتواند عقل را قانع و اندیشه را تغذیه نماید و از طرف دیگر بتواند به طور منطقى از جهان‏بینى خودش، هدفهایى را استنتاج کند که کشش و جذبه داشته باشد، ایدئولوژى اسلامى نیز از دو عنصر عشق و اقناع بهره‏مند است.(69)
قرآن براى هدایت، ارشاد، تذکر موعظه، برهان و استدلال منطقى ارزش قائل است.(70)
5ـ5ـ9ـ جامعیت ایدئولوژى اسلام
همه جانبه بودن و گستردگى، از جمله امتیازات اسلام بر ادیان دیگر است. منابع چهارگانه اسلام براى علما کافى است که نظر این دین را درباره هر موضوعى کشف نمایند.(71)
6ـ5ـ9ـ اجتهادپذیرى
کلیات اسلام به گونه‏اى تنظیم شده است که اجتهادپذیر است. اجتهاد یعنى کشف و تطبیق اصول کلى و ثابت بر موارد جزئى و متغیر. قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامى کار اجتهاد حقیقى را آسان کرده است.(72)
7ـ5ـ9ـ سماحت و سهولت
اسلام به تعبیر رسول اکرم شریعت سَمْحه سهله است. این شریعت به حکم این که سهله است تکالیف و شاق و حَرَج‏آمیز ندارد: «ما جعل علیکم فى الدین من حرج»(73) خدا در دین، تنگنایى قرار نداده است و به حکم این که سمحه (با گذشت) است هر جا که انجام تکلیفى، توأم با مضیقه باشد آن تکلیف لغو مى‏شود.(74)
8ـ5ـ9ـ زندگى‏گرایى
اسلام یک دین زندگى‏گراست نه زندگى گریز. به همین دلیل، با رهبانیت بشدت مبارزه کرده است: «لا رهبانیة فى الاسلام.»(75)و(76)
9ـ5ـ9ـ اجتماعى بودن
مقررات اسلامى، ماهیت اجتماعى دارد؛ حتى در فردى‏ترین مقررات از قبیل نماز و روزه چاشنى اجتماعى در آنها زده شده است مقررات فراوان اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، حقوقى، جزایى اسلام ناشى از این خصلت است؛ همچنان که مقرراتى از قبیل جهاد و امر به معروف و نهى از منکر از مسؤولیت اجتماعى اسلامى ناشى مى‏شود.(77)
10ـ5ـ9ـ حقوق و آزادى فرد
اسلام در عین این که دینى اجتماعى است و به جامعه مى‏اندیشد و فرد را مسؤول جامعه مى‏شمارد، حقوق و آزادى فرد را نادیده نمى‏گیرد و فرد را غیر اصیل نمى‏شمارد. فرد، از نظر اسلام؛ چه از نظر سیاسى و چه از نظر اقتصادى و چه قضایى و یا اجتماعى، حقوقى دارد. از نظر سیاسى حق مشورت و حق انتخاب و از نظر اقتصادى حق مالکیت بر محصول کار خود... از نظر قضایى، حق اقامه دعوى، احقاق حق و حق شهادت و از نظر اجتماعى، حق انتخاب شغل، مسکن و رشته تحصیلى... و از نظر خانوادگى، حق انتخاب همسر را دارد.(78)
11ـ5ـ9ـ تقدّم حقّ جامعه بر حقّ فرد
آنجا که میان حقّ جامعه و حق فرد، تعارض و تزاحم افتد، حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص تقدم مى‏یابد. حاکم شرعى در این موارد تصمیم مى‏گیرد.
12ـ5ـ9ـ اصل شورا
در مکتب اسلام، اصل شورا در مسائل اجتماعى اصلى معتبر است. در مواردى که نصى از اسلام وارد نشده است، مسلمین باید روش عملى خود را با شورا و فکر جمعى انتخاب نمایند.


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
در مکتب اسلام، اصل شورا در مسائل اجتماعى اصلى معتبر است. در مواردى که نصى از اسلام وارد نشده است، مسلمین باید روش عملى خود را با شورا و فکر جمعى انتخاب نمایند.
13ـ5ـ9ـ منتفى بودن ضرر
دستورهاى اسلامى که مطلق و عام است، تا آن حد لازم‏الاجراست که مستلزم ضرر و زیانى‏نباشد. قاعده ضرر یک‏قاعده کلى‏است در اسلام که مانند حق «وتو» در برابر هر قانونى است که منتهى به ضرر گردد.
14ـ5ـ9ـ اصالت فایده
از نظر اسلام در هر کار، اعم از فردى و اجتماعى، باید در درجه اول، فایده و نتیجه مفید آن در نظر گرفته شود. هر کارى که مفید فایده‏اى نباشد از نظر اسلام «لغو» تلقى مى‏شود و ممنوع (وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ).(79)
15ـ 5ـ9ـ اصالت خیر در مبادله‏ها
گردش مال و ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگى مبرّا باشد. در مقابل هر نقل و انتقالى باید یک خیر مادّى و یا معنوى در کار باشد و گرنه گردش مال به باطل است و ممنوع (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ).(80) نقل و انتقال ثروت از طریق شرط بندی، مصداق اکل مال به باطل است و حرام.
16ـ5ـ9ـ سرمایه، به صرف این که از جریان عملى و فعالیت خارج شد و صورت «ذمّه» و قرض به خود گرفت، عقیم و نازا مى‏شود و هیچ سودى به آن تعلّق نمى‏گیرد؛ هر چه از این راه گرفته شود «ربا» و حرام مؤکّد است (حرمت ربا).
17ـ5ـ9ـ هر مبادله و گردش ثروتى باید از روى آگاهى کامل طرفین باشد و اطلاعات لازم قبلاً کسب شده باشد و گرنه معاملات جاهلانه و ریسکى، غَرَر و باطل است (نَهَى النَّبىُّ عَن بیعِ الغَرَرِ.)(81)
18ـ5ـ9ـ ضدّیت با ضد عقل
اسلام، عقل را محتوم و او را پیامبر باطنى خدا مى‏شمارد؛ اصول دین جز با تحقیق عقلانى پذیرفته نیست. در فروع دین، عقل یکى از منابع اجتهاد است. اسلام، عقل را نوعى طهارت و زوال عقل را نوعى «مُحدِث» شدن تلقى مى‏کند؛ لهذا عروض جنون یا مستى نیز همچون بول کردن یا خوابیدن، وضو را باطل مى‏سازد. مبارزه اسلام با هر نوع مستى و حرمت مطلق استعمال امور سرخوش کننده، به علت ضدّیت این موارد با عقل است.
19ـ5ـ9ـ ضدّیت با ضد اراده
همچنان‏که عقل محترم است و پاره‏اى از دستورهاى اسلامى براى نگهبانى عقل است، اراده که قوّه مجریّه عقل است نیز محترم است؛ از این رو «بازدارنده»ها که در زبان اسلام «لهو» نامیده شده، حرام و ممنوع است.
20ـ5ـ9ـ کار
اسلام دشمن بیکارى و بیکارگى است. انسان به حکم این که از جامعه بهره مى‏گیرد و از آنجا که کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکارى بزرگترین عامل فساد است، باید کار مفید انجام دهد. اسلام، انگل بودن و «کَلِّ» بر جامعه بودن را در هر شکل مورد لعنت قرار داده است (مَلعونٌ مَنْ ألقى کَلَّهُ عَلَى النّاسِ.)(82)
21ـ5ـ9ـ قداست شغل و حرفه
شغل و حرفه، علاوه بر این که یک تکلیف است یک امر مقدّس و محبوب خداست؛ شبیه جهاد است:
«انّ الله یحبُّ المؤمن المحتَرِف.»(83)
یعنى: خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست مى‏دارد.
«الکادُّ على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله.»(84)
یعنى: آن کس که براى اداره عائله خود، خویشتن را به رنج مى‏افکند، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مى‏کند.
22ـ5ـ9ـ ممنوعیّت استثمار
اسلام استثمار؛ یعنى بهره‏کشى بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباس، ناروا و مطرود مى‏شمارد. براى نامعقول بودن یک کار، کافى است که ثابت شود ماهیّت استثمارى دارد.


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسراف و تبذیر
مردم بر اموال خود تسلّط دارند(85)، ولى این تسلّط به معنى این است که در چهارچوبى که اسلام اجازه داده آزادى تصرّف دارند و نه بیشتر. تضییع مال به هر شکل و به هر صورت؛ به صورت دور ریختن، به صورت بیش از حدّ نیاز مصرف کردن، به صورت صرف در اشیاى لوکس و تجمّل‏هاى فاسد کننده که در اسلام، از آنها به «اسراف» و «تبذیر» تعبیر شده حرام و ممنوع است.
24ـ5ـ9ـ توسعه در زندگى
ایجاد توسعه در زندگى براى رفاه عائله (همسر و فرزندان) تا زمانى که به تضییع حقّى و یا به اسراف و تبذیر و یا به ترک یک تکلیف و وظیفه منتهى نشود، مجاز بلکه ممدوح و مورد ترغیب است.
25ـ5ـ9ـ رشوه
در اسلام، رشوه دهنده و رشوه گیرنده به شدّت محکوم و مستحق آتش معرّفى شده و پولى که از این راه تحصیل مى‏شود حرام و نارواست.
26ـ5ـ9ـ احتکار
گردآورى ارزاق عمومى و نگاه داشتن آنها به منظور بالا رفتن قیمتها و گرانتر فروختن، حرام و ممنوع است. حاکم شرعى، برخلاف میل و رضاى مالک، آنها را به بازار عرضه کرده و به قیمت عادلانه به فروش مى‏رساند.
27ـ5ـ9ـ درآمد؛ بر پایه مصلحت نه مطلوبیّت
اغلب ریشه ارزش و مالیّت را مطلوبیّت و تمایلات مردم مى‏دانند و براى مشروع بودن کارى، قرار داشتن آن کار در جهت خواسته‏هاى عموم را کافى مى‏شمارند، ولى اسلام، مطلوبیّت و کشش تمایلات را براى اعتبار مالیت چیزى و مشروع شمردن کار افراد کافى نمى‏داند و مطابقت با مصلحت را شرط لازم مالیّت در عرف شرع و مشروعیّت کار مى‏شمارد؛ یعنى اسلام منبع مشروع درآمد را صرف تمایلات مردم نمى‏شمارد، بلکه علاوه بر زمینه تمایلات و مطلوبیت، موافقت با مصلحت را نیز شرط مى‏داند. به عبارت دیگر، اسلام وجود تقاضا را براى مشروعیت عرضه کافى نمى‏داند. از این رو، در اسلام پاره‏اى از کار و کسبها «مکاسب مُحرّمه» خوانده شده است. مکاسب محرّمه بر چند نوع است:
الف) مبادله موجبات اِغراء به جهل و تثبیت نادانیها: چیزهایى که سبب مى‏شود عملاً مردم به جهل و انحراف فکرى و عقیده‏اى تشویق شوند حرام است؛ هر چند تقاضا به قدر کافى وجود داشته باشد؛ از این رو بت فروشى، صلیب فروشى، تدلیس ماشطه (آرایش زنان براى فریب خواستگاران)، مدح کسى که استحقاق مدح ندارد، کهانت و غیبگویى حرام است و تحصیل درآمد از این راه‏ها ممنوع است.
ب) مبادله موجبات اضلال و اغفال: خرید و فروش کتابها، فیلمها و یا هر عملى که به نحوى ضلالت و گمراهى جامعه را موجب شود، حرام و نامعقول است.
ج) کارى که موجب تقویت دشمن شود: تحصیل درآمد از یکى از راه‏هایى که موجب تقویت بنیه دشمن از جنبه نظامى یا اقتصادى یا فرهنگى و اطلاعاتى و تضعیف جبهه اسلامى شود؛ خواه به صورت فروش اسلحه یا فروش سایر امور مورد نیاز باشد که عملاً اثر مزبور را داشته باشد، حرام و ممنوع است. فروش نسخ نایاب کتب خطّى، از این قبیل است.
د) تحصیل درآمد از طریق امور زیانبار به حال فرد یا جامعه: درآمد از طریق نوشیدنی فروشى، آلات شرط بندی فروشى و همچنین درآمد از طریق فروش نجس‏العین، جنسهاى تقلّبى و مغشوش و نیز کسب درآمد از شرط بندی، قیادت (واسطه‏شدن در هجو مؤمن، اعانت ظلمه، پذیرفتن پست از دست ستمگر و...


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
قداست دفاع از حقوق
دفاع از حقوق اعمّ از حقوق فردى و حقوق اجتماعى ـ و مبارزه با متجاوز، واجب و مقدّس است:
«لا یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ»(86)
یعنى: خداوند دوست نمى‏دارد اعلان به بدگویى (رسواسازى) مگر در مورد مظلوم نسبت به ظالم.
رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
«أفضل الجهاد کلمةُ عدل عند امام جائر.»(87)
یعنى: برترین جهادها سخن عدالت در برابر پیشوایى ستمگر است.
حضرت على علیه‏السلام به نقل از رسول اکرم ـ که مکرّر این جمله را ادا مى‏کرده است ـ مى‏فرماید:
«لن یقدس امة حتى یؤخذ للضعیف حقّه من القوى غیر متعتع.»(88)
یعنى: هیچ قوم و ملّتى به مقام قداست (ارزش ستایش داشتن) نمى‏رسد مگر آن که به مرحله‏اى برسند که ضعیف، بدون بیم و لکنت زبان، حقّ خود را از قوى بازستاند.
29ـ5ـ9ـ اصلاح‏جویى و مبارزه دائم با فاسد
اصل امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اصلى است که به تعبیر امام باقر علیه‏السلام پایه و استوانه سایر فرایض اسلامى است. این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکرى مداوم و اصلاح‏جویى جاودان و مبارزه پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهى‏ها نگه مى‏دارد:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(89)
یعنى: شما به این دلیل، با ارزش‏ترین جامعه‏ها هستید که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید.
رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
«لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او یسلطن الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلایُستجاب لهم.»(90)
یعنى: باید امر به معروف و نهى از منکر کنید، و گرنه خداوند بدان شما را مسلّط مى‏گرداند. آنگاه نیکانتان دست به دعا بر مى‏دارند براى شما و مستجاب نمى‏شود.
30ـ5ـ9ـ توحید
اسلام بیش از هر چیزى بر توحید تأکید دارد؛ هیچ گونه خدشه‏اى را در توحید (چه توحید نظرى و چه توحید عملى) نمى‏پذیرد. اندیشه‏ها و رفتارهاى اسلامى از خدا آغاز مى‏شود و به خدا پایان مى‏یابد. از این رو، هر نوع ثنویّت یا تثلیث یا تکثیرى را که به این اصل خدشه وارد آورد (مانند اعتقاد به خدا و شیطان یا خدا و انسان یا خدا و خلق)، بشدّت طرد مى‏کند. هر کارى باید تنها با نام خدا، اندیشه خدا، به سوى خدا، براى تقرّب به خدا آغاز شود و انجام پذیرد و هر چه جز این باشد، از اسلام نیست. در اسلام همه راه‏ها به توحید منتهى مى‏شود. اخلاق اسلامى، از توحید سرچشمه مى‏گیرد و به توحید پایان مى‏یابد؛ همچنین است تربیت، سـ*ـیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعى اسلام.
در اسلام، هر کارى با نام خدا و استعانت از او آغاز مى‏شود (بسم الله الرحمن الرحیم) و با نام خدا پایان مى‏یابد (الحمد لله رب العالمین) و با نام خدا و اعتماد به او جریان مى‏یابد (توکّلت على الله؛ و على الله فلیتوکل المؤمنون).(91)
توحید یک مسلمان واقعى، صرفا یک اندیشه و عقیده خشک نیست. همان طور که ذات احدیّت از مخلوقات خود جدا نیست، با همه هست و بر همه محیط است، همه چیز از او آغاز مى‏شود و به او پایان مى‏یابد؛ اندیشه توحید نیز بر سراسر وجود یک موحد واقعى احاطه دارد، بر همه اندیشه‏ها و رفتارهاى او سیطره پیدا مى‏کند و به همه آنها جهت مى‏بخشد. این است که یک مسلمان واقعى اول و آخر و وسط کارش خداست و هیچ چیز را شریک خدا قرار نمى‏دهد.


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
الغاى وسائط
با این که اسلام وسائط را در نزول فیض مى‏پذیرد و نظام علت و معلول را (چه در امور مادى و چه در امور معنوى) حقیقى و واقعى مى‏شمارد، در مقام پرستش و عبادت، همه وسائط را ملغى مى‏سازد. چنان که مى‏دانیم در مذاهب تحریف شده، فرد ارزش ارتباط مستقیم با خدا را از دست داده است؛ میان خدا و انسان جدایى فرض شده است؛ تنها کاهن یا روحانى مى‏تواند مستقیما در حال راز و نیاز باشد و او باید پیام دیگران را به خدا ابلاغ کند. در اسلام، این کار نوعى شرک تلقّى مى‏شود. قرآن کریم با صراحت مى‏گوید: اگر بندگان من درباره من از تو پرسش کنند، بگو! من نزدیکم، دعاى دعا کننده را اجابت مى‏کنم...
32ـ5ـ9ـ امکان همزیستى با اهل توحید
از نظر اسلام، مسلمانان مى‏توانند در داخل کشور خود با پیروان ادیان دیگرى که ریشه توحیدى دارند از قبیل یهود، نصارى و مجوس (هر چند بالفعل از توحید منحرف باشند) تحت شرایط معیّنى همزیستى داشته باشند، ولى نمى‏توانند در داخل کشور اسلامى با مشرک همزیستى کنند. مسلمانان مى‏توانند بر اساس مصالح عالیّه اسلامى، با کشورهاى مشرک قرارداد صلح و عدم تعرّض منعقد نمایند و یا در موضوع خاصّى پیمان ببندند.
33ـ5ـ9ـ مساوات
یکى از اصول و ارکان ایدئولوژى اسلامى، اصل مساوات و نفى تبعیض است. از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند؛ مردم از این دو گونه یا چند گونه آفریده نشده‏اند؛ رنگ، خون، نژاد و قومیّت ملاک برترى و تفوّق نیست؛ سید قریشى و سیاه حبشى برابرند. آزادى، دموکراسى و عدالت در اسلام، زاییده برابرى و مساوات انسانهاست.
از نظر اسلام تنها در شرایط محدود و معیّنى، به سبب سلسله مصالحى که براى خود آن افراد و براى جامعه اسلامى ضرورى است، به طور موقّت برخى حقوق از افراد سلب مى‏شود و این وضع هیچ ربطى به گوهر و ذات و خون و نژاد افراد ندارد.
34ـ5ـ9ـ دو جنسى بودن حقوق و مجازاتها
حقوق و تکالیف و مجازات‏ها در اسلام، دو جنسى است؛ یعنى همچنان که مرد و زن در انسانیّت مشترکند و مشترکات اصیل نوعى دارند ولى جنسیتشان آنها را به صورت دو جنس با مختصات فرعى خاص درآورده، حقوق و تکالیف و مجازاتها تا آنجا که به مشترکات دو جنس مربوط است، مشترک و متساوى و یک جنس است از قبیل حق تحصیل علم، حق عبادت و پرستش، حق انتخاب همسر، حق مالکیت، حق تصرف در ما یملک و... و آنجا که به ****ّت و مختصات فرعى آنها مربوط است، وضع برابر و متساوى ولى ناهمسان و نامتشابهى دارد(92)
منبع: پرتال جامع علوم انسانی


اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهرى

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا